درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 168 🔰 محمد مهدی هم اومد اسم نوشت و رفت ساده و مخفی بدون اینکه کسی متوجه بشه 👈👈وقتی
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو شصت و نهم و صد و هفتاد 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 170 🔰 اما فقط یک چیز رفتن رو برای اونها آسان می کرد و اینکه این زن و بچه الان در ا
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هفتادو یکم و صد و هفتاد و دوم 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
🔰 #رمان_محمد_مهدی 172 ❇️ اما واقعا نیروی کمکی نیاز بود هم سلاح و مهمات هم تجهیزات برای زندگی موقت م
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هفتادو سوم و صد و هفتاد و چهارم 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 174 🔰رهبر ایران در اولین دیدار عمومی خودشون با صراحت اخبار احتمال حمله به ایران رو
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هفتادو پنجم و صد و هفتاد و ششم 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 176 ✳️ لشکر سفیانی برای هجوم همه جانبه آماده بود، اما از راه زمینی فقط نمی تونستن
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هفتادو هفتم و صد و هفتاد و هشتم 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 178 💠 تصمیم نهایی در اون جلسه گرفته شد. تصمیم این بود که #سفیانی با همراهی غرب و آم
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هفتادو نهم و صد و هشتاد 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 180 ✳️ بعد صحبت مسئول انگلیسی ، و تائید اون از طرف همه جوانب ، #سفیانی مامور شد تا
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هشتادو یکم و صد و هشتادو دوم 👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 182 🔰 👈 یک مرتبه حاج قاسم دید که #محمد_مهدی به زمین افتاد ، سریع رفت سراغش تو اون
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هشتادو سوم و صد و هشتادو چهارم👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 184 💠 تو همین حس و حال بودند محمد مهدی و ساسان که یک مرتبه خبر رسید #سفیانی یک لشک
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هشتادو پنجم و صد و هشتادو ششم👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 186 🔰 👈 امام زمان (عج) قبل رفتن به مکه ، دست به دعا شدند و در دعای خودشون از خدای م
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو هشتادو هفتم و صد و هشتادو هشتم👇👇👇
درمحضرحضرت دوست
#رمان_محمد_مهدی 190 🔰 👈 محمد مهدی وقتی این خبر رو شنید سریع خودش رو به ساسان رسوند و گفت ساسان ساسا
📚رمان_بسیار_جالب👌👌👌
داستان_محمد_مهدی
#قسمت_صدو نود و یکم👇👇👇