eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️⛔️رفتارهای کلافه کننده در دوران و ⛔️⛔️ ▪️چرا بهم زنگ نزدی؟ ▫️چرا اس ام اس نمیدی؟ ▪️چرا وقتی آنلاینی بهم پیام نمیدی؟ ▫️چرا همش اشغالی؟ ▪️چرا همش آنلاینی؟ 🔴انتظار دارید پاسخ های دریافت کنید؟؟!! ▪️کار داشتم! ▫️گوشیم سایلنت بود! ▪️ایتام باز بود خودم متوجه نبودم! ▫️گوشیم پیشم نبود! ‼️باز شما میگید چیزی شده؟ از من ناراحتی؟ کاری کردم؟ کسی حرفی زده؟ و . . . این رفتارا باعث میشه طرف احساس خفگی کنه! اینو بدونیم که هر فردی یه وقتایی نیاز به و داره... نیاز به فکر کردن داره... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من نامزدم و تو این یه سال خیلی چیزا فهمیدم از جمله👇 خانوما! به خودتون ارزش بدید تا بهت ارزش بدن. 😉 با خانواده شوهر نه صمیمی باشید، نه خشک. فقط معمولی باشه رفتارتون عالیه 😄 وقتی مادر و خواهر شوهر 😒 تو رابطتون دخالت کردن، با احترام جوابشونو بدین و بگین که خودم میدونم چجوری باشم. اینجوری هم دلتون خنک میشه، هم پیش آقا ازشون گله نکردین.😝😝 خانوما حتما واسه خودتون یه کاری بلد باشین تا هم فعالیت داشته باشین، هم درآمد. قرار هم نیس دکتر باشین، کارمند و ... کارایی مثل خیاطی، آرایشگری، آشپزی ، بافتنی. اینجوری هم هنر دارین، هم دستتون تو جیب خودتونه. ☺️☺️ حتماااا ورزش کنین. باشگاه برین. به سلامتیتون شدیداااا اهمیت بدین. تو خونه بهترین لباس، تیپ و آرایش رو داشته باشین. شیطونی کنین. بخندین و... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام امیدوارم حال دلتون خوب باشه 🌹یبارتقریبا ۲۵ سال پیش یکی از همشهریامون شب نشینی اومده بودن خونمون بعد اسم این آقا هه مصیب بود بابا ی خدا بیامرز منم راه به را بهش میگفت آقا مصیبت🤪😅😅 ب هواسش نبود بعد از اینکه رفتن به بابام می‌گفتیم هی میخندیدیم دوستان ما این همه با خوندن این خاطرات خوب حالمون خوب میشه بیایید همگی برای شادی تمام امواتمون همین لحظه یه صلوات یا یه سوره کوچیک بخونیم تا اونا هم حالشون خوب شه ممنون از همه عزیزان 🙏🤲🤲نوریا 😁🖐 🤣•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من اصلا دوست ندارم فرش بدم قالیشویی حالا بگید چرا یه سال ما تعمیر خونه داشتیم شوهرم گفت خسته ایم نمی تونیم فرش بشوریم فرش ها رو بدیم قالیشویی و دادیم چند ماه بعد با داداشم فرش رو انداختیم تو حیاط که بشوریم به داداشم گفتم این فرش های ما تمیزن سریع شسته میشن مثل فرش های مامان نیستن (چون داداش ها مجرد بودن زیاد رعایت نمیکردن و مامانم هم خیلی بی خیال واسه این خونه تکونی وفرش شستن واسه مامانم مصیبت عظمایی برای خودش) ما فرش روانداختیم تو آب وای😱😱😱 چشمتون روز بد نبینه بخدا فرش های مامانم به خوابش نمی آومد داداشم هی چپ چپ نگاه می‌کرد این فرشی که دلم خوش بود چند ماه قبل دادم قالیشویی وتو اتاقی بود واصلا پا هم روش نذاشته بودیم این قدر کثیف انگار این فرش اصلا آب بهش نخورده بود دیگه از قالیشویی متنفرم سر صبر خودم میشورشون هرچن سخته ولی ارزشش رو داره، فرشاتونو به هر قالیشویی ندید، قبلش تحقیق کنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دیروز صبح خواستم برم سرکار، خانم همسایمون و دختر چهارسالشو دیدم گفتم بفرمایید تا جایی برسونمتون سوار شدند و رسوندمشون حدودا نزدیکای شرکت از آینه عقب دیدم دخترشو نبرده😂🤦‍♂ دور زدم دخترشو برگردوندم خونه😂 بعد از ساعت کار هم ماشینو گذاشتم تعمیرگاه تپسی گرفتم که برگردم راننده کلا داشت پیام میداد، منم گوشیم دستم بود، گفت داداش میشه مراقب جاده باشی😳 گفتم میخوای بزن کنار من برونم، گفت ناراحت نمیشید؟ گفتم نه حداقل نمیمیریم اینجوری😐 نشستم بهم گفت امتیاز تو رو خدا کم ندی😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من 25 سالمه و دل خوشی از زندگی ندیدم. پدرمادر من هم رو دوست دارن ولی به زبون نمیارن. جلوی ما میکنن ولی روز بعد فراموش میکنن 😊 مامان من هیچوقت خودشو واسه بابام تمیز، خوش بو و شیک نکرد! تموم زنونگیشو توی آشپزخونه میذاره!😬 این واسشون عادیه ولی تاثیر بد داره روی رفتار ما بچه ها. نمونش خود من که واسه نامزدم حوصله ندارم لباس مرتب بپوشم. اکثرا میکنم و نمیکنم. 😩 من انگشت اتهام سمت کسی نمیگیرم😞 اگه از گیاهتون خوب مراقبت نکنین، از بین میره. 😓 هیچوقت واسه انجام کاری دیر نیس ولی انگیزه ندارم. پدرمادرای اینده! لطفا زندگی رو واسه خودتون و بچه هاتون تلخ نکنین.🙏 ✍ نویسنده محترم تجربه! از شما هم خواهش میکنیم برای تغییر از خودتون شروع کنید. شما هم مادر اینده اید. هرچه در رفتار مادرتون دیدید، به عکس عمل کنید، نه مشابه. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من تو خانواده مذهبی بزرگ شدم. از بچگی نتونستم طوری که دلم میخواد لباس بپوشم و شاد باشم. هنوزم نمیتونم تو جمع حرف بزنم چون از بچگی توی جمع نبودم! 😶 میدونین چرا؟ چون مامانم اجازه نمیداد.😊 اگه میخواستم برم عروسی جلومو میگرفت و میزد تو ذوقم. اگه میخواستم تو کوچه پیش دخترای همسایه بشینم نمیذاشت. بیرونم نمیبردم. میگفت زشته! تو بشین خونه.😅 من الان ۲۵ سالمه و خیلی افسردم😔 همش تو اتاقم نشستم. بنظرم وقتی روحت شاد نباشه، بدبختی! 😱 من دیگه روح ندارم. خیلی تلاش کردم ولی فایده نداشت. گرفتار بیماری ای شدم که حتی خونوادم ازم خسته ن. 😬 التماس میکنم به مادری که بچه داره، با عشق بچه رو وارد دنیا کنین و نذارین از وجودش تو دنیا پشیمون بشه. ❤️ ✍ امام علی علیه السلام : فرزندان خود را نسبت به زمان خودتان بزرگ نکنید آنها به زمان دیگری تعلق دارند •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آقا صبح میخواستم به خواهرم بگم توی تمام دنیا تو رو از همه بیشتر دوست دارم(میخاستم لباسشو قرض بگیرم) هنوز جمله ام رو تموم نکرده بودم گوشیم از دستم افتاد خورد به پام نزدیک بود انگشتم قطع شه:(( خدایا میدونم دروغ گفتم ولی تاوانش یه دونه انگشت بود؟😂🤧 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✴️هر کس این اسماء مبارک را علی الصباح قبل از شروع کار هفت بار بخواند امور رزق و ثروت او وسیع و آسان می شود به اذن الله تعالی 💥اللهُمَّ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا دَیّانُ یا سُبْحانَ یا سُلطانُ یا فَتَّاحُ بِسمِ الله . اللهُ لَطیفٌ لِعِبادِهِ ما شَاءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ💥 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی اسد بلند خندید و گفت همچینم بی همه چی نیست .. یه خواهر همه چی تموم داره فقط اسد میتو
داستان زندگی سریع بلند شدم و به منوچهر که از درد سرش رو گرفته بود نگاه کردم .. وقتی شروع کرد به بد و بیراه گفتن خیالم راحت شد که حالش خوبه .. دختر در جواب منوچهر زبونش رو دراز کرد و گفت فکر کردی دخترم میتونی بهم زور بگی .. از ادایی که درآورد خنده ام گرفت و گفتم دختر جان تو پدری ، برادری ، کسی رو نداری که به جای تو بیان .. دختر چپ چپ نگام کرد و گفت من خودم حریف ده تا مرد میشم ... چشمکی زد و با خنده گفت دیدی که رفیقت رو چطور لت و پار کردم .. همین که این حرف رو زد منوچهر بلند شد و گفت بچه ی بابام نیستم اگه نزنم صورتت رو یه ور نکنم .. سینه به سینه اش ایستادم و گفتم منوچهر خجالت بکش اون یه دختره .. با صدای اسد هر دو برگشتیم .. _چه خبرتونه باز مثل سگ و گربه افتادید به جون هم .. منوچهر بازوم رو گرفت و گفت اسد اینو بردار از اینجا ببر .. هولش دادم به سمت اسد و گفتم باز این دنبال شر میگرده ببرش ، منم الان میام .. اسد دست منوچهر رو گرفت منوچهر تقلا کرد دستش رو عقب بکشه ولی نمیدونم اسد بهش چی گفت که منوچهر آروم شد .. اسد چشمکی بهم زد و گفت آقا ما میریم تو هم نمی خواد زود بیایی .. بزار حالا که اومدیم بیرون یه حالی کنیم .. با منوچهر به سمت اتوموبیلها برگشتند .. دختر با چوب دستیش گوسفندهارو هدایت کرد و خودش پشت سرشون راه افتاد.. یکی دو قدم با فاصله ازش قدم برمیداشتم .. دختر بدون اینکه بایسته گفت منظور؟؟ با یه قدم بلند خودم رو بهش رسوندم و گفتم چی گفتی ، نشنیدم.. مستقیم به چشمهام نگاه کرد و گفت میگم واسه چی دنبال من راه افتادی؟ شیطنت از چشمهاش میبارید .. یه جورایی خوشم اومده بود ازش... لبخندی زدم و گفتم خاطرخواهت شدم .. دهنش رو کج کرد و گفت هه . هه . چه بامزه خندیدم ... از سربه سر گذاشتن و حاضر جوابیش سرکیف اومده بودم خندیدم و گفتم روز تعطیلی پدر و مادرت نمیگن این دختر رو نفرستیم بلا سرش میاد.. بی اینکه نگاهم کنه گفت دلت خوشه ننه بابام کجا بود .. آستینش رو گرفتم و دمغ پرسیدم مردند؟ به دستم که آستینش رو گرفته بود نگاه کرد و گفت بابام مرده .. ننه ام هم شوهر کرده .. +پس تو با کی زندگی میکنی .. آهی کشید و گفت چند روز خونه ی این عمو، چند روز خونه ی اون عمه... اشاره کرد به گوسفندها و گفت در ازاش هم من شدم چوپان گوسفنداشون .. از شنیدن سرنوشتش متاثر شدم و پرسیدم خواهر و برادر داری دختر؟ با اخم کمرنگی نگاهم کرد و گفت چی همش بهم میگی دختر .. دختر .. بدم میاد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام ۳۴ سالمه به هرکس جواب رد دادم خوشبخت شد😢 دو نفرم جواب مثبت دادم یکی موقع برگشت از مراسم خواستگاری تصادف کرد فوت شد یکی دیگه صبح فرداش برق گرفتش و فوت کرد😔 دیگه مطمئنم شومم، آخرین مورد به یک پسر بیکار و بی‌پول که خانوادشم پشتیبانش نبودند جواب رد دادم لاتاری قبول شد الان آمریکاست و تونسته بعد یکسال یک پمپ بنزین بزنه😳 من چرا اینجوریم؟ چیکارکنم؟ ادمین: یا 13:/ کاش یه جواب ردم به سینه ما میزدی لامصب •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
چند سال پیش رفته بودم مشهد نزدیکای حرم چند تا  خانواده عرب رو دیدیم که لباس‌های عربی گرون قیمتی تن مردای خانواده بود و داشتن جلوی ما راه میرفتن یکیشون یه لباس سبز یشمی خیلی خیلی قشنگ و گرون قیمت تنش بود و یه بچه هم بغلش.... یه جا وایسادیم خرید کنیم اونام وایسادن خرید کنن من به فاصله چند قدمی با رفیقم و اون عربی که بچه بغلش بود گفتم فلان فلان شده رو ببین عجب لباسی تنشه فلان فلان شده سه تا زن داره از کویت هم اومدن انگاری، مث ریگ هم پول خرج میکنن ،خلاصه هرچی از دهنم درومد به زبون لکی بهش گفتم آخرش که تموم شد دوباره به همون زبون( لکی) به رفیقم گفتم عجب لباسی داره که دیدم عربه به لکی جواب داد قابل نداره میخوای بدمش بهت؟خدا شاهده تا به الان تو عمرم اونجوری تعجب نکردم چنان تعجب کردم که زبونم بند اومد بعد شروع کرد لکی حرف زدن که  آره حدودا ۱۸ ۱۷ سال پیش رفته کویت و اونجا زندگی میکنه و ازدواج کرده  و هرسال میاد ایران تا این لحظه اونجوری ویران نشده بودم، منم کلی معذرت خواهی کردم و اونم ما رو به فامیلای زنش معرفی کرد 🤣🤣🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•