#عکس_شما
گل خواستگاریم 💐
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خانمهای با تجربه و مهربان ، ک بفکر اصلاح روابط و تقویت مهر و عاطفه هستن و ممنونم از مدیر کانال🌸🌼🌹
من و نامزدم ۲۰ساله هستیم ، ۵ماهه نامزدیم و در دوشهر مختلف. و بخاطر درس و دانشگاه و کار نامزدم کمتر همو میبینیم. من خیلی بداخلاق بودم و به هر حرف نامزدم خیلی زود گارد⚔ میگرفتم و یکبار هم دست گذاشتم رو نقطه ضعف همسرم😞 و دقیقا کاری ک ازش منع کرده بود انجام دادم و مرتب دعوا داشتیم🗡🛡طوری ک چند بار بهم توهین کردن😢 و گفتن بدم اومده ازت😔 دیگه به چشم نمیای 🤒😭 منم خیلی ناراحت شدم و تا مرز جدایی رفتیم. اما دقیقا تو سخت ترین لحظه ها ک داشتم به نبودنش فکر میکردم؛🤦♀ گفتم من اگر اون کاری ک نامزدم ازش متنفره انجام ندم ک نمیمیرم ، و تمام مسائل مرتبط به اون کارم رو حذف کردم. از اون روز به بعد نه دعوایی داریم نه توهینی 💑 و گفتن بهم ک من اگر اونجوری رفتار میکردم بخاطر این بود ک تو یکبار یک چیزی رو به من ترجیح دادی و من میخواستم اذیت بشی(هر چند راهش غلط بود و نباید توهین میکرد). البته منم دیگه بهش نگفتم ک یادته بهم چیا گفتی و....
خانمهای عزیز ، خواهش میکنم موارد کم اهمیت زندگیتونو بشناسید و حذفشون کنید از زندگیتون تا #اعتماد و #علاقه رو تو زندگیتون #حس کنید. اگر در گذشته حرفی زده شده بزارید تو گذشته بمونه😊
ممنونم از تجربه هاتون ک خیلی کمک میکنه ، ممنون میشم ک با اجازه مدیرمحترم کانال تجربه هاتونو از وقتی ک میخواید انتقاد کنید از همسرتون طوری ک ناراحت نشه بگید ، البته ما چون دوریم از هم نمیدونم چطوری باشم ک نامزدم راحت و بی دغدغه حرفاشو بهم بزنه😔😔
الهی که همگی خوشبخت و عاقبت بخیر بشید زیر سایه حق و در کنار هم😊☺️🌹🌺💐
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند آشپزی
ترفندهای پخت برنج😉
🌈یه نکته برای اینکه متوجه بشین کی باید آبکش کنین، برنج دارهرقل میخوره حرارتو کم کنین اگه چنتا دونه برنج روش شناور موند موقع آبکش کردنه
🌈اگه موقع آبکش کردن فهمیدین برنجتون شور شده آب بیشتری روش بریزین...
🌈مقدار آبی که برای پخت برنج استفاده می شه خیلی مهمه
🌈زمان جوشوندن برنج خیلی مهمه، برنجو زیاد بجوشونین شفته می شه و اگه زمان جوشوندن برنج کم باشد برنج سفت و نپخته است.
#ترفند_آشپزی
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت #خاطرات عروسی
سلام پارسال عروسی نوه خاله مامانم بود و منم رفیق صمیمی عروس میشدم ارایشگاه بودیم که مادرم زنگ زدن بهم گفتن شوهرخاله مادرم فوت کرده (پدربزرگ عروس) که قطع نخا و آلزایمری بودند.
ولی چون خیلی خرج شده و دو روز بعدش هم محرم بود صداشو در نیارین و هیچکس بجز ما و مادربزرگ عروس و دایی عروس خبر نداشت و نگفتیم به کسی
همه اومدن تالار و هیچکس به روی خودش نیورد فقط مادربزرگ عروس و دایی عروس که خبر داشتن از این اتفاق گریه میکردند و ما میگفتیم اشک شوقه تلخ ترین عروسی عمرم بود🤦♀️
ایشالا برای هیشکی پیش نیاد....
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گراتن سیب زمینی و مرغ
توجه کردی همه غذاهای با سیب زمینی خوشمزس😋
~💚مواد لازم:
سیب زمینی 🥔: سه تا
خامه : یک پیمانه
نمک 🧂 و فلفل
پنیر پارمیزان: سه قاشق غذاخوری
فیله مرغ : یکی
کره 🧈
فلفل دلمه ای 🫑: یکی
سیر 🧄: دو حبه
پول بیبر: یک قاشق چایخوری
آویشن: یک قاشق چایخوری
نمک 🧂 و فلفل
پنیر پیتزا
#گراتن_سیب_زمینی_و_مرغ
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔥افزایش عشق شوهر تا اخر عمر🔥
اگر میخواهید عشق و علاقه ی شوهرتان را چند برابر کنید ،طوری که مطیع و عاشق شما باشد و جز شما زنی به چشمش نیاید,بر روی یک مقدار شربت شیرین از هر
نوعی که باشد ولی حتما باید شیرین باشد یک بار سوره یاسین خوانده
و ۷۱ مرتبه این دعا را بخوانید..👇❤️🔥
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
این دعا انقدر قویه که ۲۴ساعت بعد اثرشو میبینید😳👆
به وقت #خاطرات خواستگاری
سلام خوبین این خاطره فان برای خواستگاری خواهرمه😂 توی مراسم ما همه نشسته بودیم عروس و داماد حرفاشونو زدن و نشستن برای تعیین مهریه و صحبتای این مدلی بعد آقا داماد عاشق بچه بود و خوشحالم شده بود از اینکه بله رو گرفته اومد بچه منو ک تازه شیرشو خورده بود و آروم نشسته بود تو دل شوهرم بغل کنه بچه رو برد بالا و نگم براتون بچه هرچی خورده بود ریخت روی لباسش😂 بعد از اون شب هروقت پسر منو میبینه میگه شیرینی که توی خواستگاری به من دادیو یادم نمیره واست جبران میکنم😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام به دوستان عزیز خیلی ممنونم بابت تجربه و ایده های خوبتون😍
ممنون از این کانال بسیار خوب که من فقط یه هفتس اومدم تو این کانال مطلبای زیادیو خوندمو واقعا تاثیر خوبی داشته برام و از اینکه زود این کانال پیدا نکردمو کلی از زندگیمو اشتباه رفتم چون من هیچ #راهنما خوب تو زندگیم نداشتم نمیگم مادر پدرم خوب نبودن نه اصلا ، خیلیم خوبن و من واقعا دوستشون دارم کلی چیزم هست که از اونا دارم😘
به هرحال هرچیم باشه زندگی اونا با الانی خیلی فرق میکنه و شوهر من خیلی امروزیه و خیلی دوسشدارم😘😘
من ۲۱سالمه شوهری گل۳۰سالشه و ما ۴ساله ازدواج کردیم ۲ساله که اومدیم خونه خودمون
اتفاقاتی افتاد که من هم توش خیلی خطاکار بودمو اینارو تازه متوجه شدم همش به خاطر تجربه کم و دونستنای کم بود😔
تازه یه خورده دارم راه میوفتم درست حسابی که چیکارا کنم
حتی بعضی اوقات فک میکردم من واسه ازدواج و زندگی کردن نیستم و این حرفا 😔
شوهرم خیلی مرد خوبیه دوستش دارم
اینو میدونمو دیدم که هر چی من بهش خوبی میکنم چقد خوبی زیاد ازش میبینم خیلی به فکرمو واقعا ازش ممنونم😘😂
روز سالگردمون من اقامو شگفت زده کردمو منتظر نشستم تا شوهرم اینکارو بکنم چون میدونسم حسوحالشو نداره بهم سفارش کرد منم براش کادویی نخرم منم گفتم چشم
رفته بود باشگاه شوهری ، منم رفته بودم ، از باشگاه زودتر اومدم بیرون رفتم یه کیک دونفره دیدمو خریدم یه گل کاغذی با یه مجسمه خیلی کوچولو بامزه😁پولم کم بود ولی تونسم اینارو بخرمو رفتم خونه گلو یه جا وکادو رو یه جای دیگه قایم کردم که خودش پیدا کنه😜
بالاخره شوهری اومد منم پشت در با کیک واستادم تا اومد تو داد زدم سالگردمون مبارک عشقم اونم کلی ذوق کرد شمعو دوتایی فوت کردیمو عکسو اینااا گفتم حالا نوبت کادو باید خودت پیدا کنی منم با ضربه زدن به میز بهت میگم نزدیک شدی یانه خلاصه کلی گشت کلی خندیدیمو خیلی شب خوبی شد و بهم گفت سری بعد حسابتو میرسم 😂😂😂
میخوام بگم واسه شوهراتو شگفتانه ی کوچیک انجام بدینو با یه کادوی خیلی کوچولو میتونید همو خوشحال کنید حتما تباید یه چیز گرون باشه و اینکه ناراحت یه جا نشینین که چرا امشب شوهرم تولدم یا چیز دیگه منو جایی نبرد یا فلانکارو نکرد خودتون با اینکارا هم خودتون هم شوهرتونو خوشحال کنید
خیلی حرف زدم دیگه
کلا اینکه خوش باشین 😍😍😘
✍ قایم کردن کادو و پیدا کردن آن با ضربه زدن به میز ، ایده خوبیه 👌
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی 🌺 برای مراسم عروس کشون فقط جوان ها اومدن و خونواده خودم و هاشم وقتی ما رو گذاشتن خونه
داستان زندگی 🌱🌺
هرچی هم از خوراکی ها میدیدن تعارف نمی کردن و برمی داشتن و خورده هاشو می ریختن روی فرش و مبل..
کلافه شده بودم مامان هم حالش کم از حال من نبود...
مهمان ها وقتی شام خوردن خداحافظی کردن و رهسپار خونه هاشون شدن و منو با یه دنیا کار تنها گذاشتن
مامان می خواست بمونه و تو کارها کمکم کنه که مانع شدم پادرد داشت و درست نبود
بلافاصله جارو رو برداشتم و همه جا رو جارو کشیدم و از خستگی زیاد رفتم تو رختخواب و هنوز سرمو روی متکا نذاشته خوابم برد
صبح که از خواب پاشدم هاشم و به زور راهی محل کارش کردم و خودم هم رفتم تا یه سر به مامانم بزنم
وقتی رسیدم بغض راه گلومو بست هنوز یه روز بیشتر نگذشته بود ولی حسابی دلتنگ مامان و بابا و کمند و داداشم شده بودم برعکس عروس های دیگه تو مراسم عروسی اصلا گریه نکردم یادم می اومد دختر خاله ام تو عروسیش انقدر گریه کرده بود که چشمهاش باز نمی شد و صداش بدجور گرفته بود
هنوز ننشسته زدم زیر گریه دلم برای این خونه و حال وهواش تنگ شده بود صفای که خونه اقاجون داشت هیچ جای دنیا نداشت انگار زندگی رونق داشت
همه پا به پای من گریه می کردن مامان و کمند و آقاجون اشک تو چشمهاش جمع شده بود حتی حسین که همیشه همه چیزو به مسخرگی می گرفت ساکت بود ساعتی گریه کردم
وقتی حسابی خودمو خالی کردم دست آقاجون و مامان رو بوسیدم کمند و بغل کردم و تو بغل هم گریه کردیم
تا ظهر همونجا موندم و دم دم های برگشت هاشم
با یه ظرف از کتلت های مامان برگشتم خونه
هاشم اومد ناهارمونو خوردیم و
رفت تا کمی استراحت کنه
ساعت حدود چهار بود که هاشم یه چایی خورد و رفت سرکار، منم مشغول کارها شدم
هنوز ساعتی نگذشته بود که فریبا و بچه هاش فاطیما دخترش احمد پسر بزرگش و امیر عباس پسر کوچیکش اومدن که بهم سر بزنن و منو از تنهایی دربیارن
از همون دقایق اول شروع کردن به شیطنت ، امیر عباس و احمد باهم کشتی می گرفتن و تو سر و کله هم می زدن فاطیما هم دست کمی ازشون نداشت
چند ساعتی گذشت و فریبا خیال رفتن نداشت از سروصدای بچه ها سردرد گرفته بودم
فریبا هم بهشون هیچ تذکری نمیداد و برعکس بی خیال و فقط قربون صدقه شون می رفت
ساعت حدود نه بود که آقا فرشید شوهر فریبا اومد و به اصرار فریبا گازمونو وصل کرد و من برای بار اول شروع کردم به آشپزی و چون فریبا و شوهر و بچه هاش هم بودن برنج بیشتر برداشتم و یه دمپخت قرمز درست کردم با سالاد و ماست که بسیار هم خوشمزه شد...
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلام
ما ترک قشقایی هستیم رسم داریم شب حنابندون بریم خونه ی خونواده عروس یه چیزیو بدزدیم و شب عروسی بیریم خونه عروس ،خلاصه شب حنا بندون پسر عموم ما رفتیم خونه عروس ، همه چیو گذاشته بودن تو خونه و درم قفل کرده هچیم بیرون نبود ،ما هم نامردی نکردیم خواهر زاده عروس که 8 ماهشه رو دزدیم؛😂🥲 دیگه آخر شب بهشون گفتیم اومدن بردنش آخرشم کفششو پس ندادیم شب عروسیم کفش کوچولو رو بردیم خونه عروس😂❤️🔥
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانه داری
راهکار عالی برای تمیز کردن چدنهای گاز
#خانه_داری
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت #خاطرات عروسی
بحث پرتاب دسته گل عروس شد😂🥹
عروسی پسر عموم بود خواهرش رفیق جون جونی منه خلاصه از اول عروسی منو دختر عموم حسسسسابی منتظر بودیم تا رسید زمان پرت کردن گل عروس چشتون روز بد نبینه کلی دختر وایسادن برا گرفتن گل منو دختر عموم هم کنارهم وایسادیم
عروس گل پرت کرد دسته گل داشت میومد سمت من هم گرفتمش دختر عموم هم پرید گرفتش یعنی دست جفتمون افتاد اقا این دختر عمو دستپاچلفتی من هم گل رو گرفت پاش رفت تو پاچه من
تا امدم بگیرمش تق افتاد چون گل تو دست جفتمون بود منم کشیده شدم سمتش افتادم روش 😂🫠 آبرومون رفت مامانم زنعموم بدو بدو امدن جعممون کردن همه مگفتن باهم عروس میشیم🥹😂ولی گولمون زدن
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•