#اتفاق_واقعی
زمانی که دانشجو بودم خوابگاهمون خیلیم قدیمی نبود قبلا خونه ی سازمانی ارتش بود که شده بود خوابگاه
یه شب داشتم تو ایتا میچرخیدم یهو نتم قطع شد خوابم برد ساعت ۱ نصف شب (وقتی نتم وصل میشه گوشیم آلارم میزنه) یهو از خواب پریدم دیدم ی نفر ی چادر کاملا سفید از سر تا پاش پوشیده و تو حالت قنوته و داشت نماز میخوند😰
اولش با خودم گفتم حتما دوستمه نماز صبح میخونه
ولی یهو نگا ساعت کردم دیدم اصلا ۱ شبه بعد ،سریع یادم افتاد اون دوستم چرا باید چادر بپوشه😳 یکم فکر کردم یهو از ترس نعره زدم ۴ طبقه لرزید😱 بعد دیدم رفیقام عین دیوانه ها از در ریختن تو، خداوکیلی اینا رفیقن؟😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•