وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوشبهحال لب اصغر که تو سقا شدهای
آب از هیبت عباسی تو میلرزد
بی عصا آمدهای حضرت موسی شدهای
به سجود آمدهای یا که عمودت زدهاند
یا خجالت زدهای وه که چه زیبا شدهای
یا اخا گفتی و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شدهای
منم و داغ تو و این کمر بشکسته
توئی و ضربهای و فرق ز هم وا شدهای
سعی بسیار مکن تا که ز جا برخیزی
کمیهم فکر خودت باش ببین تاشدهای
ماندهام با تن پاشیدهات آخر چه کنم؟
ای علمدار حرم مثل معما شدهای
مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پای چه کسی پا شدهای
تو و آن قد رشیدی که پر از طوبی بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شدهای
#تاسوعا
#علی_اکبر_لطیفیان
اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT