داستان زندگی خلاصه منم رفتم سر جاده و سوار یه مینی بوس شدم و برگشتم، وقتی رسیدم حمید هنوز نیومده بود.. پس کجا رفته بود؟ تا یازده شبم نیومد! وقتی رسید گفتم انگار امشب نیم ساعت دیر کردی چی شده؟ هول برش داشت و گفت عه نیم ساعت دیر اومدم؟ مینی بوس دیر رسید، دیر شد... ابرویی بالا انداختم و گفتم اها.. و بعدم گرفتم خوابیدم، از ترس مرض بد گرفتن هر شب یه بهانه میاوردم و نمیزاشتم بهم دست بزنه.. صبح آفتاب که زد رفتم پیش زری و گفتم زندگی خیلی بهم سخت میگذره، تو جای من باشی چیکار میکنی؟ گفت جای تو باشم ماجرای تعقیبو بهش میگم.. گفتم دیوار حاشا بلنده، میپیچونه.. گفت خب بازم تعقیبش میکردی.. گفتم با چی؟ اون نشست تو مینی بوس و زودتر از من خودشو رسوند اینجا.. گفت دختر کم عقل غروب برو اونجایی که مینی بوس نگه میداره و بعد که پیاده شد سایه به سایه دنبالش کن ببین میره تو خونه کدوم زن عفریته ای.. عصر دوباره بچمو گذاشتم پیش زری و یه چاقوی بزرگ گذاشتم توی کیفم، گفتم حتما لازم میشه.. و رفتم سمت ترمینال، جایی که کارگرا پیاده میشدن حمیدو دیدم درحالی که نیشش ت بناگوشش بازه شوخی و خنده کنان از مینی بوس با یکی از کارگرا پیاده شدن با چادرم سفت روی صورتمو گرفتم و رفتم دنبالشون.. پیاده راه افتادن و رفتن توی کوچه پس کوچه، منم دنبالشون تا به یه کوچه رسیدن، انقد تنگ بود که دوتایی باهم از توش رد نمیشدن! اول اون مرده رفت و بعدم حمید.. مرده کلید انداخت و باهم رفتن داخل و بعدم درو بستن.. فکر اینکه تو این خونه چه خبره داشت دیوونم میکرد، گفتم اینا تو این خونه یه کار خلافی میکنن که تا یازده شب طول میکشه، هرچی که هست خلافه.. برای اطمینان بیشتر رفتم بقالی سر کوچه و گفتم ببخشید اقا، این خونه ای که اخر اون کوچه باریکست، یه اقایی توش زندگی میکنه، اومده خواستگاری خواهر من، خواهر منم هیچکسو نداره غیر از من یه ننه بابای زمین گیر داریم، میخوام بدونم این اقا مرد خوبیه یا نه؟ بینی و بین الله راستشو بگو... گفت خواهرم حقیقتا نمیتونم راستشو بگم ولی نه آدم درستی نیست، این معتاده هر شبم تا نصفه شب قلیون میکشن خیلیم رفیق بازه هرشب تا نصف شب اینجا کلی آدم میاد و میره، آبجیتونو بندازید تو رودخونه ولی دست این آدم ندید.. خیلیم آدم شریه بفهمه اینارو گفتم یه بلایی سرم میاره، کسی جرات نداره تو محل باهاش در بیفته، اگه خواستید خواهرتونو ندید نگید اومدید از من تحقیق کردید.. خدافظی کردم و از مغازه زدم بیرون.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#اعتراف سلام اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه در حال درست کردن معجون بودم یه معجونی که خیلی تلاش کردم اینکه بتونم نامرئی بشم بود روغن و شامبو و اب و خاک ووو هرچی که فکر میکردم باعث میشه نامرئی بشم و مخلوط میکردم و میخوردم . و بالا معجونی ک درست کرده بودم ورد میخونم حالا ورد چی بود ؟ بعصی وقتا چرت و پرت و بعضی وقتا سوره هایی که بلد بودم =))))) و آخرش هم مسموم میشم وتا مرگ میرفتم و همه خانواده فک میکردن من مشکلی دارم در صورتی من وقتی بهوش اومده بودم فکر میکردم نامرئی ام •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

🌺🌼🌺🌼🌺🌼 ✳️ #ایده_جذب_همسر یه ایده دارم برا خانمایی که شوهراشون زیاد #مسافرت می رن. #آقایی من خیلی #سرده ، از همه ایده ها استفاده کردم ولی جواب نگرفتم. چند مدت ناامید بودم که به ذهنم رسید براش #نامه عاشقانه بنویسم. میخواستم وسایل آقامونو برای پیاده روی اربعین آماده کنم که یه نامه عاشقانه هم نوشتم. #عکس خودمو گذاشتم وسط نامه و گذاشتم تو زیپ ساکش. بهش چیزی نگفتم، فردا وقتی دیده بود کلی خوشحال شده بود و این متنو برام فرستاد : سراسر شور بود و عشق ، خیلی خوشحال شدم عکستو دیدم. بهترین هدیه بود برام بقرآن 😳 دوستت دارم ماه من! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام خانوما! من با شوهرم خيلي مشكل داشتم. هر روز #بحث و درگيري تا يه شب كه دوباره #دعوا كرديم و من آشوب بودم، گريه كردم. آروم نشدم. با دوستم و خواهرم حرف زدم، آروم نشدم. اومدم تو اين كانال و ممنونم ازاون خانوم گلي كه گفته بودن سوره #طلاق روبخونيد. من بلند شدم و وضو گرفتم و سوره طلاق رو خوندم. #آرامش عجيبي گرفتم. از اون روز نزديك دوهفته س دارم هر روز قرآن ميخونم. من راه خودمو پيدا و انس با قرآن رو انتخاب كردم. خانوما! از اون روز زندگيم هم خيلي خوب شده. ديگه حوصله بحث رو ندارم. به شوهرم #محبت ميكنم و بجاي درگيري، خونه رو تميز ميكنم. خودم حموم ميكنم. به خودم ميرسم. به بچم ميرسم. نماز ميخونم و ختم قرآن برداشتم. خداهست و خدا هست و خدا هست. بهشت و جهنم همين دنياست. من با قرآن انس گرفتم. از همتون ممنونم. برا خوشبختي مون صلوات🌷🌷🌷 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

🌀موهای ابریشمی داشته باش🥺 🍃🌱آلوورا باعث میشه موها بهتر تمیز بشن موها رو زنده میکنه و نرم و خوش حالت میشن ➡️🤩 ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 خانومای عزیز! همیشه سعی کنید به خودتون برسید. مثلا چرا میگیدکه بعد از #رابطه باید حمام رفت؟ این غلطه! یه دوش قبل رابطه واقعا لازمه. حتما قبل رابطه از اسپری بدن استفاده کنید. واقعا معجزه میکنه. مخصوصا بعد حموم یه خورده بزنید به موهاتون و بعد شونه کنید. خیلی قشنگ میمونه تو موهاتون. واقعا تو رابطه معجزه میکنه چون همسرت موهاتو استشمام میکنه. من فکر میکردم متوجه نمیشه ولی بعد رابطه همیشه بهم میگه: تو چقدر بوی خوبی میدی! آدم بدتر عاشقت میشه و دوس نداره یه لحظه ام ترکت کنه. 😍 باشنیدن این حرفا من اعتمادبه نفسم خیلی زیاد میشه. شاید باورتون نشه بیشترانرژی میگیرم و به خودم میرسم. 😜 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 من 23 و همسرم 33 ساله ن. من میخوام چندتا نکته که زندگی خودمو نجات داده، بگم. من و همسرم مدام دعوا داشتیم و حتی به جدایی فکر میکردیم تا تصمیم گرفتم #تغییر رو خودم شروع کنم. اینم لیست کارایی که کردم: 1⃣ حفظ #آرامش؛ چون همسرم زود عصبانی میشه و تو عصبانیت حرفای ناراحت کننده میزنه، تلاش کردم که عصبانیش نکنم! ( الان بهم میگه قرص آرام بخش 😁) 2⃣ #سکوت ؛ موقعی که ناراحت، خسته یا عصبانیه، ساکت میشم. (این باعث شده انتقاداتش رو تو موقعی که خوشیم با ارامش، بهم بگه. نه با توهین و داد) 3⃣ #استقبال و بدرقه؛ خیلی تاثیر داره. خصوصا که ذوق رو تو چهرتون ببینه و بفهمه مشتاق دیدنش بودید. بوسه و آغوش هم که دیگه معجزه میکنه تو این شرایط. 4⃣ ارتباط با خدا. شما ارتباط تون رو با خدا اصلاح کنید، خدا خودش ارتباط تون رو با بنده هاش درست میکنه. سوره ی #طلاق و #مزمل خیلی موثره. خصوصا سوره ی مزمل رو به شربت یا آب بخونید و هر دو از اون بخورید. 🌱🌿🌱 با همین کارای ساده و تکرارشون، واقعا میشه زندگی رو به بهشت تبدیل کرد. برای همتون دعا میکنم. اللهم عجل لولیک الفرج •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

بهترین #ترفند برای رنده کردن🥕 📌هر خانومی باید بلد باشه♡ ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

یه بار تصمیم گرفتم تولد همسرم سوپرایزش کنم همه چی رو آماده کردم و خودمم تیپ زدم و بهش زنگ زدم گفتم من اومدم خونه ی مامانم فقط احتمالا زیر گاز روشن مونده برو خونه چک کن. اون بنده ی خدا هم نگو استرس گرفته.. حالا ازین ور من تو خونه تندتند دارم غذا میپزم و سیب زمینی سرخ می کنم و هی از آیفون جلو در چک میکنم که نکنه شوهرم سر برسه... یه آن به خودم اومدم که شوهرم کلید رو انداخت داخل درو منم نتونستم گاز خاموش کنم پریدم پشت اپن قایم شدم همسر بیچاره‌م هم دروباز کرد و دید ببببللله گاز روشنه و صدای جیلیز ویلیز میاد فک کرده بود یه چیزی داره میسوزه با عجله وارد آشپزخونه شد که من پریدم و گفتم تولدتتتت مبااااارک ینی قیافه ی همسرم دیدنی بووود بنده ی خدااا در حدلالیگا ترسیده بود و چنان جیغی از ترس کشید که منم سکته کردم دوتامون یه چنددیقه مات و مبهوت همو نگاه کردیم بعد من زدم زیر گریه گفتم بخدا فقط میخواستم خوشحالت کنم اونم دید ناراحت شدم تازه انگار به خودش اومد شروع کرد به ناز کشیدن بعدها بهش میگفتم واقعا اگه جای تو بودم یکی میزدم زیر گوشت😂 خلاصه که قبل از سوپرایزای خرکی مث من یه کم به عواقبش فکر کنید👍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#خانوما ❌باور کنید شوهر شما به تنهایی میتونه با همه چیز مبارزه کنه؛ ولی نمیتونه داد و فریادهای شمارو تحمل کنه! ✔️🔺سعی کنید #هییییچوقت سر شوهرتون داد نزنید. مطمئن باشید اگر این کارو مدام تکرار کنید از چشمش میوفتید! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#همسرانه آويزه ی گوشمان باشد👇 هيچ کدام از آنهايی که همسرت را با آنها مقايسه ميکنی هنوز با تو زندگی نکرده اند تا نقاط ضعفشان را ببينی!!!! از دور همه در زندگيشان قهرمانند😐 اما نه ❌❌❌ قهرمان واقعی کسی است که با خوشی و نا خوشی ، عاشقانه در کنارت زندگی می کند ... ❤️قهرمان زندگيت را عاشقانه باور کن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام خانومی هستم ۳۰ ساله. ۹ سال پیش ازدواج کردم. پسرم هنوز ۲ ساله نشده بود که همسرم فوت کرد. 3 سال با هم بودیم. ۳ سال پیش یه پسری عاشقم شد. ۲ سال تلاش کرد که نظرم رو واسه ازدواج جلب کنه. اون تک پسر و مجرده. چند سالم کوچیکتره. بالاخره تونست منو عاشق کنه. یه ساله ارتباط داریم و ۸ ماهه #صیغه شم. تو این یه سال خیلی تلاش کرد که خونوادش رو راضی کنه، اما نشد! ما همو دوس داریم ولی نمیدونم چکار کنم! 😔 ✍ قبل ازینکه خواستگارتان خانواده اش را برای ازدواج راضی کند، وارد رابطه عاطفی با او نشوید. این کار تلاش او را کم میکند ✍ در این شرایط بهتر است از طرفتان بخواهید تلاشش را بکند و رابطه ای چارچوب دار برایتان بسازد. قاطعانه برخورد کنید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•