💙شبی بیا! مرا ببر، از این جهانِ غرقِ خون
از این جهان پر لجن، از این جهان پر جنون
از این جهان خار و خس، از این جهان پر هوس
که عشق مانده در قفس، که عشق مانده بس زبون
چه عشق ها که بر گلوی عاشقان طناب شد
چه بیستون خراب شد، از این جهان بیستون
جهان دشمن نفس، جهان عاشق قفس
جهان یارِ مار و خس، جهان تشنه ی جنون
جهان چرک و کینه ها، تنازع نرینه ها
و دل میان سینه ها، چو لاله های واژگون
همیشه آتش است و تب، همیشه وحشت است و شب
شکوفه های کاغذی، بهار های پر فسون
#عباس_مولایی
از کتاب
ساعت صفر