🔷آجرک الله یعنی چه؟
این روزها زیاد تو روضه ها میشنویم آجرک الله یا صاحب الزمان....
خب یعنی چی؟
👈آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام(ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
😭آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام
و آنگاه که امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبت های جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا انجا که به جای اشک ، خون از دیده ببارد ،وظیفه خود میداند.
از آن واقعه قران ها میگذرد اما شعله عشق حسینی هم چنان در دلها فروزان است .
چرا که به فرموده پیامبر صلی الله علیه واله
" از شهادت حسین علیه السلام حرارتی در قلبهای مومنان است که هرگز به سردی نمی گراید".
بیایید هر روز به امام زمانمون این مصیبت بزرگ رو تسلیت بگیم.
آجرک الله یا صاحب الزمان عج
🔴 عاقبت بدون امام حرکت کردن
🔹 اولین کلام امام حسین علیه السلام در لحظه ی ورود به کربلا :
🔺الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم، یحوطونه ما درّت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون
🔸 مردم کارشان به جایی رسیده که به صورت ظاهر دین دارند، اما با همین دینداریشان بنده دنیا شدند و دین هم لقلقه زبانشان هست.
🔹 نماز و روزه و خمس و زکات را انجام می دهند اما این ها تا زندگی شان رونق دارد، شاید نماز شب هم بخوانند، امّا چرا عبید دنیا می شوند و دین لقلقه ی زبان شده است؟
هنگامی که با مشکلات روبرو شدند قل الدیانون؛ دین داران کم می شوند.
🔹 روح دین از دین خارج می شود!
🔺 خیلی جالب است ذیل همین فرمایش حضرت که در ورودی کربلا تبیین فرمودند، جمله ای را علامه مجلسی رحمه الله علیه بیان می فرماید:
🔺 چرا قلّ الدیّانون می شوند؟
🔺 چرا بلا را نمی توانند تحمل کنند؟
🔺 چرا عبید الدنیا می شوند؟
🔺 چرا دین لقلقه زبان می شود؟
دلیل این است:
خرجت روح الدین من الدین؛ روح دین از دین خارج شده است.
بعد می فرماید: فهو الامام وقتی امام ندارند، معلوم است بلیه به واسطه ی همین هست که دین دار کم می شود، امام و پیشوا ندارند و اقتدای به امام نمی کنند.
🔸عاقبت بدون امام حرکت کردن همین است
نماز بخوان، روزه بگیر، همه کاری را انجام بده اما فایده ندارد.
🔹 خیلی جالب است، ببینید، اینکه ظاهر دین می ماند ولی حقیقت دین نیست، در دعای عصر غیبت که دعای از امام زمان ارواحنافداست می گوییم:
🔹 اللهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ
🔺 خدایا به ولیت قرآن را زنده کن اری جسم قران هست که روح ندارد
🔹و اینکه حضرت پشت به دیوار کعبه مردم عالم را صدا می زند یعنی روح کعبه در جسم کعبه دمیده می شود.
🌷 دعای بسیار عجیب و پر از معارف ناب در همین رابطه از امام زمان ارواحنافداه نقل شده است که ان شاءالله بعدا خدمتتان تقدیم خواهیم کرد..
🌷 الهی بعطش الحسين عجل لولیک الفرج
🔴 به بهانه سخت شدن شرایط کرونایی(۲)
🔵 امان از غفلت این روزهای شیعیان
🌺 قال مولانا صاحب العصر و الزمان ارواحنافداه :
🔹 أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي
🔸 من آخرین اوصیاء هستم و خداوند به وسیله من بلا را از اهل و شیعیانم دور می سازد.
📚 الغیبة للطوسی، ص ۲۴۶
⚫️ نقل شده است در حدود ۲۲۰ سال قبل که در عراق طاعون شدیدی آمده بود آيتالله شيخ جعفر كاشفالغطاء براى دفع بلا همراه با چهل نفر از شیعیان به مسجد سهله پناه بردند.
آیت الله کاشف الغطاء مىگويد:
در سالى كه طاعون آمد، من به همراه چهل نفر به مسجد سهله پناه برديم و ظاهراً همۀ اهالى شهر (به جز چند نفرى كه در مسجد سهله بودند) ، به سبب بيمارى طاعون فوت كردند و بعد از برطرف شدن اين بيمارى كسى باقى نمانده بود.
🌷 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
#استغاثه_به_امام
🔴 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است
🔵 بدون شک یاری امام معصوم و خدمت به او از بزرگترین توفیقات الهی است
🔺 در این میان یاری امام حسین (ع) به قدری عظمت دارد که امام زمان (ع) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد بزرگوارشان میگویند:
🔺 اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدّرات، از ياری و نصرت تو [در روز عاشورا] باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه میكنم و به جای قطرات اشك، بر تو خون میگريم
🔺 آرزوی همه ما هم این است که ای کاش روز عاشورا در رکاب ارباب بودیم و در آغوش ایشان به شهادت می رسیدیم. به همین دلیل در زیارت وارث خطاب به امام حسین (ع) عرض میکنیم:
🔸 يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً: ای کاش با شما بودم و به رستگاری بزرگ میرسیدم.
🔹 خدمت به امام زمان (ع) و یاری ایشان هم به اندازه یاری امام حسین (ع) عظمت دارد. از کلام امام صادق (ع) می توان این مفهوم را دریافت که فرمودهاند:
🔹 اگر او [مهدی] را درك مي كردم، همه عمر را با خدمتگزاری او سپری میكردم. (بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۸)
🔹 اگر می خواهیم ببینیم در آرزویی که برای یاری امام حسین (ع) می کنیم صادق هستیم یا نه؛ باید ببینیم امروز چقدر به امام زمانمان خدمت میکنیم؟
آری .....
🌕 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است
مداحی_آنلاین_امام_زمان_عج_رو_برا_چی_میخوایی؟_استاد_رفیعی.mp3
3.36M
⭕️ صوتی مهدوی
⁉️امام زمان عج رو برا چی میخوایی؟
✅سخنرانی بسیار شنیدنی
👤حجت الاسلام رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای بابا حکایتی شده مویم😭😭
#کلیپ مخصوص روزسوم محرم
#بحق_الرقیه_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
برای سلامتی و آرامش قلب امام زمان ارواحنا فداه صدقه بدید حتما هرچه در توانتون است😭💔
➖➖➖➖➖➖➖
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_308
و چرخید و از در اتاق خارج شد.
ارشیا بهت زده به او که آرام و با وقار دور میشد نگاه کرد و لبخند پیروزمندانه ترنج
را ندید.
ترنج سر خوش از شرکت بیرون آمد و به طرف خیابان رفت.
ارشیا تازه به خود امده دنبالش دوید. "احمق می تونستی یه تعارف بکنی لااقل."
با سرعت از شرکت خارج شد. ترنج در طرف دیگر خیابان داشت سوار تاکسی میشد
ارشیا صدایش زد:
-ترنج!
ترنج شنید ولی خودش را به نشنیدن زد و سوار شد.
ارشیا چنگی به موهایش زد و روی پاشنه
چرخید و دوباره از پله های شرکت بالا دوید.
ترنج از روی شانه رفتنش را نگاه کرد. لبش را گاز گرفت تا از خوشی
نخندد.
هنوز یر به یر نشدیم استاد عزیز.ارشیا برگشت به اتاق ماکان و گفت:
-من می رم عصر کلاس دارم.
-باشه. ولی بیشتر بیا این ورا.
-باشه یا علی
و از پله پائین دوید و شماره مادرش را گرفت:
-الو مامان؟
-چیه ارشیا؟
-هنوز خونه ترنج ایناین؟
-آره می خوام با آژانس برم خونه.
ارشیا دزد گیر ماشینش را زد و داد زد:
-نه نه دارم میام دنبالتون.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_309
مهرناز خانم انگار که نمی توانست راحت صحبت کند با لحن مهربانی گفت:
-نه عزیزم نمی خواد راهتو دور کنی آژانس الان
دیگه می رسه.
-مامان دارم میآم ماشینه رو رد کن بره.
ولی مهرناز خانم کسی را آن طرف مخاطب قرار داد و
گفت:
-سلام عزیزم. نه دیگه دارم می رم.
بعد دوباره به ارشیا با صدای آرام تری گفت:
-تو زبون آدم سرت نمیشه می گم نیا.
ارشیا خندید و گفت:
-دیگه دیر شده چون من سر خیابونشونم.
-به من چه آژانس اومد. من دارم میرم. تو هم
خودت می دونی؟
ارشیا بهت زده داد زد:
-مامان!
-خداحافظ ارشیا جان.و صدا قطع شد.
ارشیا گوشی اش را پرت کرد روی صندلی کناری و گفت:
-حالا یکی بیاد مامانو بگیره.
بعد هم پوفی کرد و دور زد و رفت سمت خانه خودشان.
ضبطش را روشن کرد. لبخند آمد روی لبش همان آهنگی بود که ترنج گوش میداد.
با مشت زد روی فرمان و گفت :"به این میگن تفاهم".و با صدای بلند با خواننده هم خوانی کرد و بعد سرخوش مقابل خانه پیاده شد و به در کلید
انداخت
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_310
ارشیا صبر کرد تا مادرش پول را داد و امد طرف
خانه.
-سلام عرض شد سرکار بانو مهرابی.
مهرناز خانم از گوشه چشم نگاهی به ارشیا انداخت که معنی اش می
توانست این باشدبرو باباتو رنگ کن.
و بلافاصله بعد از بسته شدن در شالش را از شرس برداشت و به طرف
ساختمان رفت.
ارشیا دست در جیب همراه مادرش رفت:
- جواب سلام واجبه ها.
مهرناز خانم سریع چرخید و ارشیا از این حرکت مادرش یک قدم عقب پرید و گفت:
-چیه مامان؟
-علیک سلام.
-ارشیا واقعا تو مطمئنی داره بیست و نه سالت
میشه.
-نمی دونم شناسنامه ام که اینو میگه. مگه اینکه شناسنامه یکی دیگه رو به من داده باشین. بچه مرده ای چه
میدونم.
-خوبه خوبه مزخرف میگه.
-خوب جریان چی مادر من؟
-تو اگه واقعا نزدیک سی سالته پس چرا ادای بچه های
پنج ساله رو در میاری؟
ارشیا با تعجب گفت:
-اول بگین جرم من چیه.
بعد سرش را خم کرد و گفت:
-بعد این گردن من از مو باریک تر در خدمت شما.
مهرناز خانم با دست شانه او را هل داد و گفت:
- وقتی میگم نیا چرا اصرار می کنی؟
ارشیا همانجور دست در جیب لپ هایش را باد کرد و بعد نفسش را بیرون داد و گفت:
- مشکلش چی بود اونوقت؟
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
سلام حضرت صاحب عزا!
دلم پریشانِ پریشان حالیِ شماست!
بی قراری ِ این شب های دل تان، بی قرار کرده عالمی را !
این شب ها اختیار اشک چشمان مان دست خودمان نیست؛
تا که میگویند "حسین" ،
سدِّ بغض می شِکَنَد و سیل اشک روان می شود!
به گمانم این بی اختیاریِ بارش چشم
و این بی تابی دل
از نوحه ی "بُنَیَّ" مادرتان است
که نه تنها دل زمینیان را بی تاب کرده،
که عرش خدا را به لرزه انداخته و آسمانیان را بی قرار ساخته!
و آن هنگام که شما شال عزا به دوش می اندازید،
آسمان ها و زمین سیاه پوش می شوند؛
و ارض و سما گوش می سپارند به نوایِ به غم نشسته ی شما و لطمه زنان اشک می ریزند؛
که با خونِ دیده می فرمایید:
"یا أهل العالم إن جدّی الحسین علیه السلام قتلوه عطشانا
یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا؛ "
بمیرم برای چشمانِ داغدیده
و قلب مصیبت زده ی تان، صاحب عزا!
یادم باشد این دوماه
برای تسکین قلب داغدارتان
هر صبح صدقه بدهم!
فی امان الله
#سلام آقا جان
سرتان سلامت
داغدار روضه های کربلا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #نماهنگ «سالار زینب حسین(ع)»
دم نزن از بیکسیهات مگه خواهر نداری؟
قربونیهای خواهر رو مگه باور نداری؟
🔴 زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه
🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
🔴 به بهانه سخت شدن شرایط کرونایی(۳)
🔵 قرائت زیارت عاشورا و هدیه آن به مادر بزرگوار امام زمان(عج) نجات دهنده در حادثه مشابه
🔺 شهید دستغیب می نویسد:
🔹 از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند .
🔸 مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید.
#استغاثه_به_امام
📚 داستانهای شگفت، ص ۳۹۹ و ۴۰۱