آدم و حوا 🍎
داستان زندگی خلاصه بار زدیم و رفتیم سمت اون شهر، از خیابونش رد شدیم، اونجا مثل روستای خودمون نبو
داستان زندگی
دوباره اونجا هم یه قالی زدم با اوستایی که حمید نشناسه و بخواد بره پولی بگیره..
حالا اگر هم کار میکردم و پول رهن میدادم زورم نمی اومد، به دور بودن از عشرت می ارزید
آدرسی ازمون نداشت و حتی نمیدونست ما سر خود یدفعه اومدیم اینجا و به این نگفتیم..
امیر و میخوابوندم توی گهواره ای که از سمساری خریده بودیم، بعد یه نخ خیلی بلند میبستم به گهواره و سر دیگه نخ به دست خودم، وقتی قالی میبافتم دستم که حرکت میکرد اون قالیم حرکت میکرد..
حمید چند وقتی بود که دیر میومد و وقتی ازش میپرسیدم کجا بودی رو ترش میکرد و میگفت مشتری داشتیم، ولی کدوم آدم عاقلی یازده دوازده شب میره گوجه بخره که تو با مشتری سرت شلوغه!
و این شد که بهش شک کردم که کارای زیر زیرکی میکنه..
داشتم فکر میکردم خب از کجا بفهمم داره چیکار میکنه،
انقد به فقدان خانوادم فکر میکردم که حتی الان هم فکر میکردم حتما اگه با نریمان خوب بودم میرفت ببینه داره چیکار میکنه... ولی نریمان نبود.. هیچکس نبود..
تمام دلخوشیم قالی ای که تازه زده بودم و امیرم بود.
حمید کار میکرد از صبح میرفت تا نصفه شب، ولی آخر برج از یه عمله بنا هم که روزی هشت ساعت کار میکرد حقوقش کمتر بود و به هیچ جامون نمیرسید،
من نازک نارنجی خونه آقام، حالا ترشی انداختن یاد گرفته بودم، یاد گرفتم رب گوجه درست کنم و با سود خیلی خیلی کم بفروشم تا طالبم شن، سبزی پاک میکردم، تا بتونیم خرج امیر و دراریم..
هر ماه هم که به حمید میگفتم چرا انقد حقوقت کمه هربار یه چیزی میگفت، یبار میگفت مال همه ست یبار میگفت بام لج کردن..
میگفتم اخه مرد لااقل از اینجا بیا بیرون برو یجا دیگه کار کن، خب وقتی بهت زور میگن نرو اینجا..
ولی زیر بار نمیرفت و میگفت دیگه کجا کار پیدا کنم؟
اما یه چیزی خیلی خوب بود، ندیدن عشرت.. نبود عشرت..
حقوق حمید کم بود نصف شب برمیگشت از بیرون، ولی همینکه عشرتو نمیدید باعث میشد به من محبت کنه دوسم داشته باشه باهام مهربون باشه، هیچوقتم با وجود تمام غرغرام دست روم بلند نکنه یا صداشو بالا نبره
انقد از نبود عشرت و اخلاق بهتر شده ی حمید ذوق زده بودم که زیاد به علت اینکه چرا دیر میاد یا اینکه چرا حقوقش انقد کمتر شده فکر نمیکردم...
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام روزتون بخیر
ممنون از زحمات بی دریغ شما ، خسته نباشین ازصمیم قلب🌹
من میخواستم برای اون خانمی که گفته بودن چهارساله خونه پدرشون هستن و آرزوی خیلی چیزها به دلشون هست بگم ؛ عزیزم منم 10ساله توی این وضعیتم با کلی مشکلات و سختیها😔چقدر #حرف شنیدم از همه...
از هر کس فکرشو میکردم و نمیکردم #متلک شنیدم چون شوهرمم بیکاره و دستمون حسابی تنگ...
سالهای اولی که اومده بودم خونه پدرم اجازه دادم #هرکس هرچی میخواد درباره زندگیم بگه در واقع #اجازه #دخالت به همه دادم و شوهرم رو هر روز بیشتر از قبل از خودم دور کردم
ولی الان چندماهه که دیگه اجازه نمیدم کسی به شوهرم #بی_احترامی کنه و متلک بارمون کنه خیلی سخته ولی تمام تلاشم رومیکنم.
به امید خدا خونمون ساختش داره تموم میشه و همین روزها میریم سرخونه و زندگی خودمون🙌.
خواستم بگم #صبرکن عزیزدلم من میفهمم که چقدرسخته حتی ادم از نزدیکترین کسش حرف بشنوه و چاره ای نداشته باشه😢
ولی خدا با صابرین است مطمئن باش همین روزها جواب دلت رو میده و به آرامش میرسی😘
از همه میخوام برای آرامش هم دعاکنیم🌹
✍ در شرایط سخت هوای همسرتون رو داشته باشید اجازه ندید کسی بهش بی احترامی کنه
✍ شما تعیین میکنید که دیگران چه برخوردی با شما داشته باشند
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سیاست_های_زنانه
برای اینکه احترامتون توی خانواده همسرتون بره بالا کلا بی دعوت خونشون نرین ،همه جا رو بزارین دعوتتون کنن💓
.
. وقتی بی دعوت برین خونشون اونام با خودشون فک میکنن که 👈فلانی که کلا بی دعوت همه جا میره، .
دیگه موقعه مهمونی با احترام زنگ نمیزنن بیایین.😊
حتی این انتظار رو داشته باشین که برای هر مهمونی به خودتون زنگ بزنن و با احترام دعوتتون کنن.😉😉
.
مثلا اگر با واسطه بهتون رسوندن که شمام بیا👈 با لبخند و احترام به واسطه بگین ."نه اینطوری من راحت نیستم بیام ..😃😊
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلامم دخترم 🙋♀
یه شب خواهر و برادرم و یکسری فامیل خونمون بودن
من پاشدم رفتم دستشویی
چند دقیقه بعد برگشتم دیدم همه دارن منو نگاه میکنن (هیچ صدایی از دستشویی نیومده بود فقط مونده بودم چرا همه به من خیره بوده )
یهو هول شدم گفتم سلام 😁😂
همه زدن زیر خنده
از اون روز تا از دستشویی میام همه بم سلام میدن شدم سوژه 😕😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
مدتی قبل با یه خانمی آشنا شدم تصمیم گرفتم برم خواستگاری ، بعد مدتی شک کردم بهم خیانت میکنه رفتم بهش گفتم ببین من آدم بالغیام، اگه از یکیدیگه خوشت میاد کافیه بهم بگی تااز زندگیت برم بیرون،
گفت بخداتو الکی نگرانی، من عاشق توام مجید، عذاب وجدان گرفتم، این دخترمثل آب روون پاکه، چی باخودت فکرکردی که همچین چیزی به ذهنت خطورکرد اخه سیامک؟😑
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسباب بازی کاغذی کودکانه
👈فقط عضو شو
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خسته نباشید 😍😁 اول از همه میخوام بابت کانال خیلی خوبتون تشکر کنم ک ایده های خوبی بهمون یاد میده 😁
من 3 ساله ازدواج کردم ، من خیلی شیطونم جوری ک باعث شده شوهرم بعضی وقتا عصبی بشه ولی تظاهر میکنه ک عصبی شده چشماش می خنده نمیتونه جلوی خودش رو بگیره شروع میکنه ب خندیدن میگه دنیا یه طرف تو یه طرف😎
یه روز اقام قرار بود بره #باشگاه منم ک #شیطون نقشه تو سرم میکشیدم 🤕
تا اینکه یاد این کانال افتادم ک منم یه ایده بدم😑 رفتم آقامو از پشت بغل کردم و گفتم ک نرو باشگاه امروز ، اونم گفت در ازاش چیکار میکنی 😕 گفتم من بهت تمرین میدم😎 خندید گفت حله 😂
منم لباسای خوشگل تنم کردم و اومدم شروع کردم ب ورزش 😅 اونم چ ورزشی 🤪
من دراز کشیدم شوهرم شروع کرد ب دراز و نشست 😋 و کلی ورزشای دیگه ک همراه شوخی و خنده بود😅
وقتی ورزشمون تموم شد گفت بهترین ورزش عمرم بود😍
ب خانمای عزیز پیشنهاد میکنم حتما با اقاتون از این ورزشا کنید مخصوصا اونایی ک شوهرشون ورزشکاره😎🖐 و سعی کنید پیش شوهرتون شاد باشید😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
بابام رفته بود هندونه بخره فروشنده هم زن بود، بابامم در حین هندونه جدا کردن رو به زنه میگه میشناسی؟زنه هم میگه نه😕
بعد یکم با خودش فکر میکنه و میگه شمارو؟
بابامم میگه منو میخوای از کجا بشناسی هندونه رو میگم هندونه😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سیاست_های_زنانه
#طرز_بیان_خواسته_و_کمک_از_همسر
👈🏻به محض ديدن او بدون هيچ كلمه ايی پرخاشگری ميكنيد: سلام كردنت بخوره تو سر من، يه زنگ نميتونستی بزنی؟
👈🏻از كلمات هميشه يا هيچ وقت استفاده میکنید: تو هميشه بي فكر و بی خيالی، هيچ وقت من برات مهم نيستم.
👈🏻به جای رفتار اشتباهش، شخصيت او را نشانه میگيريد: يه كم شعور داشتی يه زنگ ميزدی
👈🏻مشكلات گذشته را بازگو ميكنيد: يادته روز خواستگاری هم دير اومدی؟ همون موقع بايد ميشناختمت
👈🏻به او میگویید چه كاری نكند يا چه كار او باعث ناراحتی شما ميشود
☑️ مستقيما به او بگوييد از او چه انتظارهایی داريد
نگوييد:
✖باز نشستی پای تلويزيون؟
✖اخه چقدر اخبار ميبينی؟
بگوييد:
✔ من نياز به كمك دارم
✔ حسابی خسته ام، لطفا بيشتر كمكم كن
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام و خسته نباشید خدمت ادمین عزیز و تک تک اعضای این کانالِ خوب
من یه دختر ۱۸ ساله م ک پدر مادرم دوتاشون شاغلن ، پدرم مرد آرومیه اما مامانم خیلی عصبیه... نمیدونم شاید بخاطر شغلشه... اما من از وقتی یادمه همش از مامانم کتک خوردم و داد و فریاداشو تحمل کردم..
البته الان به این سن رسیدم کتک نمیزنه ولی داد و فریادش خیلی زیاده و همش تخریب شخصیتی میکنه
ازونموقه ک کوچیک بودم همش منو با بقیه #مقایسه میکردو همین منو خیلی #سست میکرد جای اینکه #ترغیبم کنه مث اونایی باشم ک باهاشون مقایسه میشم
اعتماد بنفسم شکر خدا بالاس اما بخاطر همین رفتارای مامانم من خیلی عصبی شدم... خیلی زود عصبانی میشم و شروع میکنم به داد و بیداد و شکوندن وسایل خونه
یه داداش کوچکترم دارم ک ۵ سالشه... مامانم همین رفتارو با اونم داره ک باعث شده اعصاب اونم بهم بریزه و مدام تب کنه و کم اشتها باشه... اینارو دکتر تشخیص داد ک بخاطر اعصابشه
خیلی وقتا از دست همین داداشم عصبی میشم میزنمش بعد پشیمون میشم از کارم
حتی نمیتونم واسه #تصمیم_گیری یا #مشورت رو مامانم حساب کنم چون حسابی ازش ناامید شدم
مامانای محترم ، حتی اگه شاغلین حتی اگه سرتون شلوغه ناراحتیای بیرونو سر بچه هاتون خالی نکنین
ازتون خواهش میکنم بچتونو با بچه های دیگه مقایسه نکنین ک به حال و روز من نیفتن
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سیاست_های_زنانه
#وقتی_از_مادرش_تعریف_میکنه ...
🔰اگر همسرتون از خواهرش یا مادرش #تعریفی کرد و تعریفش واقعا درست بود حتما #تاییدش کنین.
🔸حسادت ممنوع⛔️.
🔰هی توی ذهنتون نیارین که داره به در میگه که دیوار بشنوه. با #خوش بینی #تایید کنین حرفش رو.
🔰اینطوری اگه حتی واقعا قصدش این باشه ,وقتی با تایید و #حساسیت نشون ندادن شما مواجه بشه ,بعدا از این راه دیگه, #استفاده نمیکنه.
🔰اگر هم تعریفش از خواهر و مادرش درست #نبود و واقعا میدونستین که چیزی که داره میگه درست نیست زود حرفش رو #تکذیب نکنین و بگین:
"نه، اینطوری نیست و فلانی اونجوری و فلان کار رو میکنه و ... #ضایعش نکنین.
✅یه تایید سرسری کنین و بعد به کار خودتون مشغول بشین.
🌀یادتون باشه که هیچ وقت عیب های اونها رو #مستقیما جلوی همسرتون نگین.
👇👇👇
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام و خسته نباشید
من و همسرم ۳ماهه که عقد کردیم. من۲۳سالمه و همسرم۲۸. قبل عقد هم حدود ۸ماه باهم در ارتباط بودیم البته به طور رسمی.
سر یه پروژهای ایشون معاون بودن و من دانشجو. کم کم ابراز علاقه کردن و در نهایت به ازدواج ختم شد👰🤵
من آدم خیلی زود جوشی هستم😤 و همسرم به شدت #صبور☺️
همین #اخلاق من باعث میشد که سر هرچیز کوچیکی که اتفاق میافتاد سریع #واکنش نشون میدادم و اونو خطاکار میدونستم و به شدت سرزنشش میکردم و فرصت #تصمیم گیری رو ازش میگرفتم😫 به جای اینکه بهش مشورت بدم.
کم کم متوجه شدم از ترس اینکه بازم این رفتار رو نشون بدم و مانع تصمیم گیری صحیحش بشم، دیگه مسائلشو نمیگه و تو خودش میریزه و تنهایی حل میکنه. اولش خیلی ناراحت شدم و بازم دعوا کردم 😕که چرا مخفی کاری کردی☹️
وقتی #دلیلشو گفت که میخواد باهام مثل دوست باشه😍 و کمکش کنم تو مسائل مختلف ولی من اجازه نمیدم با عصبانیتم، به شدت خجالت کشیدم و سعی کردم خودمو عوض کنم😌
حالا به نسبت صبور تر شدم و راهکار بهش میدم و اصلا سرزنشش نمیکنم. تا اینکه الان یطوری شده سر کوچکترین مسائل با من #مشورت میکنه🧐 و منم منطقی چیزی رو که به نفعمونه و یا خودم میخوام، بهش با ارامش میگم و اونم انجامش میده عینا🤓 رابطمونم خیلی بهتر شده و اصلا حتی یکبار دعوا نکردیم.
در ضمن ایدههای کانالتون واقعا کاربردی و کمک کننده بود. خیلی ممنون از همهی خانومایی که راهنمایی میکنم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•