eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.7هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 همسر من آدمی هس که زود میشه و حتی گاهی میزنه😭 اما از وقتی با کانال شما آشنا شدم خیلی اخلاقش خوب شده. من تغییرو از خودم شروع کردم. تفاوت ها رو نمیدونستم. همین باعث شد😔 خانومای عزیز! من تو 10 سال زندگی فهمیدم باید و باشین. دعوا ما سر چیزای الکی بود که الان رفع شون کردم: ⭕️ مردا خوششون نمیاد تو سینک پرظرف باشه. پس سعی کنید برق بزنه.👌 من تو مهمونیا همسرم اگه گفته ماست سیاهه، گفتم درس میگی😜 ⭕️ همیشه باشین از پوشیدن لباس زیر زیبا غافل نشین🙈 خودتونو لایق بهترینها بدونین. 👍 من سعی کردم با همسرم دوس باشم اگه چیزی بهم میگه سریع نمیکنم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌺🌼🌺🌼🌺🌼 ✳️ يه متن زيبا برا سرور زندگيم❤️🌹 خُب راستش تو یه معجزه‌ای وسطِ زندگیِ من ! نه نه بذار یجور دیگه بگم تو...مثلِ... مثلِ یه چاییِ داغِ خوش رنگِ خوش طعمی،وسط یه عصرِ سردِ زمستونی ! دیدی چقد میچسبه؟ آره تو دقیقا همون حسِ خوبی، تو زندگی سردِ من، که با بودنِ تو دچار یه گرمایِ ابدی شده☕️❤️❄️ ✍ ایده های متن را داخل کیف ، جیب ، کفش ، داخل سفره ، جلوی آینه ، داخل یخچال و ... برای همسرتان بگذارید باور کنید لحظات باشکوه و پر از شور و انرژی خواهید داشت •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه برنج و کته میذاری و همیشه شفته میشه تا آخرببین 👌🏻 چند تا نکته ی دیگه هم اضافه کنم: من خودم همیشه آب برنج و با انگشت اندازه میگیرم به این صورت که انگشت اشاره رو فرو میکنی تو برنج نوک ناخن که خورد ته قابلمه باید آب روی برنج تا بند انگشت دوم یا وسط اومده باشه😁 ولی اگه کته هات شفته یا سفت میشن همون اندازه که توی کلیپ گفتم آب بریز، و برای نمک به ازای هر پیمانه نصف قاشق چایخوری نمک •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دانشجو بودم تو همسایگی خونه دانشجویی من عروسی بود دوتا از همکلاسیام مهمون من بودن .رفتیم بیرون برگشتنی گفتیم یه سر بریم تو مجلس زنونه لباس ومدل موهاشونو ببینیم زود برگردیم خونه.😎.ماااا رفتیم وارد شدیم یاااادمون رفت دیگه برررررگردیم😓 وقت شام شد خواستیم بریم خونمون😳 از قضا شام رومیخواستن تو خونه کنار مجلس زنونه سروکنن.ما مثلا زود رفتیم بیرون که بریم خونمون .خلاصه اونام فک کردن ما جزو مهموناهستیم 😂اسرار که تشریف بیارید این سمت خودشون بردنمون قاطی مهمونا وشام وپذیرایی شدیم حسابی😋.جالب این بودبعد  عروس رو تو دانشگاه میدیدیم میرفتیم افق😐 اخه شب عروسیشم مدام بهمون زل میزد نگو هم دانشگاهی بودیم.😌 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کدومارو بلد بودی؟🤔 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
بلغم از دیدگاه پدرطب سنتی ایران چیست ؟🤔🤔 بلغم مایع سفید رنگی است که از غده لنفاوی ترشح میشه و اگر مقدارش در بدن زیاد بشه مشکلات زیادی تو بدن ایجاد می‌کنه از جمله : تیروئیدکم کار ؛یبوست؛کسلی و بی‌حالی ؛میل به شیرینی جات؛اضافه وزن به ویژه بالا تنه ؛درد مفاصل و .... 😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰 برای اینکه بدونید بلغمی هستید یا کبد چرب دارید 🤔🤔 وارد لینک زیر بشید و فرم مشاوره پرکنید 😊😊😊😊😊😊😊 👇👇👇👇👇👇👇 https://form.avalform.com/view.php?id=62724579
تو سلف دانشگاه گفتم فلانی تو جمع ها نیست یکی از بچه ها گفت آره تو تفریق هاست به نشانه احترام قاشق چنگالو گذاشتم رو میز براش دست زدم بعد بقیه جمع دست زدن و کم کم کل جمعیت سلف شروع به دست زدن و سوت کشیدن کردن واقعا همه رد دادن اینجا 😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام 😍 سلام به دوستان سوتی دهنده. داشتم با مادر بزرگم درمورد تربیت حرف میزدم بعد چون من از بچگی با‌ مادر بزرگم زندگی می کردم برگشتم گفتم شما اصلا منو خب تربیت نکردید اینا غر می زدم بعد میگه ما خب تربیتت نکردیم ما سرتو خودمونو ک‍‌‍ُشتیم که خب تربیت شی میگفتم مامان جون عشقم نفسم بیا برو دسشوویی میگه میرفتی پشت پرده یا حیاطی جایی خودتو خیس میکردی😕 میومدی با افتخار میگفتی جیش کردم جیش کردم😍 مام خوشحال که رفتی دسشوویی میگه برمیگشتم میدیدم شلوارت خیسه😂🤣 داشتم غش میکردم یعنی برگشت میگه میخام به شوهر ایندت بگم😱 یعنی بشنوه میگه برو حاضر شو بیا بریم محضر طلاقت بدم😂 اینجوری نمیشه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈• اگر کسی بخواهد ثروتمند شود آن را هفت روز جمعه و در هر جمعه هفت بار بنویسد درجمعه هشتم خداوند او را مالدار و دارا می کند . هو الله رب موسی و هارون و ابراهیم عالم الغیب و الشهادة فتری منه عجبا و هذا الاسم المخزن المکنون الذی هو بین الکاف و النون الذی محم الطاعة المکتوب علی خاتم سلیمان بن داود 📖منبع : مخزن الاوفاق •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام سلام صدتا سلام.....بهتون گفته بودم مادرم وخواهرام سربچه آوردن باهم رقابت داشتن..۹ سالم بود که یکی ازخواهرام از شهرشون اومده بودن خونمون یه خواهرزاده داشتم هم سن وسال هم بودیم ووقتی میومدن چون راهشون دور بود مادرم خیلی هواشونو داشت و هرچیزی که میخواستن میداد واسه خودشون...یه روز قرار بود با این خواهرزاده بریم دوغ بگیریم واز قبل هم شلوار لی منوپوشیده بود😫😫 خلاصه با یه پارچ پلاستیکی نارنجی چادرهای گل گلی ودمپایی پلاستیکی راه افتادیم سمت مغازه دوغ رو خریدیم وتو راه برگشت بودیم که دعوامون شد بهم فحش داد منم که قرارنبود کم بیارم وسط کوچه داد زدم شلوارمو دربیار وپاچه شلوارو گرفته بودم و میکشیدم و ول کنم نبودم 😂😂اونم از ترس آبروش سریع دوید سمت خونه منم برای اینکه زودتر به شلوارم برسم پارچ دوغ رو همون جا گذاشتم ودنبالش دویدم...‌درسته به شلوارم رسیدم ولی نمیدونین چقدر دعوام کردن...خداییش شلوار خودم بود نمیدونم چرا دعوام کردن😉😉 ‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی سهیل داد زد طلاقش نمیدم، اگه به فکر اینه که بخواد طلاق بگیره، بگو بیاد بریم خونه.
داستان زندگی سهیل تا خونه غر زد آخه این چه کار احمقانه ایه؟ چرا قرص خوردی؟ حالا من یه چیزیم به تو بگم تو باید ورداری قرص بخوری؟ گفتم باید به قولات عمل کنی، گوشیمو پس بده آزادیمو برگردون وگرنه زندگی ای که توش آرامش نباشه بهتره جدا شیم، حرف های شقایقو طوطی وار گفتم، گفت باشه گوشیتم بهت میدم بریم خونه، برگشتیم خونه، درو قفل کرد، پرده ها رو کشید پرتم کرد روی تخت و گفت حالا دیگه میخوای منو توی دردسر بندازی آره؟ حالا دیگه من میرم سفر میخوای ننه باباتو بندازی به جون من؟ میخوای منو از سفر هرجور شده بکشونی آره؟ فکر کردی من باور میکنم قرص خورده باشی هان؟ اینکارارو میکنی که راحت تر به بهنام جونت برسی؟ آزادی میخوای میخوای که راحت بگی بیا خونه من؟ نشست روی قفسه سینم و دستشو انداخت دور گردنم هرچی تقلا میکردم نمیتونستم نجات پیدا کنم میخواستم جیغ بزنم نفسم بالا نمی اومد، گفت مامانت کجاست که نجاتت بده؟ هان؟ صداش کن… دستمو انداختم روی دستاشو چنگ انداختم انقدر چنگ انداختم که خون سرازیر شد ولی ول کن نبود، نفس آخرم بود دیگه، دستمو آوردم جلو و با مشت زدم وسط پاهاش دردش گرفت آخ بلندی گفت و ولو شد روی تخت، سلانه سلانه دستمو به دیوار گرفتم رفتم توی آشپزخونه آب بخورم، اومد دنبالم دستمو گرفت و کشوندم دوباره توی اتاق و درو روم قفل کرد، گفت تو لیاقت این پذیرایی رو نداری لیاقتت اینه که توی اتاق حبست کنم، درو روم بست، پشت در نشسته بود، گفت میدونی امروز بهنام چه پیامی داده؟ سکوت کرده بودم و اشک میریختم، گوشیشو از زیر در داد داخل، پیام بهنام بود که نوشته بود داداش زنت از خونه ننش بهم زنگ زده و قول داده دیگه از تو طلاق بگیره مهرشم تا قرون آخر بگیره با مهرش بریم عشق و حال، مخم سوت کشید نمیدونستم چی بگم گفتم بخدا من اینارو نگفتم گفت بهنام که دروغ نمیگه گفتم آره همه راست میگن غیر من. گوشیشو از زیر در بهش دادم، گفت ببین اگه این زندگیو میخوای اگه میخوای باور کنم بهنام داره دروغ میگه و نقشتون باهاش این نیست بیا مهرتو تمام و کمال ببخش تا منم ببخشمت باور کنم با بهنام نریختی رو هم و جفتتون چشم به مال من ندارین، چشم به مال من که با خون جیگر خوردن و بدبختی جمع کردم، بهنام از اولشم به من حسادت میکرد، من میدونم هدفش تو نبودی هدفش مال و منال من بوده، بهنام خیلی عوضیه... کلی اشک ریختم و بهش گفتم چه تضمینی وجود داره بعدش دوباره حبسم نکنی؟ چه تضمینی وجود داره این بلاها رو سرم نیاری؟ گفت ببین بخدا قسم وقتی رفتیم محضر حق طلاق بهت میدم حق خروج از کشور هرچیزی که بخوای، که نتونم حبست کنم، تعهد کتبی میدم که اگه بخوام حبست کنم یا هرچیزی مهریه دوباره شامل حالت بشه، خوبه؟ فقط تو به من ثابت کن هدفت این نبوده که مهر از من بگیری و با بهنام خوش بگذرونی، تا دل من آروم بگیره، فقط توی این حاله که دل من آروم میگیره. گفتم باشه باشه هرچی تو بگی فردا نرو سرکار تا بریم محضر. گفت باریکلا قربون خانوم خوب و خوشگلم بشم. گفتم پس کی آزادیمو بهم میدی؟ گفت همین فردا بخدا قسم همین فردا بعد محضر تلفنو وصل میکنم بعدشم میریم یه گوشی بهتر میخرم برات… ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
همکارم عکس‌ دختر‌های مجرد که توی عروسیش بودن رو نشونم میداد که اگه خوشم اومد برم خواستگاریش، ‏یکی رو دیدم خیلی خوشگل بود گفتم همین خوبه بریم خواستگاری همین، ‏گفت این خانوممه بعدقهر کرد رفت، ‏هر چی گفتم معذرت میخوام نفهمیدم قبول نمیکرد و میگفت نه خانومم لباس عروس تنشه باید میفهمیدی:/ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•