eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 حجاب در آخرالزمان 🍃 🌺امام علی (ع) فرمودند : در آخر الزمان که بدترین دوران است ؛ جمعی از زنان پوشیده اند در حالیکه برهنه اند ( لباس دارند اما آنقدر نازک و کوتاه است که گویی هنوز برهنه اند..) و از خانه با آرایش بیرون می‌آیند، اینها از دین خارج شده اند ، و در فتنه ها وارد شده اند و به سوی شهوات میل دارند .. و به سوی لذات خوارکننده شتاب میکنند و حرام ها را حلال می‌دانند و (اگر توبه نکنند ) در دوزخ به عذاب ابدی گرفتار می‌شوند .. 📚وسائل‌الشعیه ج ۱۴ ص ۱۹ ➖➖➖➖➖➖➖
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 های آخــرالزمان ❗️روایتی مهم از امام باقر علیه السلام: ظهور رخ نمی دهد مگر اینکه غربال شوید! 🔸استاد ➖➖➖➖➖➖➖
1_4970039101555212389_1397-3-23-16-40.mp3
2.12M
🎤استاد 💠یه جوری زندگی کن که آبروی امام زمان (عج) باشی مثل شهید که.... 🌹🍃🌹🍃
001.mp3
2.23M
⭕️ مناجات با امام زمان علیه السلام 👤 یک شب بیا به خانه ی من آشیانه کن دل را رها ز ماتم و حزن زمانه کن گفتم به دل که صبر نما می رسی به او گفتا برای دیدن او ترک خانه کن گفتم برای وصل نگارم کنم چکار؟ گفتا به تیر عشق هوا را نشانه کن گفتم حجاب بین من و او چه گشته است گفتا به غیر او همه دور از میانه کن گفتم به دل که خون شده ای از فراغ او گفتا مرا ز گوشه ی چشمت قواره کن گفتم اگر که حال دعایم شود نصیب گفتا دعا به جان امام زمانه کن گفتا دعا به جان امام زمانه کن علیه السلام
yeknet.ir_zamine_hafteghi_99.03.20_vahid_shokri.mp3
5.69M
(عج) 🍃بازم دلم گرفته هواییتم به والله💔 🍃ذکر لبم همینه أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ
... 🍃مهم ترین موضوعی که سرنماز باید به آن فکر کنیم این است که خدا را چگونه ملاقات خواهیم کرد؟ لحظه ی ملاقات خدا مهم ترین و باشکوه ترین لحظه ی حیات هر انسان است،ملاقات خالق همه ی عظمت ها... هیچ لذتی بالاتر از دیدار خدای مهربان نیست،و هیچ عذابی بالاتر از قهر خدا و سخن نگفتن او با انسان نیست. لینک کانال : @Abbasse_kardani
درمحضرحضرت دوست
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_شصت وهفتم🌹 این داستان👈 رقیب آقا محمدمهدی ... که همه آقا مهدی صدا
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_شصت وهشتم🌹 این داستان👈یه الف بچه با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...  چرا نمیری؟ ... توی مراسم مادربزرگت که خوب با محمد مهدی ... خاله خان باجی شده بودی ... نمی دونستم چی باید بگم ... می خواستم حرمت پدرم رو حفظ کنم ... و از طرفی هم نمی خواستم بفهمه از ماجرا با خبر شدم ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... جواب من رو بده ... این قیافه ها رو واسه کسی بگیر که خریدارش باشه ... همون طور که سرم پایین بود ... گوشه لبم رو با دندون گرفتم...  خدایا ... حالا چی کار کنم ... من پا رو دلم گذاشتم به حرمت پدرم ... اما حالا ... یهو حالت نگاهش عوض شد ... - تو از ماجرای بین من و اون خبر داری ... برق از سرم پرید ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ...  من صد تای تو رو می خورم و استخوان شون رو تف می کنم ... فکر کردی توی یه الف بچه که مثل کف دستم می شناسمت .... می تونی چیزی رو از من مخفی کنی؟ ... اون محمد عوضی ... ماجرا رو بهت گفته؟ ... با شنیدن اسم دایی محمد ... یهو بهم ریختم ...  نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت ... وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می زنن دعواشون کرد ... که ماجرای 20 سال پیش رو باز نکنید ... مخصوصا اگر به گوش خانم آقا محمد مهدی برسه ... خیلی ناراحت میشه ... تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد ... دیدم همه چیز رو لو دادم ... اعصابم حسابی خورد شد ... سرم رو انداختم پایین... چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ...  هیچ وقت ... احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه ... حالا ... الحق که هنوز بچه ای ... پاشو برو توی اتاقت ... لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی... ترجیح میدم بمیرم ولی از تو یکی، کمک نگیرم ... دارد.........🍃 لینک کانال : @Abbasse_kardani
داستان_دنبال_دار_نسل_سوخته 🌹قسمت_شصت ونهم🌹 این داستان👈 مثل کف دست برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته ... دیشب رو اصلا نخوابیده بودم ... صبح هم که رفته بودم دعای ندبه ... بعد از دعا ... سه نفره کل مسجد رو تمییز کرده بودیم ... استکان ها رو شسته بودیم و ... اما این خستگی متفاوت بود ... روحم خسته بود و درد می کرد ... اولین بار بود که چنین حسی به سراغم می اومد ... - اگر من رو اینقدر خوب می شناسی ... اینقدر خوب که تونستی توی یه حرکت ... همه چیز رو از زیر زبونم بکشی... پس چرا این طوری در موردم فکر می کنی و حرف میزنی؟ ... من چه بدی ای کردم؟ ... من که حتی برای حفظ حرمتت ... بی اختیار، اشک از چشمم فرو می ریخت ... پتو رو کشیدم روی صورتم ... هر چند سعید توی اتاق نبود ... خدایا ... بازم خودمم و خودت ... دلم گرفته ... خیلی ... تازه خوابم برده بود ... که با سر و صدای سعید از خواب پریدم... از عمد ... چنان زمین و زمان و ... در تخته رو بهم می کوبید ... که از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد ... اذیت کردن من ... کار همیشه اش بود ... سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم ... و نگاهش کردم... چیه؟ ... مشکلی داری؟ ... ساعت 100 صبح که وقت خواب نیست ... می خواستی دیشب بخوابی ... چند لحظه همین طور عادی بهش نگاه کردم ... و دوباره سرم رو کردم زیر پتو ...  من همبازی این رفتار زشتت نمیشم ... کاش به جای چیزهای اشتباه بابا ... کارهای خوبش رو یاد می گرفتی ... این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم ... - خدایا ... همه این بدی هاشون ... به خوبی و رفاقت مون در... شب ... مامان می خواست میز رو بچینه ... عین همیشه رفتم توی آشپزخونه کمک ... در کابینت رو باز کردم ... بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم .. تا بلند شدم و چرخیدم ... محکم خوردم به الهام ... با ضرب، پرت شد روی زمین ... و محکم خورد به صندلی ... دارد........🍃 لینک کانال : @Abbasse_kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
❣ 💚 ای دل می‌دهم خوش روزگارے می‌رسد 🦋هم درد و غم طی می‌شود هم می‌رسد 💚 گر ڪارگردانِ جهان باشد مهربان 🦋این ڪشتیِ طوفان زده هم بر می‌رسد 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃
⚘﷽⚘ یابن‌الحسن♡ ما یقین داریم که شما جایےخیلے دورتر از این روزهاےِ ما حتے جایے دورتر از روزهاےِ نیامدن ما، ایستاده‌اید. دستان پدرانه تان را بر سر زندگے تک‌تک‌مان سِپر بلا کرديد و زیر لب برایمان دعا میخوانید. براے حفظ جان و مال و فرزندان مان براے دورے از بےاعتقادے و مريضے و فقر و از تمام فتنه‌هاے دوران سیاهِ غیبت، به درگاهِ خدا براے ما و به جاے ما طلب بخشش میکنید. براے ما شیعیان آخرالزمان؛ براے دل‌هاے آشفته ‌یمان والعصر میخوانید و به احوال و اوضاع یمان حتےاز خود ماهم آگاه‌ترید. ما هر که باشیم هرطور که باشیم در این دنیاے پر از بلا در این وادے پر از خطر فراتر از هر زمان و مکان شما را داریم "باباجان"... ما دل گرم هستیم به دستانِ پر مُهر پدرانه‌ے شما به بدرقه‌ے دعاهاےخيرتان در حقِّ تك تك ما ببخش كه نگران مےشویم و ته دل هایمان قرص نيست به بودن شما ببخش كه فراموش مےكنيم بركتِ وجود و حضور و دعاے شما را و ببخش ‌كه فراموش مےكنيم شما را. . . در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...