eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
668 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
❤ سلام تمام دلخوشی ام،مهدی جان(عج) تمام خوبی ها مرا یاد تو می اندازد بهار و عطر دلنشینش، آفتاب و تشعشع حیاتبخشش، آب و حقیقت زلالش، باران و ترنم زیبایش ... تو مفهوم واقعی همه ی دوست داشتنی هایی و زندگی در نگاه و یاد و نام تو جاری است هرکس تو را دارد ، داراست حتی در نهایت فقر و هرکس تو را ندارد، فقیر است حتی در نهایت ثروت شکر خدا که تو را دارم ♡ @Abbasse_Kardani
:): : 🌸 رفیق‌ گناه‌ نکن ! هر گناهے کھ میکنے روز بھ روز‌ تو رو از امام‌ زمان‌ دور‌ میکنھ .. امام‌ زمان‌ امیدش‌ بھ ماست :)🌱 @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🌸💫💚』 استادپناھیان: حالا‌خوش‌معنوی‌ یعنۍ‌لذت‌بردن‌ از‌اینڪه‌توۍ‌ بغل‌خدایی)):❤️ @Abbasse_Kardani
🌅 💠استادرائفی پور 🔸 در روایات داریم در اولین سخنرانی صاحب الزمان در مسجد کوفه، که در اولین روزهای قیام آن حضرت برگزار می‌شود؛ هیچ کس به سخنانِ آن حضرت گوش نمی‌دهد!!! چرا که همه محو تماشای جمالِ زیبای یوسفِ زهرا شده‌اند... دیدنِ این چهره‌ی مبارک نعمت است که منتظران هر روز در دعای عهد این نعمت را از خدا می‌خواهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌎امتحان شیعیان در آخرالزمان ✍امام‌صادق(علیه السلام)، درباره شدت فتنه های زمان غیبت می‌فرمایند: «وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛حتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر...» «به خدا سوگند شما خالص میشوید. به خدا سوگند شما از یکدیگر_جدا می‌شوید.به خدا سوگند شما غربال خواهید شد. تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر. دراین میان کسانی نجات خواهندیافت که: خود را در زمان غیبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک و نزدیک‌تر کنند؛ خود را از رذایل‌اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند. شناخت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است.» 📚منبع: بحارالانوار، ج۵، صفحه٢١۶ ➖➖➖➖➖➖➖
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
مراسم اختتامیه با روایتگری حاج حسین یکتا تموم شد عالی بود وقتی برگشتم خونه دیدم هیچکس خونه نیست ساعت ۱۰شبه 😐😐😐یعنی کجا رفتن یه برگه رو در اتاقم بود دست خط پدرم بود نوشته بود رفته بودن پارتی 😔😔 وارد اتاقم شدم چند تا از عکسای حاج ابراهیم همت تو اتاقم زده بودم روسریم باز کردم زدم به چوب لباسی داخل کمد نشستم رو تخت روبروی عکس با اشک گفتم داداش هوای خانوادمو داشته باش دست اونام را هم بگیر از گناه نجاتشون بده ساعتم کوک کردم رو ساعت ۲:۳۰برای نماز شب هرزمانی دلم میگرفت نمازشب میخوندم دلم هوای شلمچه ،طلائیه و حاج ابراهیم همت کرده بود زیارت عاشورا خوندم بعدش خوابیدم ساعت دونیم از جیغای ساعت پاشدم برای نماز برای وضو که رفتم فهمیدم هنوز خانواده ام برنگشتن 😔😔 وضو گرفتم برگشتم اتاقم قامت نماز شب بستم بنظرمن حال هوای آدم با نماز شب عوض میشه بعد نماز همون جا کنار سجاده دراز کشیدم خوابم برد خواب دیدم تو طلائیه ام روضه بود انگار زینب برام دست تکون داد: حنانه حنانه بیا اینجا رفتم نشستم کنارش آروم گفتم: چ خبره؟ زینب: حضرت آقا(رهبر)دارن میان طلائیه بچه ها میگن حاج ابراهیم همت و حاج ابراهیم هادی هم قراره بیان -وای خدایا 😭😭 نیم ساعت نشد رهبر اومدن دیدم صف اول یه سری از شهدا نشسته بودن آقا حرفهاشون تموم شد رفتن همه بچها جمع شدن دور شهدا منو زینبم رفتیم سمت حاج ابراهیم همت سرمو انداختم پایین که یهو حاجی گفت: خانم معروفی درسته من برادرتم اما نامحرمم بهتون هرزمان که میحواهید با بنده صحبت کنید روسری سر کنید یهو از خواب پریدم صدای اذان صبح تو اتاقم میومد اشکام جاری شد 😭😭😭 خانم معروفی روسری کن 😭😭😭 دوباره وضو گرفتم برای نماز از خواب به بعد هرزمان که میخوام با حاجی حرف بزنم روسری سر میکنم فردا حلقه صالحین دارم نویسنده: بانو.....ش 📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 ✒️http://eitaa.com/joinchat/1222508549C83b9156ee1 لینک کانال : @Abbasse_kardani
کلاس صالحین که تموم شد مسئول پایگاه اومد تو حلقه گفت :خواهرای که عضو گردان هستن هفته بعد پنجشنبه برنامه داریم لیلا :حنانه بریم ثبت نام؟ -حالا میریم غافل از آینده که این دیدار دومین اتفاقی که زندگیمو عوض میکنه لیلا: حنانه فردا اعلام نتایج حوزه است بیا خونه ما -إه لیلا همش من بیام خونتون خب توام یه بار بیا لیلا: حنانه جان خانواده ات از تیپ من خوششون نمیاد نمیخام اذیت بشن تو ناهار بیا -نه مزاحمت نمیشم لیلا: پاشو جمع کن تعارف معارف رو ناهار بیا دیگه مهدی خونه نیست منم تنهام -خوب خجالت میکشم لیلا: برو بابا منتظرتما -باشه باشه نزن لیلا : نزدم خخخخ سر میز شام به خانواده ام گفتم: فردا جواب آزمون حوزه علمیه میاد بابا: از دستت خل میشیم امل بازی هات داره شدیدتر میشه من فقط سکوت کردم بعداز نماز صبح تا ساعت ۹خوابیدم بعداز صبحونه حاضر شدم رفتم خونه لیلا دیگ دیگ لیلا: بیا بالا -ن پس میمومدم این پایین رفتم بالا با چادر بودم لیلا: حنانه چادرتو دربیار من برم لب تاپ بیارم مهدی جان رفته سرکار -مهدی جان 😁😁😁 لیلا رفت لب تاپ آورد مشخصاتمونو وارد کردیم وای جیغ جیغ هردو قبول شده بودیم تا عصر پیش لیلا بودم خیلی خوش گذشت . نویسنده: بانو.....ش 📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 ✒️http://eitaa.com/joinchat/1222508549C83b9156ee1 لینک کانال : @Abbasse_kardani
در میان جمعی و من در تفکرم کاندر کجا بر آیم و پیدا کنم تــ♥️ـورا هر "ندبه کنان" در دعای صبح از کردگار خویش تمنا کنم🙏 تورا اگر چه نهانی ز چشم من😔 در عالم خیــ💭ـال هویدا کنم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃
♥️ هزار و یکصد و هشتاد سال است که می‌داند که مولا در چه حال است؟ فدای غربتش یاور ندارد به این غربت کسی باور ندارد از او مظلوم‌تر در این جهان کیست زکُنه غربتش کس باخبر نیست به غیبت سوز و اشک و آه دارد چو جد خویش سر در چاه دارد توی گویی خار در چشمش نشسته دلش از غفلت شیعه شکسته قسم بر صورت زهرا که نیلی‌ست به رخساری که آزرده ز سیلی‌ست در این غم اشک آل الله جاری‌ست حدیث قرنها چشم انتظاری ست