✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
سلام ممنون از کانال خوبتون و ایده های عالی که ارائه میدین 👍
واقعا این کارها تاثیر گذاری زیادی داره و واقعا آقایون که بیرون از منزل با هزار جور #مشکل سرو کار دارن توی منزلشون به #آرامش نیاز دارن به نظر من و #تجربه ی #شخصی ای که داشتم علاوه بر این #لوندی ها و #شیطنت ها پایه و اساس زندگی بر اساس #گذشت توی مسائل شکل میگیره و اینکه #اعتماد طرف مقابل رو به دست بیاری و قدر دان #زحمات همسرت باشی در عین حال که به همسرت وابسته ای و وابستگی تو بهش نشون میدی #استقلال داشته باشی و از پس خودت بر بیای
مردا واقعا خوششون میاد که وقتی نیستن سفر کاری یا چیز دیگه ای همسرشون بتونه زندگی و بچه ها رو به خوبی #اداره کنه و اینکه به نظر من زن اگه بتونه یک #هنری داشته باشه یا یک کاری بلد باشه برای روز مبادا خیلی خوبه بالاخره زندگی بالا و پایین داره و نکته ی دیگه که من همیشه پول جمع میکنم و از هر خرجی که دارم کمی نگه میدارم اونموقع اگه یکروزی همسرم دستش خالی باشه لنگ نمیشم و اینکه گاهی وقتا پول هام وجمع میکنم و به یه مناسبت یه سکه برای همسرم میگیرم اون واقعا #خوشحال میشه و #تعجب میکنه که من با همین پولهای کم که خورد خورد جمع کردم براش #سکه گرفتم و همیشه به من میگه تو خیلی #خوب من و #مدیریت کردی و اگه
#تو نبودی من الان نه #خونه داشتم نه #ماشین و همیشه میگه من به تو #افتخار میکنم،☺️ که انقدر خوب زندگی رو مدیریت میکنی و خرج هارو #کنترل میکنی و اینطوری در اصل برای خود زندگی خوبه
✍ مردانی که باعث شکوفایی علم و پیشرفت در جوامع میشوند مدیون زنانی هستند که با ایجاد آرامش و هنر عشوه ، استعدادهای مرد رو شکوفا میکنند
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت #خاطرات خواستگاری
سلام
دختر هستم
کلاس اول ابتدایی( ۷ ساله)بودم که خواستگاری عمه ته تغاری بود،
دختر عمو و پسر عمو
یعنی که داماد میشپ پسر عموی پدر من...خلاصه که همه فامیل بودیم
من یه جلیقه جین اکلیلی پوشیدم بودم با یه پیرهن سفید حریر ساده زیرش و یه شلوار جین...ست بودن با هم
روی لباسم ی روسری سفید هم پوشیدم و شدم شبیه به مدیر مدرسه موشها چون یکم تپلی هم بودم😂😂💔
خلاصه،
مجلس خواستگاری توی سالن پذیرایی بود که یه در هم توی آشپزخونه داشت، من از اون در یواشکی داشتم داخل رو نگاه میکردم که یکهو داماد من رو دید و خندید.
شب وقتی رفتن من و عمم باهم توی یه اتاق خوابیدیم، بعد عمم خندید و بهم گفت تو اومدی داخل رو نگاه کردی؟ گفتم واسه چی
گفت آقای داماد پیام داده که به اون موش سفید بگو یه هدیه خوب، مهمون من😂😂😂
الآن ۱۸ سالمه، و هنوز این خاطره با اینکه چیز خاصی نداشت توی ذهنم موندگار شده
خوش باشید❤️
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اتفاقات_واقعی
مامانم تعریف میکنه که بابابزرگم وقتی جوون بوده توی دهات زندگی میکرده و یروز با دوستاش قرار میزارن ک صبح برن حموم(حموم توی دهاته دیگه بوده و فاصلش تا خونشون یه بیابونی بوده)
خلاصه نیمهای شب میشه صدای در خونشون میاد ک دوسته بابابزرگم انگار در میزنه و بابابزرگمو صدا میکنه میگه صبح شده بیا زودتر بریم حموم اونم ک گیج خواب بوده بُقچشو ورمیداره و میره
وقتی میپرسه بقیه کجان جوابی نمیشنوه
دوستش فاصله ش خیلی بیشتر بوده حدودن چند متر دنبالش میدوعه میگه وایسا چقدر سریع میری ولی دوستش واینمیسه وسط بیابون ک میرسن دوستش یدفه وایمیسته و پدربزرگم میبینه ک قده دوستش یدفه چندمتر بلند میشه...اول خشکش میزنه ولی وقتی میاد سمتش بابابزرگم فقط میدوعه و فرار میکنه و جلوی در خونه شون غش میکنه...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
تجربه ازدواج :
داداش من ماشالا خیلی خوش قد و بالا و خوش قیافس. تو فامیل خیلیا آرزوشون بود زنش بشن. دختر عموم و دختر خالمم هر دو همزمان پیلش کرده بودن و به من پیغام میدادن و اینا. آخرم از هم با خبر شدن دعواشون شد. 😂😂 داداش منم که ماشالا دل گنده میگفت جفتی خوبن. یکی خوشگل تره(دخترخالم) یکی باباش پولدارتره(دخترعموم). امتیازا برابره ده بیست سی چهل کنید یکیشونو بگیرم 😂 دخترخالمو خود مامانم نذاشت گفت خالت دخالتگره. دخترعمومم، بابام خودش سفت و سخت گفت اگه فامیل منن نه. خدایی خیلی به فامیلاشون ایمان دارن. (عاقل بودن هر دو) 😂😂😂
روز عروسی داداشم، این دو تا داشتن با نگاه همو تیکه تیکه میکردن. طرف با یکی دیگه ازدواج کرده بعد این دو تا ولشون میکردی گیسای همو میکندن 😂😂
پ.ن: هر دو الان ازدواج کردن و خداروشکر خوشبختن
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•مرغ مزه دار😋😍
۳ تا رسپی جدید و جذاب مزدهدار کردن مرغ 👌🏽
~تمام مرغها رو توی فر با دمای ۱۹۰ درجه
به مدت ۳۰ دقیقه گذاشتم.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خدمت خانومای گل کانال و مدیر کانال .
من میخوام تجربه ۶ سال ازدواجمو بگم . من الان ۱۸ سالمه و مادر یه دختر ۱ سالم . ۱۳ سالگی ازدواج کردم به #اجبار خانوادم با یه مردی که فامیل دورمون بود و من اصلااا ندیده بودمش .
خلاصه به دلیل #خامی و بی تجربگی زیااااااااد تمام این ۶ سال زندگیم به بدترین شکل گذش .
من تو سن ۱۳ سالگی که یه دنیا ایده برای دوران نوجوانیم داشتم یهویی پا گذاشتم به دوران متاهلی .
تمام دوران عقدم با شوهرم دعوا داشتم گفتم برم خونه خودم بهتر میشم بعد ۱ سالو ۳ ماه خونه دار شدم و بازهم دعواااا و بحث و خامی چون کسی نبود بهم #یاد_بده و مامانمم هیچی نمیگف. بعد ۱سالو سه ماه باردار شدم اولای بارداریم بود که فهمیدم همسرم معتاد شده به هزارو یه در زدم کتار نزاش تا ۵ ماه اول بارداری به خاطر فشار عصبی زیاد ۶ کیلو کاهش وزن داشتم اطرافیان گفتن صبر کن بچه بیاد اونو میبینه دلش رحم میاد کنار میزاره ولی نزاش تاااااا الان که بچم ۱ ساله شده .
من بی نهایت کتک خوردم بی نهایت توهین شدم بی نهایت حسرت خوردم و تمام اینا بخاطر سن کم و تجربه نداشتنم بود . 😔😔
از مدیر کانال خواهش میکنم که این حرف منو داخل کانال بزارن که تمام مادرایی که دختراشونو زود میخوان عروس کنن یا همه ی خانومایی که به فکر ازدواج قبل از ۲۰ هستن یکم فکر کنن 🙏🙏🙏🙏
من از لحاظ مالی مشکل ندارم ولی بشدت از لحاظ جسمی و روحیو روانی داغونم جوری که تو این سن افسرده شدم 😭😔😔
الان منو شوهر فقط هم خونه ایم نه زنو شوهر چون تمام حرمتای بینمون از بین رفته . دعا کنین برام 🙏🙏😔😔
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیز کیک یخچالی 😍😋
مواد لازم 🔻
بیسکوئیت ساقه طلایی ۱عدد
کره ۱۰۰ گرم
پنیر خامه ای نصف بسته
خامه صبحانه ۱عدد
ژلاتین ۲ق غ
شکلات صبحانه ۲قاشق
برای لایه دوم
شکلات صبحانه ۱قاشق پر
شیر کاکائو نصف لیوان
ژلاتین ۱ق غ
طرز تهیه🔻
بیسکوئیت پودر کنین وبا کره ذوب شده مخلوط کنین وبریزین تو قالب
پنیر خامه ای وخامه رو به همراه ژلاتین وشکلات صبحانه با همزن بزنین وروی بیسکوئیت ها بریزین
برای لایه دوم شکلات صبحانه رو به همراه شیر کاکائو ژلاتین بنماری شده قاطی کنین وبریزین روی چیز کیک 🙂
وبه مدت ۲ساعت بزارین تو بخچال
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت #خاطرات عروسی
سلام
راجب صحبت اون دوست عزیزی که گفتن عروسی داییشون برگزار نشده و خانواده عروس یکی یکی فوت کردن منم بگم که دو ماه پیش دوست خواهرم قرار بود عروسی کنه بیعانه تالار و لباس عروس و آرایشگاه هم داده بود زنگ زد مارو دعوت کرد گفت دو هفته بعد عروسیه
دقیقا فردای اینکه زنگ زد پسر خاله پدر عروس خودشو آتیش زد😑 دیگه گفتن تا چهلمش مراسم نمیگیریم. پس فردای این آقا پسر عمه ی پدر داماد فوت کرد . این بیچاره هم رفت بیعانه هارو گرفت گفت عروسیو میندازم تابستون بازم ۱۰ روز بعد پسر عموی بابای داماد فوت کرد و روز بعدشم خاله مامان داماد😐😐😂 الانم که به ماه عسل آخر تابستون راضی شدن اگه اونم بشه
واقعا تو این شرایط باید چکار کرد ؟؟؟
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت #خاطرات عروسی
این خاطره مال ۱۰سال پیشه و من اون موقع کلاس اول بودم که داییم عروسی کرد
قرار بود اون روز فقط مولودی پخش بشه البته بدلایلی...
وقتی عروس دوماد رسیدن سالن زن داییم دید که مولودی پخش میشه قهر کرد و میخواست بره که مامان بزرگم قضیه رو تموم کرد و به خوشی گذشت
شب وقتی رسیدیم خونه عروس دوماد و بعد رفتیم خونه مامان بزرگم تازه معلوم شد دوتا کیک عروسی تو ماشین بابا عروس و دوماد جا مونده و حسابی هم خراب شده بود
یعنی پول مفتی مفتی از بین رفت
هیچی دیگه
تا یک سال داستان بود این عروسی که زن داییم میگفت طلام دسته دوم بود عروسیم خوب نبود خالم تو عروسیم نبود در صورتی که همه چیزش رو خودش انتخاب کرده بود
من یادمه مامانم به دوستش گفت لباس عروس داری ؟گفت دوشنبه میاد از فرانسه بیاد پرو کنه نخواست بخره هم اجاره کنه
زن داییم رفت دست دوم داغون خرید اما حاضر به اجاره لباس عروس فرانسوی خوشگل نشد
عروسای گل لطفا رو همه چیز اصرار نکنید یکم فکر کنید شاید حرف بقیه هم درست بود
و اینکه مواظب کیک عروسی باشین چون خیلیا منتظر کیکن😢
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشمزه ترین مرغ سوخاری رو اینجوری درست کن🍗 😍😋
برای مرغ سوخاری ابتدا
سینه ی مرغ رو با نمک،فلفل،پودر سیر مزه دار کنید
آرد سفید +آویشن+پاپریکا+فلفل پولبیبر +پودر پیاز +نمک(مرغ به این مواد اغشته کنید)
بعد از آرد سفید مرغ رو توی تخم مرغ بزنید
و در آخر توی پودر سوخاری بزنید تا خوب روی مرغ رو بپوشونه و با شعله ی ملایم سرخ کنید 🍗😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔴بلایی که سر دختر پنج ساله امد🔴
«من مادر دو دختر بچه هستم، دو شیفت کار می کردم که بتونم معاشمون رو تأمین کنم. چون همسرم فوت کرده بود شرایطمون خیلی سخت بود. هرشب توی مسیر محل کارم دخترهام رو میذاشتم پیش یکی از همسایه ها، اون شب ، همه چیز به نظر عادی می اومد.دخترم ملیکا کاملا سالم بود. اما اواسط شب، از طرف اون خانم یه پیامک برام اومد که داره ملیکا رو می بره بیمارستان. موقعی که من رسیدم بچه م تموم کرده بود .فقط پنج سالش بود. وقتی علت مرگ بچه م رو از زبون پزشک شنیدم پام سست شد و محکم افتادم روی زمین😔👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
مادرها حتما بخونن👆❌
پیرزن ۷۶۰ ساله که هنوز زنده است +عکس👇⛔️🔞
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db