eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
امروز غم انگیز ترین روز عمرم بود با اینکه هر روز خانومای باردار زیادی بهم مراجعه میکردن ولی امروز یه مورد عجیب داشتم .آخر وقت کاریم بود که زنی حدودا سی‌ساله با حال نزار که دونفر زیر بغلش را گرفته بودند آمد تو. شش‌ماهه باردار بود. دو روز پیش درِ آهنی افتاده بود روی پسر پنج‌ساله‌اش و طفلک فوت كرده بود. حالا آمده بود چون بچه‌ ش تکان نمی‌خورد. گفت: «سر خاک بچه‌م بودم که احساس کردم بچه‌ی توی شکمم تکون نمی‌خوره. بهم شربت و نبات‌داغ دادن ولی باز هم حسش نکردم.»خیلی دلم براش سوخت گفتم بخواب ببینمت...رفتم قلب بچه را پیدا کنم خوشبختانه یه صدای ضعیفی رو حس کردم اما یه دفه دیدم چشمای اون زن ....👇😔🔴 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db چقدر صبر داری خدا😭👆
🔴سربه راه شدن فرزند یا همسر نااهل🔴 اگر در خانه جوان نااهل یا همسری دارید که به حرف شما گوش نمیدهد و از نماز و دعا فاصله گرفته و شب دیر وقت به خانه میآید و باعث پریشانی و آزار شما شده است ،برای اصلاح شدن و تغییر رفتارش به طوری که مطیع شما شود و حرف شما را گوش بدهد تنها یک راه قطعی و موثر وجود دارد.در یک اتاق تنها بنشینید و بدون اینکه با کسی حرف بزنید ۳۶۰ مرتبه این دعا را بخوانید....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db خیلیا با این دعا سربه راه شدن😍👆
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 من 21 سالمه و همسرم 33 ما هم رو خیلی دوست داریم ولی همسرم صبحا که از خواب بیدار میشه بلافاصله می خواد بره بیرون. به بهانه های مختلف. اوایل خیلی ناراحت میشدم و فکر میکردم که دوسم نداره چون ازدواج ما سنتی بود. تا با کانال شما اشنا شدم. تو تجربه ها خوندم که اقایون برای بعضی وقتا به نیاز دارن یا باید به دوستاشون سر بزنن. 💡 و تازه متوجه رفتار همسرم شدم. عشقم شاید صبحا دو ساعت بره بیرون ولی بقیه روز پیش منه و سعی در خوشحالی من داره.من هیچ وقت قسمت دوم قضیه به چشمم نیومد. یا گاهی که میگفت می خوام برم فوتبال. میگفتم باشه ولی ناراحت بودم و این ناراحتی رو همسرم حس میکرد. ولی از وقتی که با کانالتون اشنا شدم وقتی میگه می خوام برم فوتبال میگم باشه برو یا خودمو لوس میکنما میگم حتما گل بزنیااا شوهر من باید همیشه قهرمان باشه. از وقتی که من دیگه اخم و تخم نمیکنم کمتر پیش دوستاش میره یا فوتبالشو کمتر کرده. میگه تو واجب تری می خوام پیش تو باشم. حالا فکر نکنید شوهرم بیکاره هااا😂 15 روز سرکاره 15 روز بیکاره. از وقتی که من خوش اخلاق تر شدم علاقه همسرم به من زیاد تر شده. ❤️خانومای عزیز واقعا با میتونید سردی رو از بین ببرید. گاهی به رفتار خودمون فکر کنیم ببینیم ایراد از کجاست. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 دوستای گلممم! من بعد عروسیم داشتم افسرده میشدم. دلیلشم این بود که رفتار شوهرم بعد عروسی با زمان عقد خیلی فرق داشت. منم سعی کردم بجای توقع از اون، خودم حال خودم رو خوب کنم. برای بهتر شدن روحیه م، کارای انجام میدم. گل و گیاه نگهداری میکنم. و یادم نمیره چون روحیم رو خیلی خوب میکنه. 💃 من با تمیز کردن خونه و برق انداختن وسایل، حالم خوب میشه. با پختن انواع غذا، شیرینی و دسر انرژی مثبت وارد زندگیم میکنم. 😉🍩🍭🍮🍝 توی خونه به خودتون برسید و لباسای خوشگل تنتون کنید. 👗من دقت کردم که وقتی به خودم میرسم، همسریم بیشتر بهم محبت میکنه. سعی میکنه با لطافت باهام برخورد کنه. 🙈😜 سعی کنید به خدا نزدیک شین. بخونید و معجشرشو ببینید. من سوره رو چندبار خوندم، عالـــی بوده👌 در آخر برای خوشبختی هممون یه بفرستید. 🙏💖 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوکی صبحانه🍪 مواد لازم : موز ۲ عدد جو دوسر ۱ لیوان کره بادوم زمینی ۳ ق غ پودر دارچین ½ ق چ شکلات تلخ چیپسی کشمش ۲ ق غ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام خدمت بانوان و مادران گل و زحمت کشان کانال بی نظیرتون💐🌹 من ۲۱ سالمه و دانشجوی تربیت معلم رشته اموزش ابتدایی هستم یک سال مونده تا فارغ التحصیل بشم🙂 یک سال قبل بنا به دلایلی شاید بی تجربگی، کمبود محبت پدر وارد رابطه با پسر خالم شدم که ای کاش این کارو نمیکردم. وقتی بهم پیام دادن که از من خوشش اومده من قبول نمیکردم و چون بنا به شناختی که ازش داشتم میدونستم مرد زندگی نمیشه میدونستم مشروب خوره میدونستم رفیق نیمه راهه و عصبیه ولی نمیدونم چرا قبول کردم خیلی خواهش کرد گفت فامیل ناموس ادمه مگه ادم به فامیل خیانت میکنه منم خام حرفاش شدم و قبول کردم تا چند ماهی با هم آشنا باشیم تا زمانی بیاد خاستگاریم🤦‍♀️ ولی نشد سر بهانه های الکی سرم داد میزد میخواست ردم کنه ولی دلم بد جوری گیر افتاده بود بد جوری وابسته شده بودم ولی جدا شدیم بعد چهار ماه اونم با دعوا و بد بیراه به هم گفتن ماجرای عشق ما تموم شد. بعد جدا شدن فهمیدم چی کار کردم با خودم، با شخصیتم، با شغلم که خیلی ارزشمنده. بد جوری داغون شدم، بد جوری دلم شکست. الان شاید بگین تو که میدونستی چطور ادمیه پس چرا قبولش کردی چرا التماسش کردی😔 واقعا خودمم نمیدونم چرا این طوری شد، چشمام شب و روز پر اشک میشد، بیچاره مادرم چقدرفت من میشناسمش زهرا نکن اینکارو ولی کو گوش شنوا، چوبشم خوردم بعد چند ماه یکم حالم بهتر شد، اعتماد به نفسم که صفر صفر بود خیلی بالا اوردم، خودمو دوست داشتم، مشغول شاگردا شدم الان حالم بهتره شکر خدا🙂 ولی دیروز شنیدم که پسر خالم از چت هامون اسکرین گرفته رفته به فامیل هامون نشون داده که اره این زهرا بهم التماس میکرد من دوسش نداشتما ولی ببینین چقدر ادم مهمیم که دختر خاله ی معلمم بهم التماس میکنه ... وقتی شنیدم خیلی حالم بد شد دردام تازه شد من که یک ساله کاری بهشون ندارم دیگه چی میخوان ازم الان اسمم سر زبونای زنا افتاده دیگه به خدا سپردمشون سعی میکنم بازم مسلط باشم به خودم خیلیی ممنون که به حرفام گوش کردین خب بالاخره ادمیزاد اشتباه میکنه من اگه خودمو سرزنشم کنم نمیتونم غرور از دست رفته مو جبران کنم ولی به خدا توکل میکنم. خدانگهدارتون امیدوارم کنار خانواده با خوبی و خوشی با هم دیگه سال های زیادی رو کنار هم بگذرونین😍🥰 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام وقتتون بخیر ممنون از شما بخاطر کانال محبوبتون❤️ میخواستم در جواب خانومی که گفتن بعد از سه ماه از طلاق افسردگی میگیری و ازدواج دوم هم موفق نمیشه، بگم من خودم قبلا یبار ازدواج کردم ۱۹ سالم بود تجربه نداشتم و بخاطر وابستگی بیخودی به یه نامرد جلوی همه وایستادم، تمام تلاشمو کردم برا حفظ زندگیم، جنگیدم، مشاوره رفتم، وادارش کردم که اونم بیاد... فهمیدم معتاده، سر خیلی ها کلاه گذاشت سر منو خانوادمم همینطور. تازه یه ماهه قسط تاوان اون اشتباهم تموم شده(البته از در آمد خودم نه همسر جدیدم ، همشو پرداخت کردم به لطف خدا) . سر طلاق دو دل بودم تا اینکه بجایی رسید ازش متنفر شدم، بعد از طلاق خدا خیلی کمکم کرد، به آرامش رسیدم بعد از دو سال ازدواج خیلی موفق شدم نمیگم مشکل تو زندگیم نیست، زندگی که بی مشکل و قهر و دعوا نمیشه. اما همین که جوون سالم و کاری و چشم پاک و با محبتی نصیبم شده که حتی یبارم ازدواج قبلیمو تو سرم نزده با وجود اینکه خودش پسر خونه بوده(بخاطر فرهنگ غلطی که هنوز تو این مملکت هست میگم)، یعنی خیلی خدا دوسم داشته. راستش منم با کسایی که هر چی میشه حرف جدایی رو وسط میکشن مخالفم، آدم تلاششو میکنه دیگه ولی وقتی نشد مجبوره خودشو خلاص کنه... مگه چقدر زنده ایم ما؟ فقط یچیزی، تو رو خدا تا وقتی همو خوب نشناختین بچه نیارین، بچه طفل معصوم گناهی نکرده چوب ندونم کاری پدر مادرشو بخوره.. ولی اگه آوردین و فهمیدین به درد هم نمیخورین و هیچی هم درست نمیشه همون بهتر جداشین، چون خونه ای که توش جنگ و دعواست بچه نمیتونه رشد کنه... به هزار راه کشیده میشه. با مشاوره میشه بچه طلاق رو تو حالت نرمال نگه داشت، اما خونه پر جنگ و دعوا قابل تحمل نیست... ببخشید سرتونو درد آوردم و زیاد حرف زدم، فقط میخواستم بگم نا امید نباشین ، من خودم یکی از همونام که گفتن با ازدواج دوم خوشبخت نمیشی، شوهر طلا هم باشه باز ازدواج قبلیتو میزنه تو سرت، زبونتو مجبوری کوتاه نگه داری و... . هیچکدوم از این اتفاقا برام نیوفتاد، سه ساله ازدواج مجدد کردم خیلیم خدا رو شکر میکنم. کمکم کرد درسمو ادامه بدم، تشویقم کرد، جلوی کار کردن و رفتن سراغ علایقم رو نگرفت، تمام سعیشو میکنه پا به پام همراهیم کنه البته منم همینطور . اگه به حرف مردم گوش کرده بودم که الان دست اون معتاد معلوم نیست چه بلایی سر من میومد، جهازمو که فروخت، سرم که تا خرخره کلاه گذاشت، حتما مرحله بعدی هم فروش ناموسش بود برای مواد. یه مقدار امروزی تر فکر کنین خانمای عزیز🌹 ازدواج اولم از سر بی تجربگی و اشتباه بود برای خیلیا اینطوره، مهم اینه که از اشتباه درس بگیری و از این به بعد بهترین انتخابو بکنی. مرسی از کانالتون و دوره های آموزندتون که تجربه همه ما رو بالا برده، چون به ماها هیچ جای دیگه چیزی یاد ندادن، هر چی داریم از شما افراد دلسوز داریم❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪞آینه قدی رو اینجاها می‌توی بذاری 🪞 قبول داری آینه قدی از واجبات هر خونه‌ایه؟🧐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 دوستان! باید به نظر همسرمون احترام بذاریم و نظرش رو بپرسیم. درسته. ولی مراقب باشیم زیاده روی نکنیم. من یک مدت هرکاری که همسرم میگفت انجام میدادم. توی هرچیزی! حتی درمورد لباسی که میخواستم بخرم. حتی وقتی میخواستیم بیرون غذا بخوریم و همسرم میپرسیدن کجا بریم؟ من میگفتم هرجا تو بگی. بعد از مدتی همسرم بهم گفت اینکه نظرشون رو میپرسم خیلی ارزشه ولی دوست دارن که من هم استقلال داشته باشم و طبق سلیقه خودم انتخاب و خرید کنم. گفتن دوست دارن که من هم یک سری تصمیمات رو بگیرم. یعنی غیر مستقیم گفتن که بدشون نمیاد اگه من هم بعضی وقتا بر خلاف نظر ایشون و طبق نظر و سلیقه خودم تصمیم بگیرم‼️ هرچی باشه ما خانم ها باید اول از همه به خودمون ارزش و احترام بگذاریم تا برای همسرمون هم با ارزش باشیم☺️💁‍♀ البته باز هم باید مراقب باشیم که توی جمع نظر شوهرمون رو تایید کنیم چون برای آقایون این خیلی مهمه که توی جمع از طرف همسرشون تایید بشن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی وقتی به حمید گفتم برگه ها رو ازم گرفت و گفت میبره بندازه به آب و ازم خواست درمورد این
داستان زندگی 🍀 از هامین غافل شدم و به خیال اینکه حمید پیشش مشغول بریدن کیک و گذاشتنشون توی بشقاب ها بودم و حواسم نبود و صدای بچه امو تو شلوغی نشنیدم یه دفعه دیدم هامین از گریه به هق هق افتاد انگار یه نفر بچه رو بلند کرد و کوبید رو زمین، دیگه حال خودمو نفهمیدم و همه چیز رو ول کردم و ‌دویدم سمت بچه و بغلش کردم، حس کردم یه لحظه بیهوش شده حمید هم این میون عربده می کشید و پیش چشم همه به من فحش می داد که چرا حواست نبوده و تو مادر نیستی و با حرفاش بهم عذاب وجدان میداد و حالمو بدتر می کرد اونم تو اون لحظه ای که نگران بچه ام بودم تو صورت بچه ام فوت کردم یه لحظه نفسش بالا اومد و تو بغلم آروم شد حمید هم که دست بردار نبود و انقدر تحقیرم کرد که صدای جمشید دراومد و گفت بسه دیگه هرچی این زن چیزی نمیگه من دیدم بچه رو به تو سپرد تو باید حواست بهش می بود حالا تو طلب کاری این که نمیتونه یه دستش به مهمونی و پذیرایی باشه یه دستش به بچه اونموقع تو چکاره ای؟؟ وقتی جمشید به حمید توپید حمید که مثل همیشه احترام داداش بزرگش که حکم پدرشو داشت ‌آروم شد و سکوت کرد و دیگه هیچی نگفت اما من که تا اون لحظه ساکت بودم باحرفای جمشید اشکم روانه شد جمشید منو که دید روبه حمید گفت بار آخرت باشه ببینم پیش چشم بقیه با زنت اینطوری حرف می زنی ها وگرنه کلاهمون میره تو هم. عفت پوزخندی زد و زیر لب جوری که بقیه بشنون گفت خودش می زنه دست وپای زنشو می شکنه بعد به بقیه درس اخلاق میده میدونستم عفت دنبال شره و میخواست مهمونی رو بهم بزنه جمشید که با حرفای عفت بهش برخورده بود گفت شما که اون کتک ها کمت بود شانس آوردی از زیر دستم نجاتت دادن وگرنه الان باید به جا اینجا یه جا دیگه دراز کشیده باشی مهمونی که آنقدر ذوقشو داشتم و برای برپا کردنش روز شماری میکردم اینطوری خراب شد وقتی مهمون ها رفتن رفتم تو اتاق لباس بچه ها رو عوض کردم هردوشونو خوابوندم و بعد رفتم داخل سالن و یه کم مرتب کردم انقدر از لحاظ جسمی و به خصوص روحی خسته وداغون بودم که بقیه کارها رو گذاشتم برای بعد و رفتم تو اتاق بچه ها تا دراز بکشم، حمید هم که تقریبا یه ساعتی بود خوابش برده بود، انقدر کارش و رفتار زشتش اونم جلوی بقیه، روم فشار آورده بود که نمی تونستم حتی تو صورتش نگاه کنم اونم که اصلا نه معذرت خواهی کرد و نه قدمی برای اینکه از دلم دربیاره برداشت از اینکه تولد پسرم اینطور خراب شده بود ناراحت بودم از فکر و خیال خوابم نمی برد البته عفت حقش بود و جمشید حسابی از خجالتش دراومد و نشوندش سرجاش اما دوست نداشتم شب تولد پسرم این اتفاق ها بیفته صبح قبل از اینکه حمید بره.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام به همگی 😘 احساس میکنم من خیلی خوشبختم چون توخانواده ای بزرگ شدم که پدرومادرم عاشق هم بودن.😍 دربرابر هم . این ناخودآگاه تو قلب ما هم ریشه زد. ⚛ تو بدترین شرایط هم ندیدم والدینم بهم بزنن. حتی اگه گاهی مادرم کم طاقتی میکردن، میدیدم که پدرم چقدر کوتاه میان و بالعکس. ⚛ هیچوقت یادم نمیاد که جدا از هم خوابیده باشن. بااینکه تقریبا خانواده پرجمعیتی بودیم و شرایط مالی مون معمولی بود ولی خانوادمون شادن که فقط بخاطر مدیریت خوبه مامانمه. ⚛ همیشه جلو بچه ها نشون میدادن که عاشق هم هستن. حتی الان که تمام بچه ها ازدواج کردن هم روزی چند بوسه رو، حتی جلو عروس و داماد دارن! 😍 ⚛ پدرم روز جمعه که خونه بودن، توی تمام کارای خونه به مادرم کمک میکردن. حتی گاهی بااینکه فرداصبح زود باید میرفتن سرکار، بعد از خوابیدن بچه ها با مادرم کارها رو انجام میدادن و تنهاش نذاشتن. 😘 ⚛ مادربزرگم میگفت بین پسرای من فقط پدر شما اینجوریه و اینو از خوبی مادرم میدونست.😘 هر وقت اختلافی با خانواده بابام پیش میومد، مادرم میگفت وقتی تو، اونا رو میخوای، منم هرچیزی که بهم گفتن فراموش میکنم. 😍 پدرومادر من واقعا فرشته هستن و ما بچه ها هم با الگو گرفتن از والدینمون و ایده های جالب شما عزیزان زندگی خیلی خوبی داریم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•