eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.1هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی زیر لب گفتم حمید خیلی گرسنمه گفت پاشو امروز میبرمت بیرون. خلاصه که لباسامو گذاشتم
داستان زندگی سمیه لبخندی زد و گفت عیبی نداره... داشتم به سمیه به مهربونیش به لبخندش نگاه میکردم و چشمام گرم شده بود، که سوزش عجیبی توی پهلوم احساس کردم... عشرت در حالی که با لگد توی پهلوم میزد، داد میزد پاشو گیس بریده... اینجا بخور و بخواب نیستا، اینجا برا اینکه بخوری باید کار کنی.. موهامو گرفت و با موهام بلندم کرد، نشستم روی زمین و زدم زیر گریه. سمیه اومد جلو، عشرتو کشید عقب و گفت کشتیش مامان ولش کن.. عشرت داد زد ولش کنم؟ خب ولش میکنم پاشه گورشو گم کنه از اینجا... پاشو بیرون.. از صدای دادمون حمید اومد توی اون اتاق و گفت چی شده؟ عشرت گفت این دختره اگه میخواد اینجا زندگی کنه باید کار کنه حمید، کااار، نمیشه بخوره بخوابه به حمید نگاه کردم و منتظر بودم یه طرفداری کوچیک ازم بکنه ولی حمید سکوت کرد و اخر گفت کار میکنه... از اتاق رفتن بیرون، درم محکم زدن بهم، سمیه اومد سمتم و گفت چیزیت که نشد؟ اشکامو پاک کردم و گفتم نه.. از پنجره حمید رو دیدم که از خونه زد بیرون، منم مشغول کارم شدم، بعد سبزیا رو با سمیه شستیم، سمیه پا به پام بود. خیلی گرسنم بود، گفتن شام آبگوشته، خیلی ذوق کردم که آبگوشته! عشرت خودش درست میکرد، ساعت از یازده شب گذشته بود... نه خبری از حمید بود نه شام، واقعا داشتم غش میکردم، دوازده بود که حمید و سعید تازه سر رسیدن. سعید رو توی کوچه دیده بودم اما تا حالا باهاش هم کلام نشده بودم، چشم پلشت و معتاد بود.. دویدم جلوی حمید، بوی گند الکل میداد..! گفتم تا حالا کجا بودی حمید؟! سعید یه نگاهی انداخت و گفت فوضولیش به تو نیومده بازم انتظار داشتم حمید یه چیزی بگه اما نگفت، برعکس دوتایی زدن زیر خنده... روز اول ازدواجم فهمیدم چه اشتباهی کردم و اینکه خانوادم کلا به اینا سلامم نمیکردن بی دلیل نبوده.. عقده ای بودن... یکجور عقده و جری بودن خاص که تقصیر کار بدبختیاشون رو خودشون نمیدونن..! وحشت زده و نادم بودم، حمید برام مثل یه موش بود، فهمیدم جلوی خانوادش بود که سعی میکرد باهام بد حرف بزنه که نگن زن ذلیله ولی وقتایی که دو نفری بودیم باهام خوب رفتار میکرد.... ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دوباره سلام😜 هاوین هستم امیدوارم حالتون خیلی خوب باشه می خوام با اجازه ماجرای شهربازی رفتن خواهر زاده م رو براتون تعریف کنم 😘😘😘 خواهر کوچکم فقط یه پسر داره خدا حفظش کنه خیلی چاق هست 😁دورت بگردم خاله یه روز خانوادگی میرن شهر بازی اول سوار چرخ وفلک دستی میشه اما هرچی فشارش میدن ،تو اون سبدجا نمیشه مجبور میشن پیاده ش کنن، بعد میرن سوار قایق های کوچک بچه گانه، همینکه سوار میشه میره پایین وخیس میشه ،خوب سنگینه😂😂😂😂😂😂😁😁😁 بعد از تو آب نجاتش میدن البته یه حوض کوچک بوده😂 خلاصه میرن برا الا کلنگ خواهر زادم سوار میشه یه بچه هم اون طرف ،بچه هه تو آسمون واین خواهر زادم رو زمین با دست فشار میدن ولی افاقه نمیکنه ودر آخر به این نتیجه میرسن شوهر خواهرم خودش اونطرف سوار میشه وبا زی میکنند،درآخر یه پلاستیک بزرگ هله هوله میخرن ومیشینن میخورن وبه بازی بچه ها خیره میشن😁😂😁😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه گودزیلایی هم بگم وختم جلسه رواعلام کنم بنده یه گودزیلای ۵ساله دارم خواهرزاده وبرادرزاده ام هم ۵سالشونه یعنی سه تان بابام اینا میشونه توبغلش یاجلوشون اجی‌مجی لاترجی میکنه وخوراکی میده بهشون به قدری طبیعی بازی میکنه ماهاکلا نگاهمون روشه نمیدونیم خوراکی‌هارو ازکجا میاره انگار واقعیه این بچه هاسرگرم میشن اینجوری بعد یه روزی دخترم گفت مامان من که میدونم اجی‌مجی دروغه گفتم چطور گفت میدونم دیگه بابابزرگ این چیزارومیخره و قایم میکنه و الکی میگه اجی مجی‌میاره گفتم خب میدونی الکیه چرا باور میکنی میگه باور نمیکنم ولی به نفعمه خودمو اونجوری نشون‌بدم که باور کردم تااونی روکه میخوام‌به دست بیارم مغزم هنگ کرد از استدلالش😂😂😂 چاکرتون دخترزریبار •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
                                          ‌ ‌‌‌    ‌ یادمه اون اولایل ک پابند مد شد رفتم که بخرم ولی متاسفانه نمیدونستم اسمش پابنده موقعه خرید هعی میگفتم خدایا بگم چی میخام و فلان خلاصه گفتم ولشکن میرم تو فوقش چش چش میکنم ببینم دارن یا نه اگ داشتن یکیو برمیدارم رفتم تووو هرچقد چش چش کردم چیزی ندیدم😑 دیگ مجبوری رفتم سمت فروشنده حالا قبلش فروشنده هعی میگف میتونم کمکتون کنم😂منم هیچی نمیگفتم خلاصه دیگ همین جوری نگا فروشنده میکردمم انقد فکرم پیچده بود داشتم فک میکردم ک بگم چی میخامم ک ضایع نشمم یهو گفتم ببخشید دستبند پا دارید🤦🏻‍♀️ فروشنده ترکید گفت یساعته دنبال این میگردی حالا من چقد ضایع بازی دراوردم گفتم ععععع اسمش دستبنده پاعه؟😂 گفت ن پابنده
♦️ختم مجرب برای رسیدن روزی از جایی که گمان نمی رود🔻 🌺هر کس سوره ی عادیات را به عدد اسم مبارک حضرت علی علیه السلام ۱۱۰ بار بخواند این سوره در شان آن حضرت نازل شده است روزی او از جایی می رسد که گمان نداشته باشد و هر کس این سوره را بسیار بخواند قرضش ادا شود و از همه مخلوقات محفوظ خواهد بود انشاء الله تعالی🌺 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دخترم ۱۷سالمه این خاطره که میگم مربوط به عمومه چند سال پیش مریض بوده رفته دکتر ، دکتر براش شیاف تجویز کرده بعد گفته برو حموم اونجا استفاده کن حالا حدس میزنید عموی من چیکار میکرده! میرفته حموم با اب حموم شیاف رو میخورده😂🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ ســـــــــــلام ❤️😍❤️😍❤️ خب خب بریم سراغ تجربه ها! 1⃣ آقایی من از اون دسته مرداییه که زودی میشه😱😞 ولی خب چیکار باید کرد؟! اینجاست که باید خونسرد باشیم. بذاریم هرچی دوس دارن بگن. بعد که رفع شد عصبانیتش، برید و بامهربونی حرف بزنید. 😍❤️☺️ 2⃣ شما رابطتون با خانواده ی همسر چجوریه؟! من که بدجوری خودمو تو دلشون جاانداختم.😝😁 میدونین چجوری؟! ازهمون اول بودم و خوب رفتار کردم. اینجوری اقایی خیالش راحته و نمیذاره کسی کنه تو زندگیمون. 😀 3⃣ یکی از دلایلی که به آقایی دلگرمی میده اینه که بیجا ندارم. باورتون میشه من تابحال حتی درخواست یه شارژ هم نکردم؟! خانوما وقتی اقاتون نمیتونه چیزی فراهم کنه، ازش نخواین. احساس ضعف میکنه. 😔🙏🏼 4⃣ توی جمع هواشونو داشته باشید. مطمعن باشین اونا هم مقابله به مثل میکنن. من یه روزی مامان و فامیلاش داشتن شوخی میکردن که وقتی عصبی میشه نزدیکه هممونو بخوره 😂😝 بعد که ازم پرسیدند، به خرج دادم و گفتم: با من که مهربونه. 😍 نمیدونید چه ذوووقی کرد. 5⃣ . همیشه به آقاتون بگید بهت اعتماد دارم و گاهی آقایی پاکم، مرد باغیرتم، مهربونم و... صداشون کنید. جواب میده خیلی.😊 بقیه ی تجربه وایده های جالبی که دارم رو هم میفرستم براتون. 🙊😅 صلوات. ✍ پیامبر اکرم خطاب به دخترش فاطمه زهرا (ص) : بهترین زن ، زنی است که چیزی از شوهر نخواهد که در نباشد حواستون باشه این با درخواست نیازی که در توانش باشد فرق میکند و لازم است از شوهرتان بخواهید و مرد از این کار خوشحال میشود •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سوار ماشین اسنپ شده بودم راننده گفت نت ندارم میشه بهم مسیر را بگید گفتم باشه شروع کردم از چپ برید نه اونوری نرید از اینوری گفت خانم اینطرف که با دست نشون میدید راسته وشما میگید چپ و قیافش این شکلی بود😒 منم دلم میخواست ذوب بشم 😬 باید با مدرک لیسانس برم نهضت سواد آموزی کلاس اول دست چپ و راست یاد بگیرم😅 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 میخواستم چندتا نکتہ عرض کنم خدمتتون کہ بہ نظرم خیلی مفیده و تأثیر مثبت روی زندگیتون داره. 🔅1⃣ هیییییچ وقت رو فراموش نکنید. همیشہ باروی خوش حرف بزنید. حتی میشہ زمان جدی هم خوش رو باشید. من وسط بحث، یہ عشوه ی کوچولو میام همراه لبخند. حالا همسرمم همین کارو میکنہ و باعث میشہ با هم نباشیم و بعد از بحث، راه حل پیدا کنیم. 🔅2⃣ هیچ وقت همسرتونو با فرد دیگہ ای نکنید. ( اینکہ میگم همسر هردو جنس مد نظره) واقعیتش هیچکس از مقایسہ خوشش نمیاد چون شرایط ها در زندگی فرق میکنہ. 🔅3⃣ هرشب قبل خواب همسرتونو لطیفی بدید. سعی کنید این ماساژ دوطرفہ باشہ. اینطوری همسرتون وابستہ ی ماساژ شما میشہ و هرشب دوس داره توی بغل شما بخوابہ... مثل من و آقاییم🙊 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😋 گوگولی ترین فینگرفود☺️ . . خیلی راحت و سه سوته آماده میشه😉 . ترکیب مواد پیتزا سوسیس قارچ ذرت فلفل دلمه داخل فر از قبل گرم شده با دمای 180 درجه به مدت یک 10 دقیقه و به مدت 5دقیقه هم دمای بالای فر رو بزم تا روشون طلایی بشه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من وقتی پسر عمم اومد خاستگاریم و با هم رابطه عاشقانه داشتیم و من برا رسیدن بهش تا جاییکه میتونستم نماز خوندم. جلو مادرم ایستادم. اونم هی اومد خواستگاری و پاشو کرد تو یه کفش که اگه گرفتی فایزه رو برام ک خب والا من خودمو میکشم! مادرش اومد و بعد 5 سال دوستی، خانوادم قبول کردن و تو 16 سالگی با هزار شوق و ذوق ازدواج کردیم. تا شش ماه فقط تفریح از صبح تا شب. کم کم نداشتن جهاز دردسر شد. بابا و مامانم بیکارن و به خاطر همین الان 5 ساله که عقدیم. الانم هزار مشکل داریم. از صبح رفتن و شب اومدن، دست بزن، بد دهنی و سیاستهای مادرش گرفته تا اینکه نمک نشناسن. دوستان! مواظب باشید و صبر کنید. من هزار بار مادرمو جلو شوهرم کوچیک کردم ولی این اصلا تو آرزو موندم یبار بین بحث من و مادرش ب مادرش بگه ساکت یا ... تا اینکه به من بگه خفه و بزنه. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🍃🌹🍃❤️🍃🌹🍃 به همسرتون بگید: "نمیتونم بهت فکر نکنم" این جمله مخصوصا وقتی همسرتون ازتون دوره بسیار موثر این جمله ی کوچولو غوغا به پا میکنه و بهش میفهمونه که چقدر دلتنگش هستیم لازم نیست دائم بهش بگید « دلم برات تنگ شده» تا بهش بفهمونید، همین یه خط همه چیزها را درست میکنه. حالا یه چیزه دیگه میگم، میخواید قند تو دلش آب کنید یه پیامک بزنید و بنویسید...: « آخه تو با من چه کردی؟؟ نمیتونم بهت فکر نکنم » بزن ببین چی جواب میگیری حالا امتحانش ۱۵ تا یک تومنی خرج داره •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•