✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
جیگر طلاها! توی خونه تون دوتا قلک داشته باشید. همیشه پس انداز داشته باشید. از کم شروع کنید.
1⃣💲 توی قلک خونه تون مخفی کنید. به بچه و همسرتونم نگین. حتی هزار تومانم دستتون میاد بندازین توی قلک، بعدها میبینید چقدر همون ذره ذره پول بدردتون میخوره. امتحان کنید. بعدا منو دعا میکنید. 😊
2⃣💲 اون قلک دوم وقت بحث و دعوا، مریضی، سفر یا خواب بد یا شب جمعه و مهمونی، دراین حالتها ی کوچولو هم شده صدقه بدین.
هروقت دیدین باندازه ده تومان یا بیشتر شد ببیرین بدین بقال سر کوچه تا از بدهی کسی که دفتر حساب نسیه داره کم کنه. البته پیش خودتون خط بزنه و کم کنه تا مطمعن بشید.
یا به فقیر محله بدین یا پیر زن وپیر مردهایی که از صبح نشستن تا غروب ی جفت جوراب یا لیف حموم بفروشن. بگین نذریه. بدین بهشون. خوشحال میشن.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
عروسي دعوت بوديم بعد يادتونه كه همه ي مردا جلوي در تالار منتظر اهل و عيال ميموندن
خلاصه منم رفتم دم در تالار تا سوار اتوبوس بشم بريم واسه عروس كشون ، اتوبوس يكم اون طرف تر بود، همينجوري خرامان خرامان مي رفتيم در اتوبوس باز بود .همينجوري كه داشتم با دختر داييم حرف مي زدم يهو ديدم زير پام خالي شدو وقتي به خودم اومدم ديدم كه افتادم تو جدول جلوي در اتوبوس، جالب اينجاست يه پام بالا مونده بود سيخ شده بود تو هوا يه پامم تو جدول، دختر داييم مرده بود از خنده همه هم فهميدن چون از بس وزنم زياد بود يه صداي بدي ايجاد كرد. داد مي زدم بهار اون پاي بي صاحاب موندمو بده پايين ، داد ميزد سيخ شده نميشه. خلاصه برادر آقا داماد اومدنو كمك كردن اومدم بيرون
بعدش جالبيش اينجاست خواستگارم شده بود ولي وقتي پاي سيخ شده ام تو هوا ميومد تو ذهنم پشيمون ميشدم😂😂😂😂😂
#سوتی_های_زنونه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این کار شرم آور بابامه😂
بچه بودم مامانم شهر دیگ دانشجو بود وقتی میرفت بابام میگفت مامانت مرده منم کل هفته عر میزدم تا مامانم برگرده😣 بهش میگم چرا اینو میگفتی میگه وقتی بغض میکردی شبیه سنجاب میشدی بامزه بودی😓 حالا منه اسگلم هر دفه باور میکردم😅
بابای کودک ازاره من دارم؟ :|😂😂😂
#سوتی_های_زنونه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی مادرش که از اومدن من خوشحال بود گفت چی میگید شما عروس و خواهرشوهر توروخدا بهم نپرید
داستان زندگی
اینکه هیچ جوابی نمیدادمو دعوا درست نمیکردم از هر سمی برای سهیل بدتر بود، اون میخواست با من توی بحث باشه
اومد توی اتاق که مثلا پیشم بخوابه اما با گوشیش شروع کرد حرف زدن… عزیزم قربونت برم بوس بوس برو بخواب..
اصلا حسادت نمیکردم، سهیل برای من تموم شده بود و دیگه هیچ حسی نسبت بهش نداشتم حتی ازش متنفرم نبودم،
کسی که عکس لخت زنشو بده به پسرعمش یه بی غیرته که ارزش اینو نداره که حتی بخوام ناراحت شم.
صبح با صدای ساعت از همه زودتر پاشدم خیلی سختم بود اما رفتم توی آشپزخونه،
مادر سهیلم نشسته بود و چایی میخورد، گفتم باهم صبحونه بخوریم.
خوشحال از اینکه من انقدر مهربون شدم و قرار نیست مهریمو بزارم اجرا با ذوق گفت الان پا میشم میچینم
دستشو گرفتم و گفتم نیاز نیست خودم میچینم
در کسری از ثانیه میزو پر کردم بعدم مثل زن های خوب، مهربون رفتم بالای سر سهیل و صداش کردم که بیدار شه
پا شد یه نگاهی به دور و برش کرد و گفت امروز اصلا حال ندارم برم سرکار نه که دیشب تا نصف شب با گوشی حرف میزدم
گفتم خودت میدونی من برات میز صبحونه چیدم، بیا بخور تا همه رو مهسا نبلعیده.. و زدم زیر خنده
مهسا کلا میترسید، لب به هیچ چی نزد فکر میکرد سمی چیزی ریختم توی صبحونه، خودش برا خودش لقمه درست کرد
وقتی از در میرفت بیرون گفتم جمعه کوه یادت نره مهسا خانم.
خب روز اول بد نبود، مادرشوهرم هوامو داشت منم دختر خوبی بودم، تصمیم گرفتم از در اون وارد شم که سهیل راحت طلاقمو بده، باهاش خیلی خوب رفتار میکردم، ولی میدیدم مدام به سهیل چشم غره میره که چرا با گوشیت داری حرف میزنی و چرا تو گوشیتی پس ستاره چی میشه؟..
از اونور به شقایق زنگ زدم و گفتم به آرزوت میرسی، بالاخره قراره مهسا تو رو با پرهام ببینه.
شقایق گفت زهرمار ساعت هشت صبح منو بیدار کردی اینو بگی؟
گفتم آره جونم تو که نمیدونی زور انتقام چقد قویه، تازه دیشب سه خوابیدم صبحم شیش پاشدم، میخوام از امشبم قرص نخورم و بخوابم، وای که چقدر انرژی دارم، فقط به پرهام نگو که مهسا هست فقط جمعه بردارو بیارش کوه.
گفت من میترسم بخدا
گفتم تو و ترس؟
گفت آخه اگه پرهام فکر کنه عشق من همش نقشه ست چی؟
گفتم اصلا به تو چه؟.. تو به پرهام بگو جمعه هوس کوه کردی دیگه به باقیش کاری نداشته باش.
با لج گفت باشه اگه اجازه میدی به ادامه خوابم برسم و قطع کرد.
خیلی ذوق و انرژی داشتم، این ضربه ی بدی بعد از اون همه نقشه به مهسا بود،
آروم آروم حال سهیلم میگرفتم ولی اول مهسا!
بی صبرانه منتظر روز جمعه بودم…
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دوستای خوشگلم اومدم یه خاطره بگم از زخمی که خوردم ببینم کسی باهام هم درده ؟؟
دخترم به دنیا اومد دوستم مارو شام دعوت کرد خونشون بعدم چون اولین بار بود دخترمو میدیدن یه مبلغی و تو پاکت چشم روشنی دوستم گذاشت زیر بالش دخترم بعد از چند دقیقه دختر دوستم که دو ساله بود اومد کنارم به بازی با بچه یهو پاکت برداشت باز کرد پولای توشو در اورد پاکت خالی رو دوباره گذاشت زیر بالش م😫😭منم همین طور چشمم به پوله بود که باباش داشت با شوهرم حرف میزد رفت پیشش گفت بابا بابا پولات اونم بی حواسی پول و گذاشت تو جیبش حرفشو ادامه داد منم 🥺اینجوری نگاش میکردم بچه فضول نذاشت لا اقل ببینم چقدر پول توش بود اونا هم هیچوقت متوجه نشدن تا امسال تولد هشت سالگی دخترم بهشون گفتم و باورشون نمیشد و یه خاطره شد برامون
بابلی ام موزیرج
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
عزیزان! برنج هندی یا خارجی نخورین. فقط برنج ایرانی. درسته کمی گرونه ولی از نظر کیفیت میارزه به صدتا برنج دانه بلند و خارجی.
برنج رو خوب بشورید طوریکه ابش زلال باشه چون توی برنج قرص سمی یا میریزن تا موندگاریش زیاد بشه.
برای پخت هم بشکل کته، خاصیتش بیشتره. توی قابلمه برنج ی کوچولو روغن زیتون و کنجد خام و زیره بریزید.
من که ی زمانی روغن زیتون دم دستم نباشه، یک قاشق ماست میریزم. اینجوری پلوی با کیفیت میخورید.
وقتی روغن زیتون میریزید مثل ابکشی میشه. زیره هم باعث میشه شکم گنده نشه. کنجد خام هم خیلی مفیده توی عطاریها دارن ی کوچولو توی برنج بریزید.
توی شهر کرمان وقتی پلو میپزن توش زیره مخصوص پلو میریزن، بخاطر همین شکم بزرگی ندارن. 😊
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❣️👫 همسرانه ❣️👫
تکنیکهایی برای جلوگیری از رفتار پرخاشگرانه
در هيچ شرايطي توهین نکنید. 🎀
برای اینکه عصبانیت تان را بدون سرزنش و توهین به طرف مقابل به زبان بیاورید از کلمه «من» استفاده کنید. ✨
به جای اینکه بگویید:
«تو اعصاب من رو داغون می کنی! تو عذابم میدهی! درکم نمی کنی! تو نمی فهمی! تو همه چیز را تحمیل می کنی و…» ✨
بگویید: «من عصبانی هستم! حال من خوب نیست! من نمی توانم این تصمیم را قبول کنم! برای من سخت است با این مساله کنار بیایم.» ✨
در این صورت آتش جنگ را شعله ور نکرده اید و بدون تخریب و سرزنش طرف مقابل حرف خودتان و حتی حرف آخر را زده اید.✨
👇👇👇
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
18.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مربا توت فرنگی
مربای توت فرنگی به روشی متفاوت ولی خوشمزه برای صبحانه با کره یا خامه ؟؟
مواد لازم :
یک کیلو توت فرنگی 🍓
یک کیلو شکر 🍚
یک قاشق آب لیمو 🍋
👈توت فرنگی ها بعد از شستشو وآبکشی به همراه شکر یک روز داخل یخچال بگذارید .
👈زمان پخت بعد از اینکه به جوش آمد ۲۵ دقیقه زمان داری تا کف مربا را کامل بگیرید تا مربای توت فرنگی شفاف شود.
#مربا
#مربا_توت_فرنگی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
اعتراف میکنم
اولین باری ک رفتم باشگاه،مربیم بهم گفت برای حجم گرفتنت از فردا با خودت تغذیه بیار وسط تمرین بخور.
منم فردا کلی تی تاب و چوب شور و پفک و چیپس خریدم رفتم باشگاه نشسته بودم رو یه دستگاه و با اعتماد ب نفسسس دولپی میخوردم..
مربی اومد بالاسرم گف این چیهه؟ گفتم شما گفتی تغذیه بیار بخور برا حجم..
گفت من منظورم از تغذیه الویه و سیب زمینی و تخم مرغ بود نه تی تاب و چوب شور... اینا حجم نمیاره تبدیل به دنبه و چربی میشه 😂😂😂
من دیگهههههههه بعد این اتفاق روم نشد برررم اون باشگاه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
سلام به دوستای عزیزم!
خواستم به اون خانومی که به خاطر اختلاف سنی میخوان از همسرشون جدا بشن، بگم:
تفاوت سنی من و اقامون 12 ساله. من 19سالمه و عشقم ۳۱ سال. الان دو ساله که نامزدیم. من خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم به خاطر وجود همچنین مردی تو زندگیم.
دوست عزیزم! هیچ وقت اشتباه نکن. باور کن اختلاف سنی و مردایی که یه خرده جا افتاده هستن برا زندگی بهترن نسبت به جوونای 18.19 ساله ی امروزی.
من که همیشه خداروشکر میکنم به خاطر این اتفاق چون عشقم واقعا خیلی خوبه و خیلی درکش بالاس. این یه نعمته عزیزم.
✍ تجربه ها مربوط به زندگی شخصی اعضاست و قابل تعمیم به همه اعضای جامعه نیست.
✍ بعد ازدواج چشمتون رو به بدی ها ببندید و به خوبی ها باز کنید.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#برای_شکم_درد
♦️برای شکم درد و تسکین درد شکم بر روی دو تکه کاغذ با گلاب و زعفران بنویسید یکی را گِل کنید و دیگری را در آب انداخته و بنوشید 🔻
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 ولو شاء لطمسنا علی عینهم فاستبقوا الصراط 💠
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
دانشجوی شهر دیگه هستم، امروز داشتم میرفتم راه اهن تاکسی گرفتم زبونشونو نمیدونستم... از رو مقصدمم فهمید مال اونجا نیستم، موقع کرایه دادن گفتم چقدر شد؟ گفت مهمان من باشید شما تو این شهر مهمان مایید... تشکر کردم یه بار دیگه پرسیدم.. قیمتی که گفت ۱۰ تومن از هفته پیش بیشتر بود😐همون مسیر...همون ساعت،همون آب و هوا...حقیقتا از این همه مهمون نوازیش به وجد اومدم😑
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
یه بارم خالم رفته بود خرید... دیده بود همه دارن نگاش میکنن اونم گفته خدایا چرا همه نگاه ها به منه ... به پاهاش نگاه میکنه میبینه دمپایی پلاستیکی خونه از این روبستهها هست از اونا پوشیده تازه یکی از دمپایی ها سبز یکی هم قرمزززز😐حالا با چی؟ شلوار نود:/
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#ایده_متن
جهت رفع کدورت می تونی برای اقای همسر بفرستی 😂
یه خانم داری شاه نداره
صورتی داره ماه نداره
تو خوشگلا تا نداره
یه اقا داره نا نداره 😂
تو خوبیاش حرف نداره
لارجه و شیرین سخنه
فداش بشم ....
تاج سره 😘
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•