22.mp3
15.03M
💠 نیوفولدر22 :
یک سالی این پا و آن پا کرده بودیم تا آن شب که آگهی را دیدیم: «قطعِ درخت رایگان انجام میشود». همان شب بود که بالاخره تصمیم گرفتیم نخل را بیندازیم...
#نیوفولدر22
💔@AahAah
23.mp3
19.66M
💠 نیوفولدر23 :
کسی با شما تا درونِ یک اتاق میآید بعد، درِ اتاق را روی شما قفل میکند و خودش میرود. شما توی آن اتاق میمیرید و حتّا جسدتان را هم بیرون نمیبرند...
#نیوفولدر23
💔@AahAah
24.mp3
17.54M
💠 نیوفولدر24 :
من یک بَردهام، خواهرم دیمال یک بردهٔ دیگر،
خواهرم اَدکی هم، برادرزادهام کاترین، برادرزادهام نسرین هم، زنبرادرم ژیلان، برادرزادهام روژان. میانِ مردمِ «سِنجار» روستای ما به دخترانِ زیباش معروف بود. این پادکست شرحِ من است.
#نیوفولدر24
✅https://eitaa.com/joinchat/3035497327Ca40e3d7a95
25.mp3
24.24M
💠 نیوفولدر25 :
دستهای ابوبَطاط خیلی بزرگ بود. و بیشتر از ۵ انگشت داشت دستش. و هر بار سمتم میآمد، من فقط به روبرو زل میزدم. صورتم همترازِ کُلتی بود که آویزانِ کمرش بود...
#نیوفولدر25
💔@AahAah
26.mp3
20.09M
💠 نیوفولدر26 :
... تا دیانت جوازِ جنایت نباشد
#نیوفولدر26
💔@AahAah
27.mp3
18.52M
💠 نیوفولدر27 :
به مَردَم که آن سوی اتاق روزنامه میخواند گفتم: روزی که جسمت را روی زمین رها کنی و بروی، اوّل یک بند از انگشتت را برای خودم جدا میکنم و برمیدارم، بعد میبرمت غسّالخانه. گفت: «تو دوستم داری و این طور بیرحم حرف میزنی؟ برایم عمرِ نوح آرزو کن!» گفتم: بالاخره که چه؟ همهٔمان باید برویم. اگر با هم برویم که عالی است. اما میترسم این طور نشود و هم را گم کنیم. من نمیخواهم گمت کنم...
#نیوفولدر27
💔@AahAah
28.mp3
22.6M
💠 نیوفولدر28 :
محسن چاوشی در ترانهٔ «فندکِ تبدار»ش از کسی میگوید که دیگر نیست. مردِ پای کوه از کسی میگوید که همیشه هست. تامینو از کسی میگوید که حواسش نیست به چیزی که هست. چاوشی زنده است؛ تامینو زنده است؛ مردِ پای کوه زنده نیست...
#نیوفولدر28
#دعای_عرفه
✅https://eitaa.com/joinchat/3035497327Ca40e3d7a95
29.mp3
20.66M
💠 نیوفولدر29 :
شما در این پادکست یک توریستید. این پادکست به تماشای ایفِل میبردتان امّا به قصدِ آنکه نشانتان بدهد یکی از پایههاش شکسته؛ به بازدیدنِ اَیاصوفیه تا ببینید گنبدِ عظیمش ترک خورده و دارد میریزد پایین...
#نیوفولدر29
💔@AahAah
30-1.mp3
19.8M
💠 نیوفولدر30 :
زینالدّین زیدان وسطِ زمینِ بازی ایستاده بود. محمّدِ بِشْر وسطِ اتاقِ شلوغ نشسته بود. من نه ایستاده بودم نه نشستن دلم میخواست؛ «وسطبازی» میکردم توی شلوغیها...
#نیوفولدر30
💔@AahAah
31.mp3
23.24M
💠 نیوفولدر31 :
پسِ آن همه انتظار، تهِ صندوقِ نامههای هر یک از اهالی یکی ایمیلِ «دوستت دارم» بود. بازش کرده بودند و بدافزارِ حاکمی اختیارِ سیستمِ روان و اعتقادشان را دست گرفته بود. معنیِ کلماتشان را عوض کرده بود...
#نیوفولدر31
💔@AahAah