سلام به همه ی عزیزای دل،بچه های همیشه پایه ی سوتی ده،امروز یاد یه خرابکاریم افتادم گفتم تایادم نرفته بیام براتون تعریف کنم تابفهمین که دهه شصتیا الحق والنصاف واقعا نسل سوخته بودن😂😂😂😂
جونم براتون بگه سال 85 من هنوز مجرد بودم یه ماه قبل از نامزدیم بود،چندتا خانوم ودختر دوره افتاده بودن توروستاخانومامهای بیسواد وواسه نهضت ثبت نام میکردن، یکی ازاین دختراهم دوست دوره ی پیش دانشگاهی من بود ،خلاصه اومد دم درما به من اصرارکه مامانتو راضی کن بیاد کلاس من،تا آمار دانش اموزای من بالا بره، مامانم هم قبول نمبکردمیگفت من نه وقتشو دارم نه اعصابشو،این خانوم معلم هم گفت شما ثبت نام کن توکلاسها شرکت هم نکنی من نمره ی قبولی میدم بهت😂😂😂😂یه روز این دوست من اومد دم در که به مامانت بگو بیاد سرکلاس از مرکز دارن برای بازدیدمیان،مامانم هم خونه نبود🙊🙊🙊این خانوم معلم خنگ تر ازمن به من گفت توبیا بجای مامانت حاضری بزن بعد برو😂😂😂 منم مثلا دلم سوخت وباهاش رفتم سرکلاس،خلاصه چندتا خانوم واقا اومدن از آموزش پرورش برای بازدید،شروع کردن حاضر غایب کردن،تارسیدبه اسم مامان من،منم مثلا بجای مامانم دست بلند کردم🙈🙈🙈 اون خانومه یه نگابه من کردیه نگاه به شناسنامه ی مامانم😂😂😂گفت فلانی(اسم مامانم )شمایی؟؟؟؟منه خنگ هم گفتم بله،دوباره پرسید منم بااجازه ی بزرگترا دوباره محکمتر گفتم بعلللله😅😅😅😅یهو خانومه برگشت گفت یعنی تو45 سالته و5 تابچه داری😢😢😢😢خدانصیب گرگ بیابون نکنه یعنی آدم ازفتابه اب بخوره ولی اینجوری ضایع نشه😂😂😂فقط تونستم توافق محو بشم وفلنگو ببندم، واینجوری شد که جلوی پیشرفت مامانم وگرفتم وباعث ترک تحصیل کردنش شدم وگرنه الان دکتراشو گرفته بود😂😂😂 در پناه حق باشید
#ساری قیز
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•