🕊🌹🕊
اے صاحب دنیا و دین
احوال زار ما ببین
دیگر بیا تا عالمے
گردد رها از هر غمے
بہ داد ما برس اے یارِ ما
باز نما گره از ڪارِ ما
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام اے نور خدا
در تاریڪے هاے زمین☀️
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «غدیرِثانی»
💠 توضیحات استاد #رائفی_پور در مورد نُهم ربیع و برگزاری مراسم #عید_بیعت
♦️ یادمون باشه که حق امام زمانمون رو در همین مسائل نمادین و شعائر زنده کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 چهار ویژگی یاران امام زمان
👤 حجة السلام پناهیان
💚 شفایزمین تنها بدست امام زمان ارواحنافداه :
🌤 امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
☀️ به دست مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام اختلافات - سیاسی، فرهنگی، دینی و اقتصادی بشر در کره زمین از بين ميرود..
ليرفع عن الملل والأديان الاختلاف.
📚 بحار 53/4.
🌤 و فرمودند:
☀️ با آمدن مهدی علیه السلام تمام مذاهب و فرقه ها از بین میرود.. پس در كره زمين هيچ مذهبی الا دین خالص اهل بیت علیهم السلام باقی نميماند..
📚 إلزام الناصب 2/91.
🌤 و فرمودند:
☀️ خداوند به دست مهدی علیه السلام شرق و غرب کره زمین را فتح ميكند و دشمنانی که عناد دارند، و با دین حق باز ایمان نمی آورند و فساد میکنند،کشته میشوند..و در كره زمين غیر از دين محمد صلی الله عليه وآله هيچ دينی باقی نميماند..
🕋اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 یک راه خوب برای عاشق #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شدن
👤 خاطرهای زیبا از حاج قاسم سلیمانی
درمحضرحضرت دوست
🌱قسمت ۱۹ و ۲۰ _وقتی از خواب پاشدم برم به بچهها شیر بدم دیدم نیما رنگش سیاه شده. وقتی دستم گذاشتم ر
❣قسمت ۲۱ و ۲۲
خجالت میکشم و دست هایم را سریع از دست هایش بیرون میکشم. اخم هایش را باز میکند و به صورتم نگاه میکند. از ترس سر باز کردن بغضم نگاهش نمیکنم. با لحن آرامی میگوید
_سرتو بیار بالا ببینمت
وقتی دوباره جوابی نمیشنود دست زیر چانه ام میبرد و صورتم را بالا می آورد که به اجبار به چشم هایش نگاه میکنم. آبی چشم هایش نگران است. بغضم تقلا میکند برای سر باز کردن اما نمیخواهم حال خوش شهریار را با گریه ام خراب کنم و کامش را تلخ کنم . با تعجب میپرسد
_چرا بغض کردی ؟ از اینکه برادرت شدم ناراحتی ؟
به سختی و بریده بریده میگویم
+ خوبم فقط یکم گیجم. مغزم هنوز درست تجزیه و تحلیل نکرده. میشه از اتاق بری بیرون تا یکم به اوضاع ذهنم سر و سامون بدم ؟
وقتی حالم را میبیند بی چون و چرا به سمت در میرود
+آقا شهریار
_از این به بعد به من بگو شهریار ما دیگه بهم محرمیم
بی توجه به حرفش میگویم
+میشه به مامانم چیزی نگید؟
سر تکان میده. به سمت در میرود اما میان راه می ایستد. کلافه به موهایش چنگ میزند و نگاهم میکند
_مطمئنی خوبی ؟
+آره
برمیگردد و از اتاق خارج میشود. همزمان با بسته شدن در بغضم میترکد. دستم را جلوی دهانم میگذارم تا صدایم از اتاق خارج نشود. میدانم کمی نازک نارنجی هستم اما به وقتش هم در برابر مشکلاتم جدی و سر سخت میشوم. از اینکه شهریار برادرم شده است بشدت خوشحالم، اما حرکت شهریار دور از انتظار بود.تقصیر از شهریار نبود. از نگاهش میتوانم بفهمم که اصلا متوجه نشده که این حرکتش من را ناراحت کرده است.
کمی حالم بهتر میشود. مدتی صبر میکنم تا صورتم به حالت عادی برگردد و بعد از اتاق خارج میشوم.
شهریار انگار منتظر من بود چون به محض شنیدن صدای در سریع به سمت من بر میگردد. نگاهش پر از سوال است. چشمهایش نگران اجزای صورتم را میکاود . با آرامش لبخند میزنم و آرام چشم هایم را باز و بسته میکنم تا خیالش را راحت کنم.
«فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمیکند شب من کی سحر شود»
فاضل نظری
مادرم با فنجان های چای وارد هال میشود و آنهارا روی میز میگذارد. پدرم با لبخند رو به من میگوید
_خب نورا جان الان خوشحالی یا ناراحت ؟
از سوال پدرم کمی جا میخورم. ممکن است شهریار چیزی به پدرم گفته باشد. به شهریار نگاه میکنم، به نشانهی بی خبری شانه بالا می اندازد. سعی میکنم ظاهرم را حفظ کنم
+معلومه که خوشحالم چرا باید ناراحت باشم ؟
بعد با لبخند به شهریار نگاه میکنم. شهریار هم لبخندی از روی شادی میزند. پدر سری به نشانه ی رضایت تکان میدهد. بعد از خوردن ناهار و یک گپ و گفت ساده شهریار قصد رفتن میکند و بلند میشود
_خب من دیگه رفع زحمت میکنم
مادرم بلافاصله می ایستد
+پسرم حالا نشسته بودی چرا انقدر زود میری ؟
_خیلی ممنون. دیگه باید برم به مامان کمک کنم انشاءالله شب در خدمتتونیم .
+باش پسرم هر جور راحتی
بعداز خداحافظی گرم و صمیمی با شهریار به اتاقم میروم تا به کار هایم برسم
.
.
.
از ماشین پیاده میشویم و شیرینی را بدست پدرم میدهم. نزدیک در خانه میشویم ولی قبل از اینکه در را بزنیم در باز میشود و صدای عمو محسن در آیفون میپیچد
_خوش آمدید بفرمایید بالا
پدر ابرو بالا می اندازد و با خنده میگوید
_فکر نمیکردم انقدر مشتاق باشن
پدر در قهوه ای را هل میدهد و باهم وارد میشویم. خانه ی عمومحسن برعکس خانه ی عمو محمود بسیار جدید و به روز است . این را براحتی میتوانم از نمایه بیرون خانه تشخیص بدهم.
سوار آسانسور میشویم و به طبقه ی چهارم میرویم. به محض باز شدن در خانواده ی عمو محمود و عمو محسن را میبینم که برای استقبالمان آمده اند .
از روی احترام ابتدا با بزرگترها سلام و احوالپرسی میکنم. کمی عقب تر سوگل را میبینم. مانتوی لیمویی بلندی همراه با روسری همرنگش به تن کرده است. شلوار جذب مشکی اش را با ساق دست هایش ست کرده است .
«هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دارم که بی شک جان جانی»
عطار نیشابوری
✔️ادامه دارد....
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
#سلام_مولای_من♥
دوست داشتن شما
شیرین ترین اتفاقی است که
هر روز رخ می دهد ...
وقتی دلم بوی یاد شما را می گیرد ،
وقتی لبم به ذکر نامتان متبرک میشود،
وقتی جانم به محبتتان معطر می گردد
هزار هزار شکوفه در درونم می شکفد،
بهار می شوم ، آرام می گیرم
و زنده می گردم ...
من با شما در نهایت خوشبختی ام ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بشارت ظهور
مقام معظم رهبری:همه شما زوال دشمنان بشریت را خواهید دید .
اللهم عجل لولیک الفرج