eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
670 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم...🌱 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
❤ صبــح سرشار از، عطرخواستڹ توست و حضورت در لابہ‌لاے جوانہ‌هاے آفتـاب بیشتـر حس مي شود چقدر تڪرار نامت با هر لحظہ از رویش خورشید، مي‌چسبد 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
⚘﷽⚘ سلام حضرت منجی ، مهدے جان روزگار تلخ ما ، امتداد غریبانه‌ے غیبت توست ... پیچ هراسناک آخرالزمان ... روزگار تلخ ما ، روزگار بےکسے است ، روزگار دورافتادن از حجت خدا ... روزگار تلخ ما ، روزگار عطشناکے است ، روزگارِ سخت سراب بجاے آب ... روزگار تلخ ما ، روزگار اشکهاے مداوم است ، روزگار دلتنگے ، اضطراب ، بےکسے... روزگار تلخ ما ، تنها با ظهور توست که شیرین میشود ، سیراب میشود ، دلخوش میشود ... دعا میکنیم که بازآیے تا روزگارمان رنگ زندگے بگیرد... در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ 💠استاد رائفی پور 📝 «شیعه خانه» 👈 اینجاست که شیعه پرچم داره... جاهای دیگه شیعیان به معنای واقعی کلمه مضطر شدن ⭕️ امام زمان مواظب این کشوره 📥 دانلود با کیفیت بالا
درمحضرحضرت دوست
‌🌷مهدی شناسی ۲۷🌷 ◀️ﻓﻘﻂ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍمام مهدی ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﺻﺤﯿ
🌷مهدی شناسی ۲۸🌷 ◀️یکی از زیبایی های رابطه ی مادر و فرزند این است که اگر فرزند از دامن مادر کنار برود و قدمی از مسیر درست منحرف شود،ممکن است که به ظاهر آسیبی به خود مادر نرسد اما او دیگر شب و روز ندارد و مدام گریان،محزون و نگران است! ◀️اکنون به سِرِّ سخنان امام زمان در توقیعشان پی می بریم که می فرمایند: 🔹"من محزونم برای شما،من غم دارم اما برای شما..."🔹 ❓چرا امام برای ما محزون است؟! ◀️خدا تمام کمالات را به او داده است و او چیزی کم ندارد؛پس چرا این قدر برای امتش غمگین است؟ ◀️چون امام،ما را از وجود خود می داند؛فرزندانی می داند که از او دور شده ایم... ◀️حق حیات ما بر فرزند فقط جسم است؛در حالی که امام بر ما حق جسم،وجود،روح،حیات و حق نزول و صعود دارد. ◀️امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:"امام،امانتداری است همراه و رفیق و پدریست خیرخواه و برادریست مهربان و پناهگاهیست برای بندگان."
🔵 ۱۳ 💠 فرجام جنبش یمانی؛ 🔹يمانی و يارانش با سفيانی درگير خواهند شد. جنبش ايشان، ضعيف و محدود نخواهد بود؛ بلکه بسياری از مناطق را در بر می گيرند. 🔹در اينکه «قيام يمانی پيش از ظهور به شکست منتهی می گردد يا تا زمان ظهور ادامه می يابد و آيا محضر مبارک امام مهدي عليه السلام را درک می کند يا خير؟» به دليل فقدان روايات معتبر، نمی توان قاطعانه قضاوت کرد. 🔹 در عين حال، در ميان احاديث، اشاره هايی به اتصال نهضتِ يماني به زمان ظهور وجود دارد... 📚تأملی نو درنشانه های ظهور، ص104-110
🔵 ۱۴ 💠 معیارهای تشخیص یمانی؛ 🔹در تعيين مصداق بايد هميشه دغدغه ی احتمال اشتباه و عواقب زيان بارش را داشت [همچون ضعيف شدن باورهای مردم]، به همين دليل ضمنِ توصيه به دقت و پرهيز از شتابزدگی، معيارهای کلی ای که در روايات به دست ما رسيده را عرض می نماييم: 🔹1- قيام يمانی از سرزمين يمن خواهد بود. (قيامش موضوعيت دارد، نه وجودش) 🔹2- اين جنبش با خروج سفيانی در شام، همزمان خواهد بود. 🔹 3- او فضيلت گرا و ارزش محور است: از امکانات سوء استفاده نمی کند، رفتارش با تکيه بر قرآن و روايات است و از مسائل انحرافی و سست، به دور است. 📌به دليل اينکه "عموم رهبرانِ حرکتهای اجتماعی" سعی در مطلوب نشان دادن تصوير خود دارند، پس ارزيابی يمانی واقعی در کوتاه مدت کار هر کسی نيست! دقت در سخنرانی ها، واکنش ها و موضع گيری هايشان را می طلبد...
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 حاضر بود قسم بخورد که ترنج هنوز هم دست به خرابکاری هایی می زد. حتما چند وقت دیگه ورشکست میشه. با اون کارای عجیب غریبی که ترنج می کرد. با این فکر پوزخندی زد و یاد ان روز توی پارک افتاد. هنوز بعد از سه سال که یادش می آمد عصبی میشد. من نمی دونم چه فکری با خودش کرده بود آخه واقعا که بچه بود. اومده به من میگه دوست دارم. حتما تحت تاثیر همون رمانای آبکی همچین کاری کرده.آخرین تصویری که از ترنج توی ذهنش پررنگ بود همان چهره اشک آلود و بینی سرخی بود که ان روز کذایی دیده بود. روزی که با الهه مچشان را به حساب ماکان گرفته بودند. واقعا شرم آور بود.غلطی زد و فکر ترنج را از سرش بیرون کرد. چیزهای مهم تری برای فکر کردن داشت تا یک دختر بچه لوس و پر سر و صدا. موبایلش را برداشت و شماره ماکان را گرفت: -سلام بررفیق شفیق. ارشیا خندید و گفت: -علیک سلام. چطوری رئیس.؟ -ای بابا چوب کاری می کنین استاد ما دیگه به گرد پای شمام نمی رسیم. -نه بابا فعلا تو داری پول پارو می کنی ما برگشتیم با یه تیکه کاغذ و یه جیب خالی. -خودم چاکرتم. جا برات هست جون ماکان. -من مخلصتم. - بی شوخی اگه نیای دلخور میشم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 -بابا ماکان بذار برسم. ماکان مکثی کرد وگفت:-اومدی؟ ارشیا خندید و گفت: -یکی دو ساعتی هست رسیدم. -بابا بی معرفت چرا خبر ندادی بیایم استقبال. -اتفاقا برای همین خبر ندادم. -باشه یکی طلبت. -کجایی بیام ببینمت؟ -تو بی خود می کنی می خوای بیای منو ببینی. بشین سر جات من اومدم. -باشه بابا جوش نیار. -اومدم.یا علی. ارشیا گوشی را روی میز گذاشت دستش را توی موهایش کشید و حوله اش را برداشت و رفت سمت حمام.تا ماکان بیاید دوش گرفته و تر و تمیز وارد سالن شد. مهرناز خانم با دیدن پسرش لبخندی زد و گفت: -عافیت باشه. -سلامت باشین. - مامان مهمون داریم. -کیه عزیزم؟ -ماکان داره میاد. تازه بش خبر دادم اومدم. -قدمش رو چشم و بلند شد و رفت سمت آشپزخانه.ارشیا نشست کنار عماد و گفت: -خوب چه میکنی با این آبجی خانم ما. عماد خندید و گفت: -می سوزیم و می سازیم. آتنا اعتراض کرد: -عماد!!! -ای بابا شنیدی؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ارشیا خندید و گفت: -خیلی جرات داری تو مقر دشمن همچین حرفی می زنی. -ای بابا آتنا جاش روی سر ماست د چشمکی به ارشیا زد.ارشیا باز هم خندید و این بار آتنا محکم به بازوی عماد کوبید و گفت: -دیدم چشمک زدی. صبر کن آقا عماد نوبت منم میشه. عماد لحن ناراحتی به خودش گرفت و رو به ارشیا گفت: -بفرما بذار برسی بعد بین دوتا کبوتر عاشق و به هم بزن. -ای بابا به من چه جلوی اون زبونت و بگیر. صدای زنگ مکالمه شان را قطع کرد. خود ارشیا به سمت آیفون رفت. ماکان پشت در ایستاده بود ارشیا با لبخند گوشی را برداشت: -پرواز کردی پسر. -دیگه دیگه. -بیا توو در را باز کرد. بعد به آتنا گفت:ماکانه.آتنا بلند شد و به اتاق رفت و با یک شال روی موهایش برگشت. بعد از چند لحظه ماکان با یک جعبه شیرینی وارد شد. ارشیا همان دم در به استقابلش رفت. -سلام. چرا زحمت کشیدی. ماکان با یک دست ارشیا را در آغوش کشید و گفت: -میای جبران می کنی نترس. بعد به عماد و اتنا سلام کرد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤ طلوع کن ای آفتاب عالم تاب ای نوربخش روزهای تاریک زمین ای آرام دلهای بی‌قرار ای امام مهربان طلوع کن و رخ بنما تا این روزهای سخت اندکی روی آرامش ببینیم و قرار گیرد زمین و زمان 🌼أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼
⚘﷽⚘ مهربان پدرم ، مهدے جان مگر میشود پدرے در زندان غیبت باشد و براے فرزندانش پیغام بدهد که کلید رهایے اش فقط کثرت دعاے آنهاست و فرزندان با همه‌ے مهر و عنایت و روزے که هر لحظه از این باباے در غیبت به دستشان میرسد ، باز هم بجاے پدر به بازےهاے کودکانه‌ے دنیا مشغول باشند ؟ مگر میشود که تو این همه خوب و کریم و دلسوز و مهربان باشے و من اینهمه فراموشکار و بازیگوش و بےدغدغه ؟ مگر میشود تو این همه به یادم باشے و من اینهمه خالے از یادت ؟ کاش کاش فرزند سربراه بشوم کاش دلم برایت تنگ بشود کاش نبودنت تنها غصه ام بشود کاش ندیدنت ، جانم را آتش بزند کاش...😔 در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 🔮 « اشک آهو برای امام زمانش »
درمحضرحضرت دوست
🌷مهدی شناسی ۲۸🌷 ◀️یکی از زیبایی های رابطه ی مادر و فرزند این است که اگر فرزند از دامن مادر کنار برو
‌ 🌷مهدی شناسی ۲۹🌷 ◀️ما فکر می کنیم خدا ما را آفریده و به خدا هم بر می گردیم،امام هم آمده تا یک سری"بکن،نکن"هایی به ما بگوید و برود! چقدر این عقیده با شناخت حقیقی فاصله دارد! ◀️در حالی که انسان تنها وقتی حقیقت امام را بشناسد،می تواند نیاز وجودش را برطرف کند؛چرا که موجود بالقوه همیشه گرسنه است و فقط وقتی سیر می شود که به فعلیت برسد. ◀️مثل این که وقتی به بدن انسان ویتامینی نرسیده باشد،همیشه بیمار خواهد بود.و هر چه هم ویتامین در اطرافش موجود باشد و او هم این مطلب را بداند،به دردش نمی خورد؛مگر آن که کیفیت ارتباط آن ویتامین را با خودش پیدا کند. ◀️اما اگر بداند میوه ای در خارج هست که این ویتامین را دارد ولی ربطش را با خودش نفهمد،حتی اگر از بیماری هم بمیرد،باز هم به دنبالش نخواهد رفت؛چون نمی داند دوای دردش فقط همان است. ◀️اگر بخواهیم خدا را دوست داشته باشیم،باید عاشق امام باشیم؛چرا که "من احبکم فقد احب الله" ◀️این جاست که می فهمیم به خدا رسیدن،فقط از مجرای امام است؛که "من ارادالله بدا بکم" ◀️تازه می فهمیم چرا فرموده اند اگر به قدر نوح عمر کنی،روزها روزه باشی،شب ها را به تهجّد سپری کنی و در مقام ابراهیم که بهترین جایگاه است،عبادت کنی،ولی ولایت نداشته باشی،از تو قبول نیست و اصلا ارزشی ندارد!
⭕️عواقب‌انکار‌امام‌زمان( عج) ⚠️مرگ_جاهلی از عواقب خطرناک انکار ظهور حضرت است. 🔹 در روایات فراوان از پیامبر نقل‌شده است: 🔰«هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد و بی امام از دنیا برود، مرگ او مرگ جاهلیت و گمراهی است».[7] 🔸 در بعضی از روایات اهل‌بیت(ع) مصداق آن امام در دوران غیبت حضرت مهدی(عج) معرفی شده است. ☘شیخ صدوق با ذکر اسناد از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که حضرت فرمود: 🌱«هرکس وجود قائم را از فرزندانم را در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیت مرده است».[8] ✅ اعتقاد به ظهور امام زمان(عج) یکی از اعتقادات تمام مسلمانان جهان در طول تاریخ بوده است و علمای اسلام با وجود اختلاف در مذهب به وجوب این امر اعتقاد راسخ داشته اند؛ زیرا این اعتقاد برخاسته از آیات قرآن و روایات صحیح اسلامی است و به همین دلیل انکار آن عواقب اسفناکی را به دنبال خواهد داشت که کفر و جاهلیت از آن جمله است. 📙7]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دار صادر، بیروت، ج4، ص96. 📗[8]. معجم احادیث الامام المهدی(عج)، ج2، ص253. 🤲   
🔵 ۱۳ 💠 فرجام جنبش یمانی؛ 🔹يمانی و يارانش با سفيانی درگير خواهند شد. جنبش ايشان، ضعيف و محدود نخواهد بود؛ بلکه بسياری از مناطق را در بر می گيرند. 🔹در اينکه «قيام يمانی پيش از ظهور به شکست منتهی می گردد يا تا زمان ظهور ادامه می يابد و آيا محضر مبارک امام مهدي عليه السلام را درک می کند يا خير؟» به دليل فقدان روايات معتبر، نمی توان قاطعانه قضاوت کرد. 🔹 در عين حال، در ميان احاديث، اشاره هايی به اتصال نهضتِ يماني به زمان ظهور وجود دارد... 📚تأملی نو درنشانه های ظهور، ص104-110
🔵 ۱۴ 💠 معیارهای تشخیص یمانی؛ 🔹در تعيين مصداق بايد هميشه دغدغه ی احتمال اشتباه و عواقب زيان بارش را داشت [همچون ضعيف شدن باورهای مردم]، به همين دليل ضمنِ توصيه به دقت و پرهيز از شتابزدگی، معيارهای کلی ای که در روايات به دست ما رسيده را عرض می نماييم: 🔹1- قيام يمانی از سرزمين يمن خواهد بود. (قيامش موضوعيت دارد، نه وجودش) 🔹2- اين جنبش با خروج سفيانی در شام، همزمان خواهد بود. 🔹 3- او فضيلت گرا و ارزش محور است: از امکانات سوء استفاده نمی کند، رفتارش با تکيه بر قرآن و روايات است و از مسائل انحرافی و سست، به دور است. 📌به دليل اينکه "عموم رهبرانِ حرکتهای اجتماعی" سعی در مطلوب نشان دادن تصوير خود دارند، پس ارزيابی يمانی واقعی در کوتاه مدت کار هر کسی نيست! دقت در سخنرانی ها، واکنش ها و موضع گيری هايشان را می طلبد...
🔴 باید سریعا با تغییر، مقدمات ظهور را فراهم کنیم 🌹شهید چمران: 🔹 از این جنایت ها و خیانت ها و ظلم ها و خونریزی ها که در دنیای ما جریان دارد امام زمان رنج می برد . او آرزو می کند که هر چه زودتر ظهور بفرماید، هر چه زودتر بتواند که ریشه ظلم و فساد را براندازد. 🔹 اما او مشاهده می کند که این انسان ها آمادگی پذیرش او را ندارند. هنوز تغییر و تحول کافی در نفوس آن ها به درجه تکامل نرسیده است که ظهور او را ایجاب کند. 🔹 او منتظر است که ظهور کند،او بی‌قرار است که هرچه زود تر عدل و داد را در دنیا بگستراند. 🔹 و این وظیفه ماست که این تغییر و تحول را هر چه سریع‌تر انجام دهیم تا در ظهور او تسریع شود. 📚 علی زیباترین سروده هستی،‌ص ۷۱ 🌕 ۳۱ خرداد سالگرد شهادت دکتر چمران شادی روحش صلوات
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مهرناز خانم از آشپزخانه بیرون آمد ماکان که تازه نشسته بود بلند شد و سلام کرد: -سلا عرض شد. چشمتون روشن. -سلام عزیزم. ممنون. مامان اینا خوبن؟ -به لطف شما. -بگو کم پیدا شدن ها. -احوال پرس هستن. -لطف دارن سلام برسون. -چشم. راحت باش پسرم عماد و اتنا عذر خواستن و ان دو را تنها گذاشتن. مهر ناز خانم هم بعد از تعارف و پذیرائی دنبال کار خودش رفت. ماکان رو به ارشیا گفت: -خوب بگو ببینم اون طرفا چه خبر بود؟ ارشیا برای ماکان میوه گذاشت و گفت: -هیچی جز ترافیک و آلودگی هیچ خبری نبود. ماکان با بدجنسی گفت: -اره جون خودت. ارشیا با خنده گفت: -مرض منحرف. -ای بابا من که چیزی نگفتم. خودت ریگی به کفشته لابد. -حالاخوبه منو می شناسی. -همین که می شناسمت می گم دیگه. هیچ فکری برا خودت نکردی؟ - من همش سرم به کار خودم بود. اگه فردا دخترای هم کلاسمو ببینم اگه بشناسم شاهکار کردم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان آهی کشید و گفت: -همون دیگه نمی فهمی چه کفران نعمتی کردی. ارشیا خندید و گفت: -آقا تقدیم تو. -حالا دیگه؟ یک بار تو این چند سال دعوتمون نکردی اونجا بلکه این خوش تیپ و دخترای تهرانی ببینن و همونجا موندگار شیم. -حالام دیر نشده. بخوای معرفی میکنم. -نه دستت درد نکنه. من جواب سوری خانم و نمی تونم بدم. تازه گی ها با مامان جناب عالی دوره افتادن برا ما دوتا دنبال زن می گردن. ارشیا با چشمای گرد شده گفت: -جدی که نمی گی؟ ماکان پرتقالش را توی دهانش گذاشت و گفت: -حالا چند وقت دیگه می فهمی. برات برنامه ها دارن. چون من که بودم و از خودم دفاع کردم تو غایب بودی نمی دونی چه نقشه هایی برات ریختن. -ای نامرد. نمی تونستی از منم یه دفاعی بکنی. -برو بابا من خیلی هنر کردم با وعده وعیده کشوندمشون تا اومدن تو والا دو سال پیش اسم بچه امم انتخاب کرده بودن. ارشیا زد زیر خنده و گفت: -فکر کنم با بد کسایی طرف شدیم. -آره بابا خیال 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 باطله که فکر کنی می تونی قصر در بری. مهر ناز خانم که قسمتی از مکالمه آنها را شنیده بود وارد سالن شد و گفت: _دیگه نه تو بهونه درس داری نه ماکان بهونه نبودن تو وقتشه یه فکری برا خودتون بکنین. بیست و نه سالتونه ها. ارشیا با اعتراض گفت: -مامان بخدا بذار من برسم. عرقم خشک بشه. چشم زنم می گیرم. ماکان زیر زیرکی خندید و گفت: -پسر بدبخت شدی. -ای مرض تقصیر توه این بحث و راه انداختی. هر دو خندیدن و مهرناز خانم گفت: -به مامان بگو برای جمعه شب جایی قول ندن که ما مهمونی داریم. -به به جشن فارغ التحصیلیه دیگه. مهرناز خانم نگاه پر اشتیاقی به ارشیا انداخت و گفت: -به امید خدا. بعد در حالی که بلند میشد گفت: -من از طرف مامان اینا قول میدم. ارشیا هم بلند شد و گفت: - حالا کجا؟ -برم بابا شرکت و ول کردم اومدم اینجا. -میام سر میزنم. -به جون خودت میزتم اماده کردم. نیای دلخور میشم. -باشه بابا. بعد از خداحافظی از مهر ناز خانم قدم زنان به طرف در رفتند. -راستی باید یه داوری هم بکنی. ارشیا دست به سینه ایستاد و گفت: -داوری؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
سلام امام زمانم✋🌸 صبح است ویک طلوع شعروغزل برای تو یعنی سلام،زنده شدم بادعای تو خورشیدهم به قدر تو زیبا وخوب نیست گل سعی میکند برابری کند به جای تو
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ مولاے‌ من جاده ‏ها خود را آماده ميكنند براے‌قدم‏هاے‌استوار تو و فرشے ‌از زيارت  «السـلام عليـك يااباصـالح‏»  را برخود مے‌گسترند.  تو كه بيايے‌  سنگ‏ها غزل ميخوانند و نگاهشان معنا مي‏گيرد.  تو كه بيايے‌  بر آسمان تاريك دل‏ها میتابے‌ و به  آن‏ها فانوس‏هايے ا‌ز ستاره هديه ميدهے‌ تو كه بيايے‌ طوفان با دريا آشتے‌ميكند و نور در رگ‏هاے‌ زمين جارى مي‏شود. آرے‌ تو كه بيايے‌ روشنے ‌را به شب‏هاے ‌تاريك هديه مي‏كنے‌ و دل‏هاے ‌شكسته را با مهربانے‌ و لبخند پيوند ميزنے‌ و پشت پنجره ، نشستن و زيبا ديدن را  براے ‌چشم‏ها معنا مي‏كنے‌. تو كه بيايے‌ كوير معنا ندارد همه جا سبز است ، چون متن بهار  تو كه بيايے‌ . . .😔 در افق آرزوهایم تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم...