#پیشنهاد_ویژه_مطالعه
📝دلنوشتہ #شهید_حسین_معز_غلامی در فراغ دوستان شهیدش
بِسمِ رَبِ الشُّهَدا وَ قُلوبِ الصابِرین
💢 #او_ڪجا_و_من_ڪجا
دهه هفتادی ها ڪمی دور و بَرمان را ڪه بهتر نگاه ڪنیم هم سن و سال های ما با دو یا سہ سال ڪم و زیاد خوب بر آیہ شریفہ
"السابِقونَ السابِقون" تحقق بخشیدند و با سرعت زیادی از جوار ما عبور ڪردند .
و اما من و شما شدید قافیہ را باختیم .
قافیہ باختن هم دارد وقتی ڪه با پدر و مادر تندی می ڪنیم !
قافیه باختن هم دارد وقتـی ڪه نمازهایمان می ماند دَم قضا شدن !
قافیه باختن هم دارد وقتـی ڪه نگاه هایمان تحت ڪنترل ما نیست !
قافیہ باختن هم دارد وقتـی ڪه از ترس، ڪسـی حق نزدیڪ شدن بہ گوشی موبایلمان را ندارد !
قافیہ باختن هم دارد وقتـی ڪه در دانشگاه بگو بخند با نامحرم را راحت می دانیم !
"قافیہ باختن هم دارد وقتی ڪه حرف زدن از اعتقاداتمان ( از جملہ رهبر ، حضرت اباعبدالله و امیرالمومنین ) برایمان ڪاری مسخره و خجالت آور است.!
قافیہ باختن هم دارد وقتـی ڪه عڪس نامحـرم را با هزار رنگ و لعاب بی اِبا لایڪ می ڪنیم و با ڪامنت قلب گذاشتن ازخجالتش در می آییم !
آری من و شما قطعا قافیہ را می بازیم چون فرقمان با شهدا از زمین است تا آسمان .
آنها از تمام حلال های خود گذشتند اما ما از حرام خود نمی گذریم .
وقتی چهره شهدای هم دهہ ای خودم را میبینم خیلی متأثر می شوم
اینڪه هم سن و سال های من می توانند بہ خدا برسند ولی من اَندر خم یڪ ڪوچه ام !
ڪمـی با خودمان خلوت ڪنیم آیا این دنیای فانی ارزش این همه اشتباه را دارد ؟؟!
بدانیم نگاه همین شهدای هم سن و سال ما عجیب بہ ما است .
✍