eitaa logo
کانال اطلاع رسانی مسجد حضرت ابوالفضل ع
228 دنبال‌کننده
876 عکس
517 ویدیو
32 فایل
هسته فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل ع سیدشهاب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 | روز عید مباهله 🔻الإمامُ الحسن عليه السلام: 🔸«فأخرج جدّي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يوم المباهلة من الأنفس أبي، و من البنين أنا و أخي الحسين، و من النساء فاطمة أمّي، فنحن أهله و لحمه و دمه، و نحن منه و هو منّا». 🔹جدم در روز مباهله از میان جانها پدرم و از میان فرزندان مرا و برادرم حسین را و از میان زنان فاطمه مادرم را آورد. پس ما اهل او و گوشت و خون او هستیم. ما از او هستیم و او از ماست. 📚ينابيع المودة لذو القربى، ج۱، ص۴۱؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۴، ص۴۲۳. ‌ 📲 lib.eshia.ir/15278/1/41/المباهلة
علیه‌السلام 🔹حجة‌الله🔹 اگرچه شأن علی «کُلَّ شَیءٍ أحصَینا»ست ولی فضائل او غیر قابل احصاست به قلب سورۀ یاسین، علی امام مبین به بطن سورۀ طاها، علی امام هداست علی تبلور رحمت به باء بسم‌الله ولی به باء برائت شرار قهر خداست به «اَلّذِی خَلَقَ المَوتَ وَ الحَيَاة» قسم علی به مُلک خداوند «أَحسَنُ عَمَلا»ست علی حیات «مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ» علی‌ست ماء معینی که عین آب بقاست علی‌ست حصن حصینی که آیة‌الکرسی علی‌‌ست حبل متینی که عروة‌الوثقی‌ست علی فروغ حرا، یار غار پیغمبر علی به چشم محمد، چراغ اوحیناست علی کسی‌ست که از کودکی قیامت کرد به پاس حرمت پیر پیمبران برخاست علی هرآنچه نبی دید، دیده از آغاز شنیده‌های نبی را شنید بی کم و کاست علی اُذُن، «اُذُنٌ وَاعِيَة»، بِاِذن‌ِالله علی، سمیع‌ علیم و علی سمیع دعاست علی پدر، پدر مهربان این امت علی حقیقت «بِالوالِدَینِ اِحسانا»ست علی به قاطبۀ خلق، «حجة‌الله‌»ست ولی برای علی، حجت خدا زهراست :: قیامت از عطش دیدن علی غوغاست به عشق ساقی کوثر چه محشری برپاست فقط علی‌ست علمدار حمد در محشر فقط علی‌ست که در حشر پرچمش بالاست علی به «إِنَّ إِلَينَا إِيَابَهُم»، ملجأ به «ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُم»، مأواست علی که هیچ‌کجا رد نکرده سائل را علی که بر سر خوان کرامتش دنیاست خدا کند که مرا از صراط رد سازد «هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو اینجاست».. بهشت، منزل «طُوبَىٰ لَهُم وَ حُسنُ مَآب» بهشت، محفل ذکر فضائل مولاست علی‌ست نور خدا، نور دیدۀ احمد علی‌ست چشم خدا، نور چشم او زهراست به حُسن او چه بگویم؟ که او اَباالحَسن است همه وجود حَسن از کرامت باباست مرید غیرت و ایثار اوست ثارالله شهید غربت این مرد، سیدالشهداست به کربلا برکات از ابوتراب رسید به یُمن اوست که در تربت حسین شفاست علی تهجد زین‌العباد در محراب علی صحیفۀ سجاد در مقام دعاست علی‌ست باقر علم و علی‌ست صادق وعد علی‌ست کاظم غیظ و علی امام رضاست علی جواد امامان و هادی امت به سایۀ نجفش، کاظمین و سامراست خدا دوباره حسن بر علی کرامت کرد حسن که عسکر او جن و اِنس و اَرض و سماست بیا به مسجد سهله که بیت مهدی اوست بیا که خانۀ امید اهل‌بیت اینجاست علی‌ست آینۀ «هَل أَتَىٰ عَلَى الإِنسان» چه آینه؟ که در او جلوۀ خدا پیداست نبی به اذن خدا «دَاعِياً إِلَى الله» است نبی سراج منیر و علی صراط خداست علی‌ست «حُجَّةٌ الْبَالِغَه»، یقین دارم خدا گواه که نهج‌البلاغه خود گویاست علی دویست تجلی به جُرج جُرداق است علی عنایت بی‌حد به مکتب عیساست علی مجادله‌اش «اَلّتِی هِیَ أَحْسَن» علی مباهله‌اش نیز، «دَعوَة الحُسنی»‌ست :: صراط سیرِ الی‌اللهِ مصطفی، مولاست که سیر اَنفُسی او به نون اَنفُسَناست امام هشتم ما مستند به قرآن گفت مباهله‌ست که اوج فضایل مولاست نبی کنار علی «شاهِدٍ وَ مَشهُود» است خدا گواه، که «يَتْلُوهُ شاهِدٌ» گویاست کسی که این دو یکی دید، چشم او روشن کسی که حرف خدا را نخواند نابیناست علی‌ست جان کلام خدا به «اَنفُسَنا» قسم به جان محمد «نِساءَنا» زهراست سزاست جان نبی جانشین او باشد به جان او، که خلافت برای غیر، خطاست بیا کنار مسیحا به وادی نجران ببین که اوج تجلای پنج تن اینجاست مباهله ثمر «إِنَّمَا يُرِيدُ الله» مباهله سند محکم حدیث کساست علی «لِيُذهِبَ عَنكُم»، علی «يُطَهِّرَكُم» علی به آیۀ تطهیر غایت تقواست علی به دوش نبی یا نبی به دوش علی؟ خلیل بت‌شکن کعبه اوست یا طاهاست؟ علی دعای سریع الاجابه می‌خواند دمی که ذکر لب او ندای یازهراست علی‌ست کفو بتول و علی‌ست نفس رسول علی به کل رسولان ولایتش اولاست پیمبران خدا را اگر برادر خواند خدا گواه که این از تواضع مولاست ترابِ مَقدم او تاجِ عزت آدم سحاب رحمت او سایۀ سر حواست علی مدرس ادریس در کتابت وحی علی به کرسی تدریس، «عَلَّمَ الاَسما»ست همین که کشتی نوح «اسْتَوَتْ عَلَى الجُودِیّ» ندا رسید علی کشتی نجات شماست زمان زمزمۀ لا اِلهَ اِلّا اَنت علی اجابت یونس به ظلمت دریاست علی تکلم طور و علی ترنم وحی علی تجسم نور و علی یَد بیضاست به ذکر او زکریا شده مسیحادم نسیمی از نفحات حسین او یحیاست قسم به آیۀ «اِقْرَأ وَ رَبُّكَ الأَكرَم» علی کرامت قرآن و معجز طاهاست چه آیه از «لَعَلِیٌّ حَكِيم» محکم‌تر؟ علی صریح‌ترین آیۀ کتاب خداست
ِ ➖چگونگی مباهله 🛑فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ وَ رُوِيَ‏ أَنَّهُ لَمَّا دَعَاهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قَالُوا حَتَّى نَرْجِعَ وَ نَنْظُرَ فَنَأْتِيَكَ غَداً فَلَمَّا تَخَالَوْا قَالُوا لِلْعَاقِبِ وَ كَانَ ذَا رَأْيِهِمْ يَا عَبْدَ الْمَسِيحِ مَا تَرَى فَقَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُمْ يَا مَعْشَرَ النَّصَارَى أَنَّ مُحَمَّداً نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَقَدْ جَاءَكُمُ بِالْفَضْلِ مِنْ أَمْرِ صَاحِبِكُمْ وَ اللَّهِ مَا بَاهَلَ قَوْمٌ نَبِيّاً قَطُّ فَعَاشَ كَبِيرُهُمْ وَ لَا نَبَتَ صَغِيرُهُمْ وَ لَئِنْ فَعَلْتُمْ لَتَهْلِكُنَّ وَ إِنْ أَبَيْتُمْ إِلاَّ إِلْفَ دِينِكُمْ وَ اَلْإِقَامَةَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ مِنَ اَلْقَوْلِ فِي صَاحِبِكُمْ فَوَادِعُوا اَلرَّجُلَ وَ اِنْصَرِفُوا إِلَى بِلاَدِكُمْ فَأَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ غَدَا رَسُولُ اَللَّهُ مُحْتَضِناً لِلْحَسَنِ وَ آخِذاً بِيَدِ اَلْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةُ تَمْشِي خَلْفَهُ وَ عَلِيٌّ خَلْفَهَا وَ هُوَ يَقُولُ لَهُمْ إِذَا أَنَا دَعَوْتُ فَأَمِّنُوا فَقَالَ أُسْقُفُّ نَجْرَانَ يَا مَعْشَرَ اَلنَّصَارَى إِنِّي لَأَرَى وُجُوهاً لَوْ سَأَلُوا اَللَّهَ أَنْ يُزِيلَ جَبَلاَ لَأَزَالَهُ مِنْ مَكَانِهِ فَلاَ تَبْتَهِلُوا فَتَهْلِكُوا وَ لاَ يَبْقَى عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ نَصْرَانِيٌّ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَقَالُوا يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ قَدْ رَأَيْنَا أَلاَّ نُلاَعِنَكَ وَ أَنْ نَتْرُكَكَ عَلَى دِينِكَ وَ نَثْبُتَ عَلَى دِينِنَا فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنْ أَبَيْتُمُ اَلْمُبَاهَلَةَ فَأَسْلِمُوا يَكُنْ لَكُمْ مَا لِلْمُسْلِمِينَ وَ عَلَيْكُمْ مَا عَلَيْهِمْ فَأَبَوْا فَقَالَ فَإِنِّي أُنَابِذُكُمُ اَلْحَرْبَ فَقَالُوا مَا لَنَا بِحَرْبِ اَلْعَرَبِ طَاقَةٌ وَ لَكِنَّا نُصَالِحُكَ عَلَى أَنْ لاَ تَغْزُوَنَا وَ لاَ تُخِيفَنَا وَ لاَ تَرُدَّنَا...... 🔰زمخشرى (538 م) در كشاف در تفسير سوره آل عمران در ذيل آيه مباهله آورده است: وقتى رسول خدا آيه مباهله را براى نمايندگان مسيحيان نجران خواند و ايشان را به مباهله دعوت كرد، گفتند: باشد تا در كار خود بينديشيم و فردا برگرديم بعد از آنكه با خود خلوت كردند، از بزرگ و صاحب نظر خود «عاقب» پرسيدند: چه صلاح مى‏دانى؟ گفت: اى گروه نصارى شما خوب دانستيد كه محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلّم پيغمبر است و خدا او را فرستاده و اگر با او مباهله كنيد، به طور قطع همه ما هلاك خواهيم شد، به خدا سوگند هيچ قومى با هيچ پيغمبرى مباهله نكرد، مگر اين كه تا آخرين نفرشان هلاك شدند و اگر از من مى‏شنويد به او ايمان بياوريد و اگر زيربار نمى‏رويد و مصمم هستيد و تا مباهله نكنيد دست بر نداريد، لا اقل اين نصيحت را از من بپذيريد و نزد او رفته با او خداحافظى كنيد و به شهر خود برگرديد. مسيحيان نجران نزد پيامبر برگشتند، ديدند حسين (عليه السلام) را بغل گرفته و دست حسن (عليه السلام) را هم در دست دارد، فاطمه (سلام اللَّه عليها) پشت سر او، على (عليه السلام) پشت سر فاطمه مى‏آيند و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم به ايشان مى‏گويد: هر گاه من دعا كردم شما آمين بگوئيد. اسقف نجران همين كه اين وضع را ديد گفت: اى نصاراى نجران من چهره‏ها و رخساره‏هائى مى‏بينم كه اگر از خدا بخواهند كوهى را از جاى بركند، بر مى‏كند، پس زنهار مباهله مكنيد كه هلاك مى‏شويد و تا روز قيامت يك نفر نصارى بر روى زمين باقى نمى‏ماند بناچار مسيحيان گفتند: اى ابو القاسم رأى ما بر اين قرار گرفت‏كه مباهله نكنيم و تو را به دين خودت واگذاريم، تو هم ما را به دين خودمان واگذارى، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: حالا كه حاضر نيستيد، مباهله كنيم، اسلام را بپذيريد و در نفع و ضرر با مسلمانان شريك باشيد، نصارى نپيذيرفتند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: پس بايد كه آماده جنگ شويد، گفتند ما توانائى جنگ با عرب را نداريم، ولى با تو حاضريم صلح كنيم، بر اين كه با ما نجنگى و ما را نترسانى و تهديد نكنى و از دينى كه داريم برنگردانى، در عوض ما ساليانه دو هزار طاقه پارچه به تو بدهيم هزار طاقه را ماه صفر و هزار ديگر را ماه رجب بپردازيم و سى و سه زره عاريه و سى و سه شتر و سى و چهار اسب جنگى تحويل دهيم. رسول خدا اين پيشنهاد را پذيرفته با آن مصالحه نمود و فرمود: به آن خدائى كه جانم در دست اوست عذاب تا بالاى سر نجران آمده بود، اگر صلح نمى‏كردند، همگى به صورت ميمون و خوك مسخ مى‏شدند و بيابان بر آنان، شعله‏ور مى‏گشت و خداوند اهل نجران و حتى پرنده‏ها را بر درختان ايشان نابود مى‏ساخت و يك سال نمى‏كشيد كه آنچه نصارى در دنياست هلاك مى‏گشت. 📚: الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج‏1، ص: 43
➖آیه مباهله، برترین فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم ... 🛑قَالَ الْمَأْمُونُ يَوْماً لِلرِّضَا علیه السلام: أَخْبِرْنِي بِأَكْبَرِ فَضِيلَةٍ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَدُلُّ عَلَيْهَا الْقُرْآنُ؟ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا علیه السلام فَضِيلَتُهُ فِي الْمُبَاهَلَةِ، قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُه ُ: ‏« فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ، فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ، ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ‏» فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ علیهماالسلام فَكَانَا ابْنَيْهِ، وَ دَعَا فَاطِمَةَ علیهاالسلام فَكَانَتْ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ، وَ دَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَكَانَ نَفْسَهُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ أَفْضَلَ، فَوَجَبَ أَنْ لا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. 🔰روزى مأمون از حضرت رضا علیه السلام سؤال کرد: بزرگترين فضيلت اميرالمؤمنين عليه السّلام که قرآن بر آن دلالت می کند، چیست؟ حضرت رضا فرمود : این فضيلت امیرالمؤمنین علیه السلام (که می گویی) در آيه مباهله است، آن جا كه خداوند مي فرمايد: «هرکس بعد از آنچه از علم برایت آمده است، با تو مخاصمه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، خودمان و خودتان را فراخوانیم. سپس مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم» (بر اساس این آیه) رسول خدا صلّی الله علیه و آله، حسن و حسین علیهماالسلام را به عنوان پسرانش، فاطمه عليها السّلام را به عنوان زنانش، و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان نفس خود آورد. از آنجا که هیچ یک از مخلوقات خداوند، بالاتر و برتر از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیست، در نتیجه بنابر حکم خداوند عزّ و جلّ، کسی برتر از نفس رسول خدا صلّی الله علیه و آله نخواهد بود. 📚الفصول المختارة، ص۳۸