خادم های حرم حضرت رقیه وقتی داخل ضریح رو داشتن عطر افشانی میکردن یه کیسه پیدا کرده بودن که یه کاغذ و یه جفت گوشواره داخلش بوده
روی کاغذ نوشته بود:
من اسمم زهراست ،منم سه سالمه
گوشواره های من مال تو...
#عزیزدلم
من
دلم را طوری به تو گره زده ام
که به راحتی باز نمیشود...(:❤️✨
#عزیزدلم
خورشید در آسمان زهرا آمد
کشتی نجات، سوی دریا آمد
هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی
دنیای من امروز به دنیا آمد
#عزیزدلم
#قتیل_العبرات
خیلی خوشحالم که شب ولادت شماست
ارباب من (:💚
آقای دریا
حضرت اعلیء
بابای علی اکبر
تموم سلول هام دارن کف میزنن از شوق ولادتت
لبریزم از شادی ((:💙
#عزیزدلم
أبُوْألْقِـــــرْبَهْ [ع]
ای صاحب زیباترین چشم ها ••🌖
چه خوش صید دلم کردی
بنازم چشم مستت را
#عزیزدلم
اباعبدالله (:
دلم انقده برات تنگ شده که داره میپوسه .
قربونت برم
من میخوام بیام فقط بغلت کنم...
#عزیزدلم
أبُوْألْقِـــــرْبَهْ [ع]
اشک هایم دخیل دستانت یا #ابوفاضل
آی ضریح خوشگل اباالفضل ...(:💔
#عزیزدلم
از حرم دورم ولی
عیبی ندارد آرزو…
یک شبِ جمعه منو شش گوشهای در پیشِ رو…(:
#عزیزدلم
ببخش حسین
دلِ من واسه عشق تو جای برازنده ای نیست
سائل ،معشوق خود را به ویرانه میبرد...
#عزیزدلم