✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام
من ۲۰سالمه و #مجردم. نزدیک ۳ماهه با کانالتون آشنا شدم واقعا عالیه😍
من همه ی تجربه هاتونو میخونم و برای خودم #یادداشت میکنم.
راستش من به خاطر روابط پدر و مادرم هیچ تمایلی به ازدواج نداشتم. چون پدر و مادرم هنوز هم بعد ۲۲سال زندگی مثل بچه ها با هم کل کل و دعوا میکنن😕 و خیلی لجبازن😩 بعضی موقع ها واقعا من از رفتارشون خندم میگیره از بس که به خاطر چیزای الکی بحث میکنن😂 مامانم همیشه معتقده که تقصیر پدرمه ولی من از وقتی با کانالتون آشنا شدم فهمیدم کاملا تقصیر مادرمه😐
مثلا مادرپدرم(مادرشوهر)خیلی تو زندگی ما دخالت میکنه نه از طریق پدرم بلکه با حرف زدن با مادرم😔 چون مادرم فوق العاده آدم #ساده و بی سیاستیه هرچی که مادربزرگم میگفت انجام میداد و هرچی که منم میگفتم گوش نمیداد. حتی پدرم هم از #دخالت هاشون خسته شده بود😩 ولی مادربزرگم اینقدر حرفه ای مخ مادرمو میزد که تازه یکی دو ماه بعد پدر و مادرم میفهمیدن از کجا خوردن😞
تا اینکه خودم وارد عمل شدم💪 و یکبار که طبق معمول مادربزرگم پیش مادرم نشسته بود و داشت مخشو میزد خیلی قاطع جوابشونو دادم و خیلی محترمانه گفتم که: ما هر کاری بخوایم انجام میدیم😏. مادربزرگم با تعجب نگاهم میکرد😳 ولی از اونجایی که خیلی آدم زرنگیه از همون روز فهمید که وقتی من هستم دیگه حق دخالت نداره😌 چون من هر دفعه خیلی محکم جوابشو میدادم😁 ودیگه اجازه ی دخالت تو زندگی ما بعد از ۲۲ سال ازشون سلب شد💪
و یه چیز دیگه هم بگم اینکه من پدرم و برادرم فوق العاده #بی_نظم بودن😢 و هرچی هم که من اعتراض میکردم مادرم میگفت: خودت جمعش کن اینقدرم با اونا کل کل نکن😕 من ۲۰ساله جمع کردم حالاهم نوبت توعه🙁
ولی من قبول نکردم😠 خیلی جدی بهشون #تذکر دادم ولی وقتی توجه نکردن😏 از یه ایده ی جالب واسشون استفاده کردم😉 اونم اینکه اصلا خونه رو جمع نکردم🙃 تا چند روز خونه واقعا وحشتناک شده بود😱 و من همش دعا میکردم مهمون نیاد🙏
تا اینکه دیگه طاقت نیاوردن و اعتراض کردن. ولی منم گفتم وقتی شما اینطور راحتین منم اینطور راحتم😌 دیگه چرا هم اعصاب خودمو خراب کنم هم اعصاب شما رو🙃 هر چقدرم قول دادن که دیگه بی نظمی نمی کنن قبول نکردم🙄. اون روز خودشون خونه رو جمع کردن😂 و از اون روز دیگه اصلا خونه رو بهم نمیریزن😍.
و یه مورد دیگه هم که میخواستم بگم این که خانوم ها عزیز خواهش میکنم هیچ وقت در #حضور بچه ها با همسرتون #بحث و #دعوا نکنید🙏
مادر من متاسفانه همیشه در حضور ما با پدرم بحث و دعوا میکرد وقتی به پدرم حرفی میزد من با چشم خودم میدیدم که چطور #غرور پدرم میشکنه😔 و بعد اون هم بحثشون تا چند روز ادامه داشت😫
تا اینکه یه روز که طبق معمول بحثشون داشت شروع میشد من خیلی جدی و محکم بهشون گفتم که دیگه حق ندارن در حضور ما بحث و دعوا کنن و بذارن وقتایی که منو داداشم خونه نیستیم یا خوابیم و اینطوری شد که #آرامش تا حدودی به خونه برگشته😊
ممنون از کانال فوق العادتون❤️❤️❤️
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•