eitaa logo
اَدَبِستان شهید محمدرضا ابراهیمی
298 دنبال‌کننده
698 عکس
367 ویدیو
18 فایل
کانال اطلاع‌رسانی اَدَبِستان شهید محمد رضا ابراهیمی (مسجد حضرت ابوالفضل (ع) - شهرستان گناباد) شما عزیزان میتوانید در صورت داشتن هرگونه سوال، انتقاد و یا پیشنهاد آنرا با ما در میان بگذارید؛ ارتباط با مدیر کانال: @Seyedmostfa538
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹این آقاسید بزرگوار رو هر وقت مشرف می‌شدیم نجف معمولا در حرم آقا و مولایمان امیرالمومنین با همین تعداد فرزند البته در مواقع دیگه فرزندان متفاوت بودن رو زیارت میکردم. 😳همیشه قبل از نماز اذان صبح با اعمال مستحبی حضور دارند. چندباری با ایشون هم صحبت شدم و این سفر آخری پرسیدم قبلا 20 فرزند داشتین الان چندتا شدن؟ گفت: 25 فرزند 💐از صمیم قلب خوشحال شدم. 🤲همیشه التماس دعا داره که صالح و سالم باشن. 👏خودش یک مدرسه در مسجده، یک حوزه علمیه هست. 🌷خدا به تعدد فرزندان بیشتر و توفیقاتش بیفزایه ✍ مجتبوی
خلاصه ای از دیدار خانواده وافی با حضرت آقا در مورخه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ قبلاً در سال ۱۳۹۵ توفیق شد همراه خانواده خدمت حضرت آقا رسیدیم. ایشان همیشه بعد از اقامه نماز عصر با تک تک نمازگزاران احوال‌پرسی می‌کنند. نوبت ما که شد ایشان نکات مهمی را فرمودند، از جمله اینکه: آن‌هایی که یک فرزند دارند با یک شمشیر در حال جهادند، خانواده‌هایی که دو فرزند دارند با دو شمشیر و شما که ۹ فرزند دارید با ۹ شمشیر (فرزند دهم ما در راه بود)! مهمترین نکته این دیدار توجه فوق العاده حضرت آقا به خانمم بود که گویا ایشان مهمان ویژه است تا جایی که اکثر توجه و گفتگو به صورت دو طرفه( حضرت آقا و همسرم) شکل گرفت! حدود دو ماه پیش با تعدادی از فعالین جمعیتی، خدمت حاج آقا مجتبی خامنه‌ای (فرزند حضرت آقا) رسیدیم و گزارشی از فعالیت فعالین جمعیتی دادیم. ایشان از تعداد فرزندانم پرسیدند، که عرض کردم چهاردهمین فرزند در آستانه تولد است و درخواست کردم نام نوزاد را حضرت آقا بگذارند. آقامجتبی گفتند، وقتی نوزاد به دنیا آمد دیدار خاصی برای شما فراهم خواهد شد. چند روز بعد حضرت آقا اسم فرزند چهاردهم را "سمانه" گذاشتند و در تاریخ ۱۳ آبان در تماسی از طرف دفتر اعلام شد که نماز ظهر فردا را بیت رهبری باشید. صبح زود روز ۱۴ آبان به همراه خانواده با اشتیاقی وصف ناپذیر از قم عازم بیت رهبری شدیم. ما فکر می‌کردیم قرار است در نماز جماعت شرکت کرده و طبق معمول بعد از نماز حضرت آقا را زیارت کنیم. بعد از نماز عصر همه شرکت کنندگان حضرت آقا را زیارت کردند. و ما هم مثل بقیه منتظر بودیم تا نوبتمان شود. در این حین کسی من را صدا زد و گفت شما و فرزندان بیایید اتاق کنار سالن! وقتی وارد شدیم با هدایت محافظان، دختران و پسران در جای مخصوص نشستند و من و خانمم هم کنار هم نشستیم. حدود نیم ساعت گذشت تا بالاخره حضرت آقا وارد شدند. در ابتدای ورود با لحن پدرانه‌ای فرمودند: آقای وافی! شما هستید!! واقعاً نمی‌توانم این لحظه را توصیف کنم. تمام توان خود را گذاشتم روی اینکه نزنم زیر گریه! چون در دیدار قبلی به علت گریه شدید خانواده از شوق دیدار، نتوانستیم حرف‌هایمان را به آقا بگوییم.. برای اینکه سنگینی فضای دیدار شکسته شود به شوخی به آقا عرض کردم که سال ۹۵ ما ۱۰ فرزند داشتیم که خدمتتان رسیدیم و می‌خواستیم به آن ۱۰ فرزند اکتفا کنیم، ولی شما چنان تشویق کردید که چهار فرزند دیگر هم آوردیم. با گفتن این جمله یخ همسرم که در شوک به سر می‌برد باز شد و به آقا عرض کرد: آقاجان، اسم بچه را شما گذاشته‌اید و اگر ممکن است اذان و اقامه را هم در گوشش بگویید. من بچه را گرفتم تا آقا اذان بگویند، آقا فرمودند در آغوش من بگذار! عرض کردم که اذیت می‌شوید (چون حدود نیم ساعت ایشان روی پا، در سالن کناری مشغول گفتگو با شرکت کنندگان در نماز بودند) فرمودند: نه، اذیت نمی‌شوم و نوزاد را در آغوش گرفتند و به صورت شمرده شمرده اذان و اقامه را قرائت فرمودند. 👇👇👇