eitaa logo
آهـ ...
13.1هزار دنبال‌کننده
19 عکس
0 ویدیو
0 فایل
در «آه» مجموعه پادپخش (پادکست‌)های «نیوفولدر» با کارگردانی "آقای یاسین حجازی" تقدیم شما شده است. 🔹تبادل نظر: https://eitaa.com/tabaadolNazar
مشاهده در ایتا
دانلود
نظر یکی از اعضای کانال: حتی تبادل نظر هم بی‌نام است🙂⚘️ من اهل پادکستم... اصلا توقع نداشتم چیز جالبی بشنوم... ولی آهنگ اسم ماراکانا برام جذاب بود و دانلودش کردم... توی همون دقیقه اول محوش شدم... توی دقیقه ۵:۰۵ شنیده‌هامو برای خودم نمادینش کردم... من اینجوری تا میکنم با شنیده‌ها، داستان‌ها، آهنگ‌ها... آنچه که تصورم می‌کشد را می‌بینم... شاعر گاهی چیز دیگری میخواهد بگوید، من اما چیزی دیگر را طالبم که بشنوم و می‌شنوم در دقیقه ۸:۰۱ اما تصورم تبدیل به تجسم شد... شنیدن "سگی که پیس"، اشکم ریخت؛ چه، حسین چون دیدش گفت : " پدرم گفته بود کسی تو را می‌کشد که چون سگ ابلقیست" و البته شوقی کنارم اشکم؛ از اینکه چه خوب تصوراتم کنار هم جور شد... و کاش نویسنده هم با من هم منظور بوده باشد و چه خوب که بود..‌. وقتی به پایان رسید گفتم کاش اینطور مستقیم نمی‌گفت و کنایه را پابرجا میگذاشت... اما خب چه می‌شود کرد که همگان کنایه فهم نیستند... عالی بود... سراپا گوش می‌شوم وقت شنیدنش🌹
755.4K
سلام وقت بخیر من معمولا کانال هایی ک پین ایتا هستند و نه تنها عضو نمیشم بلکه حتی نگاشون هم نمیکنم،اتفاقی چند دقیقه پیش کانال شما پین ایتا بود کنجکاو شدم و وارد شدم، پادکست برام جالب بود نیوفولدر یک و باز کردم و میخکوب شدم،از اواسط پخش متوجه داستان شدم و از همون وسطا اشکام جاری شد ، بشدت مشتاق شدم باقی قسمتها و گوش کنم، واقعا دمتون گرم من دوتا بچه کوچیک دارم و بشدت گرفتارم،اما آتشی ک با گوش دادن یک قسمت درونم روشن شد ،من و وادار میکنه ادامه بدم،بخصوص ک تایمشون خیلی کوتاهه ، سپاس
سلام معمولا به تبلیغات بالای ایتا بی توجهم. دیشب در نجف ناگهان دیدم و با یک کلیک وارد دنیای دیگری شدم. از دیشب روانم مشوش شده. اولین بار است در مسیر مشایه پادکست گوش میدهم. اولین بار است با یک پادکست این طور باران میشوم و می بارم و بغض بیشتر و از ۱۲ ساعت است که رهایم نمی کند. به زوووووور خودِ از هم گسیخته ام را تا نیوفولدر ۶ رساندم تا شاید زخم تیرهای نیوفولدر ۲ را قدری التیام دهم. غافل از این که دارم زخمها را عمیق تر میکنم. فکر نمیکردم روزی موضوعی آشنا بتواند این همه غریب به هم بریزدم. طوری که توان ادامه ی استماع را از کف بدهم. فعلا در حال ریکاوری هستم، گرچه بعید میدانم آدم سابق شوم. یعنی...امیدوارم آدم سابق نشوم😭 ممنون از همه ی آنهایی که بودند که به هم بریزیم🙏
سلام امروز یک دنیا کار سرم ریخته بود، اتاقها بهم ریخته ان ،چون داریم نقاشی میکنیم پسر ۵ماهه ام تازه بیدارشده و دختر ۴ ساله م با دوچرخه اش دور خونه بهم ریخته چرخ میزنه داشتم ناهار درست میکردم ک نیوفولدر ٢ و باز کردم ، کنار دستم روی اپن گذاشتم و همونطور ک سیب زمینی های پوست شده و خلال میکردم و حواسم ب بچه ها بود،گوش میدادم ک . . . وای وای وای وای اوایل داستان لب گزیده٠بودم. کمی جلوتر اشک ها هم آمدند و ب وسط پادپخش نرسیده بودم ک زانو هایم سست شد،آنجا ک از سیب گلو گفت مسخ شده بودم .چاقو و رها کردم و پشت ب دیوار اپن روی زمین ولو شدم آخرین باری ک چنان گریه کردم ک سر و شانه ها و تن ب لرزه افتادن و یادم نیست، چشمان گشاد شده دخترم و دیدم . . . من داغون شدم مطمعن نیستم ک دیگه طاقت داشته باشم، نیوفولدر ٢ و دوباره گوش بدم
سلام تا حالا هرگز برای من پیش نیامده بود و البته یقینا برای هیچ کسی هم ... اینکه برای حسین پسر علی اشک بریزم با قصه ی لباس جدید پادشاه ، خاطره ی گوشی قاپی وسط خیابان بهار و حتی کسی تنها وسط پوسته ی چوبی بادام از دیروز که تبلیغ را باز کردم و جوین شدم توی آه مدام حسین پسر علی توی ذهنم هست اما جوری دیگر منی که غم و مهرش را با شیر از مادر گرفتم با عنوان نیوفولدر برایش اشک میریزم وسط آشپزی یا ظرف شستن نیوفولدر به صورت عجیبی غمم را عمیق و زخمش را تازه کرد چقدر حق بودنش را بهتر لمس کردم ممنونم پاینده باشید و موفق
سلام و عرض ادب و احترام من همیشه از عادی شدن می ترسیدم؛عادی شدن گناه در چشم مردم،عادی شدن بی حیایی،عادی شدن بی حجابی و سکوت عده ای.... از عادی شدن روضه ها برای خودم خیلی می ترسیدم...مدتی بود روضه ها برای من عادی شده بودند...😔شاید چون زیاد تکرار شده بودند... از وقتی نیو فولدر ها را شنیدم مخاطب تمام پادکست ها خودمم... من وسط استادیوم بودم و هفتاد و چهار هزار چاقوی ضامن دار به سمتم پرتاب شد....سگ پیس هار روی بدن من پرید...من سیب گلویم را اولین بار بود که فشار دادم و حس کردم قراره بریده بشه... من از دنیای تکرار و عادی شدن پرت شدم وسط وسط روضه....جایی که خودم بودم و گودال....😔 البته من کجا و امام کجا...؟؟.؟ اما این طور روضه که مخاطب خاص اش خود منم خیلی دردناک بود... اولین بار بود که روضه ها برای من درد داشت😭 حالا می فهمم که گفته اند ((خیلی حسین(ع)زحمت ما را کشیده است))یعنی چه... بسیار ممنون و سپاسگذارم که نگذاشتید روضه برای من عادی شود... خیلی زحمت کشیدید،اجر شما با ارباب آقا جانم امام حسین علیه السلام 🙏🌹