#سوتی_اعضا 😁
سلام!
،❤️
یاد یه سوتی از عمه جان افتادم🤦♀.
ایام عید،به اتفاق خانواده همسرم ، همراه عمه جانش رفتیم مسافرت ،خونه ی یکی از دوستان این عمه خانم که در استان دیگری زندگی می کردن.
یکی از دوستان صاحبخونه بهشون تلفن کرد و برای عید دیدنی دعوتشون کرد.
وقتی فهمید مهمون دارن دعوت و اصرار که اونها رو هم بیارین.
فامیلی اون بنده ی خدا (بلندزاده) بوده ,
خانم صاحبخونه به عمه ی ما میگه می خوایم بریم خونه ی آقای دراززاده🤦♀😅
از اونجایی که عمه جان ما هم فرهنگی هستن و اصرار به مبادی آداب بودن، (البته خودمم فرهنگی ام) چننننند بار این واژه رو تکرار می کنن و تشکر آخر مهمونی و ...
اون بنده ی خدا هم موقع خداحافظی برگشته گفته من فامیلیم بلندزاده هست نه دراززاده.😅
البته بعد از عذرخواهی عمه، می گفتن حدس زدیم دوستمون به شوخی بهتون گفته.
آخه خانم صاحبخونه ،خیلی شوخ طبعه
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
چند روز پیش مامانم میره بانک برا کارت عابر بانکش که تاریخ انقضاش تموم شده..کارمند بانک شماره موبایلشو میپرسه مامانمه شماره رو میگه بعد کارمند بانک میگه نگا کنید ببینید براتون پیام اومد یا نه..(تازه براش گوشی لمسی گرفتیم هنو زیاد یاد نداره باهاش کار کنه واسه همین بیرون نمیبره با خودش) خلاصه مامانمم الکی داخل کیفشو نگا میکنه میگه اره اره اومد دستتون درد نکنه..بعد اقاهه میگه خب لطفا رمزی که تو پیامه بخونید تا بزنم تو سیستم و کارتتون فعال شه..مامانم میگه دلم میخواست زمین دهن وا کنه برم توش که با این سنم دروغ نگم😁 بعدم خیلی شیک و مجلسی راستشو میگه..میگه فک کردم الکی میخواین سخت گیری کنین منم الکی گفتم گوشی همرامه و پیام اومد که کارتون راه بیوفته😁
وقتی تعریف کرد داداشم که دوستش کارمند همون بانکه کلا با مامانم قهر کرد و رفت بیرون😁🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
تو مسجد سهله می خواستیم نماز مقامارو بخونيم رسید به حضرت ادریس من و چندتا از دوستام حضرت ادریس ابلیس شنیدیم نیت حضرت ابلیس کردیم، آخری که می خواستیم از مسجد بيام بیرون گفتم برم از رییس کاروان بپرسم این ديگه باز کدوم حضرت وقتی گفتم غش کرد از خنده که دستتون درد نکنه واسه شیطان نماز خوندید آبرومون رفت 😂😂😂😂😂😂😂
#سوتی_اعضا 😂
یه سوتی هم الان یادم افتاد بگم
یه روز که اومدن ساختمون مارو تمیز کنن تو پارکینگ ماشین بود چون همسر من مدیر ساختمان نظافتچی اومد در مارو زد گفت بی زحمت برید به واحد فلانی بگید ماشینو برداره میخوام پارکینگ رو بشورم منم رفتم زنگ خونشونو زدم با یه اعتماد بنفس بالا گفتم ببخشید خانم آقای مهدی زا هستن 😱بیان ماشینو بردارن میخوان تمیز کنن 😂😂نگو فامیلیش مهدی زاده است همسرم چون جا نمیشده تمام حروف تو گوشی مهدی زا سیو کرده اومدم خونه به همسرم گفتم تو نبودی من رفتم جلو در آقای مهدی زا که همه زدن زیر خنده گفتن مهدی زا چیه مهدی زاده چقد خجالت کشیدم گفتم الان خانم همسایه میگه این چقد خنگه چرا مهدی زاده رو میگه مهدی زا 😁مگه مهدی چنتا مهدی زاییده 😂😂😂😂
💜 مامان فاطمه❤
میدونم بی مزه بود اما بعضی حرفایه بی مزه خیلی میخندونه😂😂😂
#سوتی_اعضا 😂
سلام باز اومدم با یه سوتی از خودم
چند روز پیش شمال بودیم جاتون خالی
رفته بودیم یه رستوران دسته جمعی همه پیتزا🍕🍕🍕🍕🍕 سفارش دادیم وقتی اوردن دوتا تیکه برداشتم برا پسرم که خواب بود گارسونه اومد گفت پک میخواد براتون بیارم حالا هی من میگم نه سس تک هست 🙃🙃نگو من دارم اشتباه میشنوم دختر جاریم گفت میگه پک نه تک دیگه همه میزو گاز میزدن انقده خندیده بودن😆😆😆
مامان پسرای شیطون
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام
چند سال پیش یه همکارم که خیلی هم باهم روابط صمیمانه داریم رفته بود مکّه وقتی اومد طبق رسوم همه ی همکاران رو به صرف شام وولیمه دعوت کرد تالار،وتالار هم دقیقا روبروی خونه ی ما بود
منم عصر همون روز رفته بودم بیمارستان دیدن زائو
وموقع برگشت خلاصه با عجله خومو رسوندم تالار وقتی همکارو دیدم باصدای رسا گفتم قدم نو رسیده مبارک یهوو گفت چی نو رسیده 😆😆😆🤪🤪😀
بعدگفت دختر حالا خوبه راهت طولانی نبود تا تالار اینقده قاط زده باشی
بعد هی میاومد پیشم میخندید 😀😀😀منم حاضر جواب گفتمحالا شاید اونجا نی نی دار شده باشی هشت ماه زودتر بهت تبریک گفتم🤪🤪🤪
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام دوستان گلم
یه سوتی دارم داغ داغ تازه
قراره ساختمون رو نما کنیم
امروز اومدن شروع به کار کنن
قبل از اینکه در بزنن من متوجه شدم که نماکارا اومدن رفتم بیرون درو باز کنم بعد دیشب لباس شستم رو بند بود درو باز کردم اومدم قبل از اینکه بیان داخل لباسا رو بردارم
چون لباس زیر و اینا هم بود
سوتین رو از رو بند برداشتم همون لحظه آقاهه صدا کرد منم حواسم پرت شد با همون لباس زیر دستم رفتم باهاشون شروع به صحبت کردم😰🥴
اونم دو سه تا آقای جوون😧
حرفم تموم شد اومدم داخل یهو نگاهم به دستم افتاد و متوجه شدم چه سوتی دادم😅😅
خلاصه که اول صبحی آبرو و حیثیت مون به باد رفت ☹️😁😁
ان شالله حال دل همتون خوب باشه ❤️
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام عشقا
دیدم بحث سوتی موقع گواهینامه گرفت گرمه گفتم منم سوتیمو بگم
من اولین بار بود که برای امتحان شهر رفته بودم افسر به هر کسی که مینشست میگفت که باید پارک دوبل برین 😒آقا منم زود رفتم نشستم تو ماشین که امتحانمو بدم برگه قبولی رو بگیرم خلاص شم ؛ همین که نشستم تو ماشین گوشی افسر زنگ خورد منم با اعتماد به نفس کامل پیش خودم گفتم به خاطر اینکه وقت کلاسو نگیرم و افسر بهم افتخار کنه منتظر نشدم بهم بگه حرکت خودم ماشینو روشن کردم به خیال خودم یه پارک دوبل توپ رفتم کارم که تمام شد افسر گوشی رو قطع کرده بود برگه رو داد دستمو گفت خانم برو پایین😳 اومدم پایین دیدم ماشین نصفش داره میره تو جوب 😂اومدم خونه برآی خانواده از زرنگ بازیم تعریف کردم کلی خندیدند و مسخرم کردن که چرا وقتی داشت تلفن صحبت میکرد تو حرکت کردی دیگه خلاصه چهارمین جلسه بود که اینجانب موفق به قبولی در امتحان شدم😜
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام
یاد یه سوتی افتادم بگم تا یادم نرفته😝
چند ماه پیش شوهر عمه ی همسرم ب رحمت خدا رفتن خدا همه امواتو بیامرزه🙏🏻ما همه برای خاک سپاری رفتیم اونجا همه آشنا فامیل اومده بودن یکی از جاریام دختر عموی همسرم هستن (زن برادر شوهرم که دختر عمو پسر عموعن)سر مزار همه در حال تسلیت به همدیگرو حالو احوال بودیم که آقا یدفعه یکی از فامیلا با جاریم احوال پرسی گرم کرد وگفت خدا بیامرزه که جاریم تن صداشم بالاعه برگشت گفت ممنون ان شاءالله قسمت شما🙈😱😂 واای چه سوتی داد طرف که اینطوری😳😕حالا ماها 🙃نه میتونیم بخندیم نه میتونیم نخندیم خلاصه بزور خودمون تا ماشین نگهداشتیم بعدش پاچیدیم از خنده 😂😂😂😂
و همون روز بعد سوتی اول جاریم 😂 سوتی دومیشم انجام داد 😂جاریی سوتیده عزیزم برگشت به عروس خواهر شوهرم گفت قبرستون این شهر همین فقط اونم گفت اره گفت عه پس دایی شوهرمم بمیره(با ذکر اسم طرف) میارن اینجا دفن کنن 😳عروس خواهرشوهرم یه نیش خند زد با اشاره چشم گفت سیس به پشتش اشاره کرد جاریم دید زن و دختر همون دایی پشتش وایسادن خلاصه اون بیچاره ها شنیدن یا نشنیدن خودشونو زدن به اون راه 😢😂صد درصد شنیده بودن چون تن صداش بالا بود 😂خلاصه جاریم کمم نیاورد اومد بعداخودشم به همه تعریف کرد حتی به بردار شوهراش که اون فرد داییه اونام میشه اونام بیچاره ها یه الکی خندیدن و هیچی نگفتن😊حالا خوبه مادر شوهرم وخواهرشوهرم نشنیدن وگرنه بهش میتوپیدن😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام
عزیزان یه سوتی از تقریبا ده یازده سالگی پسرم ک خیلی شیطون بود ما باخانواده پسر دایی شوهرم رفت امد خیلی صمیمی داشتیم خیلی بهمون خوش میگذشت کنارشون بودیم تا مدتی دیدم خیلی نسبت بهمون سرد شدن خیلی تعجب کردیم ماهم دیگه رفت امدمون کم کردیم گفتیم شاید دوست ندارن تا اینکه فهمیدیم پسرم با گوشی پدرش پیام داده عروسشون گفته خیلی دوست دارم زن من میشی 🤢🤢وقتی پسرم بعدها گفت من اینکارو کردمخودش میگفت چقد احمق بودم تو بچگیم چطور اینکارو کردم از تعجب شاخ دراوردم دیگه خیلی خجالت کشیدیم حتی رومون نشد بگیم کار پسرمون بوده اونام برومون نیاوردن دیگه باهاشون قطع ارتباط کردیم 🥶🤢🤢😡😨😨
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلام
عزیزان یه سوتی از تقریبا ده یازده سالگی پسرم ک خیلی شیطون بود ما باخانواده پسر دایی شوهرم رفت امد خیلی صمیمی داشتیم خیلی بهمون خوش میگذشت کنارشون بودیم تا مدتی دیدم خیلی نسبت بهمون سرد شدن خیلی تعجب کردیم ماهم دیگه رفت امدمون کم کردیم گفتیم شاید دوست ندارن تا اینکه فهمیدیم پسرم با گوشی پدرش پیام داده عروسشون گفته خیلی دوست دارم زن من میشی 🤢🤢وقتی پسرم بعدها گفت من اینکارو کردمخودش میگفت چقد احمق بودم تو بچگیم چطور اینکارو کردم از تعجب شاخ دراوردم دیگه خیلی خجالت کشیدیم حتی رومون نشد بگیم کار پسرمون بوده اونام برومون نیاوردن دیگه باهاشون قطع ارتباط کردیم 🥶🤢🤢😡😨😨
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_اعضا 😂
سلامی دوباره 💋💋💋
سوتی های پسرم تمومی نداره والا 🥴🥴
ماخونمون یه اتاق داره و حموم هم داخل اتاق
گاهی همسرم قبل از این که بره سرکار میره دوش میگیره🤪🤪🤪🤪
چند شب پیش خونه ی مادر شوهرم بودیم اوناهم مهمون داشتن اونم کی عمه ی شوهرم با شوهرش 🤭🤭🤭
پسرم همش از هنرنمایی هاش میگفت 🤭حالا از زبون خود پسرم :
مادرجون من که شیفت صبحم بابام هر روز صبح های زود هنوز ماخوابیم میره حموم صدای آب میاد نمیدونم چرا اینقدر میره حموم 😆😆
وااای اینقدر خجالت کشیدم مادرشوهرمم خندید گفت خب حالا بیا بگو ببینم چندتا بیست گرفتی 🤣🤣🤣🤣🤪
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•