یه خاطره دیگه هم بگم ولی این قدیمیه وقتی که من۵یا۶سالم بودیه پسردایی داشتم دوسال از من بزرگتره همون که باآبجیم دستموداغ کردن😂😂 اینا طبقه بالا خونه بابابزرگم بودن اونزمانا بعدمابعدازظهرامیرفتیم اونجا باپسر دایی دوچرخه سواری میکردیم البته پسردایی بازی میکردمنم مثل کش تمبون دنبالش کش میومدم کوچه اینا یکمی شیب داشت مثلاواسه ماکه بچه بودیم رکاب زدن یکمی سخت میشد این پسردایی به من میگفت تااون بالایعنی اخر کوچه تومنوبادوچرخه هل بده رسیدیم بالا مندوچرخه رو میدم به تو سر بخور تاپایین منم هلک وهلک توگرمای ظهرتابستون اینوهل میدادم اندازه صد صدوپنجاه متر تااون بالا همین که میرسیدیم بالا این دور میزد باسرعت۱۲۰پاهاروبازمیکردازرورکاب برمیداشت دستارو ول میکرد تاپایین میرفت من بیچاره هم دنبالش همین که میرسیدم پایین میگفتدوباره هل بده این بارمیدمدستت این بارم این اتفاق میفتاد کلا سوارنشدم من😂😂😂یکینیست بگه بیچاره مگه دوچرخهندیده ای مگه خودت دوچرخه نداری چرا همچین میکنی ولی من بیچاره چندسال این کلا کارم بود😝😝😝😝😝😝پسردایی الان زنداره همیشه میگم تلافیشوسر زنت درمیارم ولی دلم نمیاد😂😂😂😜😜😜😜😜
دوستدارتوندخترزریبار
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
دیشب قبل از خواب با شوهرم صحبت میکردیم و
گفتم :میترسم!
گفت: از چی؟
گفتم: از موشک و جنگ!
گفت؛ نترس
پتو رو پیچید به خودش و روشو کرد اونور خوابید.
بعدش من هم میترسیدم هم سردم بود🫤
فک کنم تو زندگی قبلیش گاو بوده🥴
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
من 17 سالمه. تو 14 سالگی عاشق روانشناسم شدم و 15 سالگی عقد کردم.
اون زمان ادعا میکردم از زندگی خیلی چیزا میدونم ولی مشکلات روز به روز شدت پیدا کرد تا اینکه با وجود کانال خوبتون من تونستم یه زن ایده آل شم.
اینم تجربه های من:
1⃣ الان وقت #دعوا سکوت میکنم و زود دعوامون تموم میشه. همسرم کمتر پیش میاد معذرت بخواد ولی به جاش با رفتارش دلمو بدست میاره.
2⃣ همسرم سیگار میکشه و گاهی تریاک. اوایل خیلی بهش غر میزدم. تاثیر که نداشت هیچ، بیشترم شد.
من پیشنهادم اینه از راه اصولی برید جلو و اگر نشد غر نزنید. توکل کنید به خدا و بسپرید دست خودش.
3⃣ #وابسته شوهرتون نباشید. اگه هستید خودتونو مشغول کنید. اینجوری وابستگیتون کم میشه.
4⃣ بذارید شوهرتون پیش دوستاش بره یا اگه پرسیدید کجا میرید؟ مبهم جواب داد هی پا پیچ نشید ولی بیخیال هم نباشید که فکر کنه خیلی آزاده.
5⃣ تو جمع اصلا ضایع نکنید. اگه نظری داد و مخالفید، اونجا #تایید کنید و بعدش تو خلوت نظرتونو بگید.
6⃣ واژه #چشم فراموش نشه و تنبلی نکنید. با جون و دل پذیرای #خواسته هاشون باشین.
7⃣ کلمات عاشقونه، محبت، لوندی، آرایش، لباسای جذاب و فراموش نشه.
یا علی❤️
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام واقعا ممنون از کانال محشرتون من واقعا الان دارم زندگی می کنم و از وقتی با این کانال اشنا شدم اول از همه خودم رو اصلاح کردم و واقعا نتیجه خوبی گرفتم
خوب من ۲۸ سالمه و مادر سه فرزندم دو دختر و یه پسر دارم دختر بزرگم کلاس دوم میره
و کوچیکه همش یک سالو چهار ماهشه و پسرم سه سالشه
من همش می ترسم نکنه نتونم خوب #تربیتشون کنم
خوب من تو خانواده ی #تعصبی بزرگ شدم که خیلی چیز ها ، بابام برامون #ممنوع کرده بود و فقط درس و درس و درس بوده یا اصلا اونجوری نبوده که با هامون #دوست باشه
من میخوام با بچه هام دوست خوبی باشم ولی چطوری نمی دونم ای کاش یه کانالی داشتین عین همین کانال که کلی ایده برای بهبودی زن و شوهر هستش برای بچه ها هم باشه
من حتی دوست دارم دخترم از دینش بدونه ولی نمیخوام به اجبار چادر داشته باشه یا نماز بخونه من میخوام خودش با #اشتیاق بخونه نمی دونم چطور براش توضیح بدم
دوست دارم از همین الان یادش بدم که چطوری از خودش دفاع کنه یا چطوری درس بخونه یا از همین الان مستقل باشه
یا اگه با پسر خاله هاش بخواد حرف بزنه درکش رو داشته باشه که اونم دوستشه ولی من بعضی وقت ها میشنوم که میگه فلانی گفته دوست پسر داره 😒
یا من قبل ازدواج حتما باید دوست پسر داشته باشم😳 و این که چطوری براش توضیح بدم موندم😞
✍ امام علی علیه السلام :
فرزندان خود را نسبت به زمان خودشان بزرگ کنید نه نسبت به زمان خودتان، آنها به زمان دیگری تعلق دارند .
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#زبانبند_سريع
#زبان_بند_قوی
#قبول_كردن_حرف_شما
🔱زبان بند سریع
🔰جهت قبول کردن حرف شما به سرعت برق این دستور برای زمانیست که شما با عجله مجبورین به ملاقات شخصی برین که احتمال میدین کارتون رو انجام نده ویا حرفتون رو قبول نکنه قبل از رفتن به طرف شخص مورد نظر با طهارت ومعطر شده درآینه نگاه کنین وبا انگشت سبابه بر پیشانی خود بنویسید (بدوح) وآیه ذیل را 3 مرتبه بخونین
🌛بسم الله الرحمن الرحیم یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَکَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهًا 🌜﴿ سوره احزاب آیه ۶۹﴾
📌یادتون باشه معطر به عطر خوشبو باشین
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#یک_مرد_را_اینگونه_عاشق_کن🌹🍃
برای اینکه یک مرد عاشق شما باشه نیاز به انجام کار چندان خاصی نیست رعایت یک سری نکات ریز میتونه شما رو به هدفتون برسونه. نکات زیر رو بخاطر بسپارید:
۱. اجازه دهید متوجه شود چقدر وجودش برای شما اهمیت دارد.
۲. حتی اگر با شما مخالفت می کند، باز هم به صحبت های او گوش دهید.
۳. از او تقاضای کمک کنید.
۴. به او بگویید که او را دوست دارید و به وجودش افتخار می کنید.
۵. بگذارید برای خود سرگرمی داشته باشد و گاهی برای خودش باشد
۶. به او اعتماد داشته باشید.
۷. وقتی با هم بیرون می روید، درباره مشکلات صحبت نکنید.
۸. بر روی اعمال خوب او متمرکز شوید.
۹. به علایق او احترام بگذارید.
۱۰. وقتی او را می بینید هیجان خود را نشان دهید و خوشحال باشید.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خدمت گل بانوهای این کانال🌹و ادمین عزیز ، خواستم بابت ایده هاتون تشکر ویژه کنم واقعا ایده های خوبی دراختیارمون میذارید
تجربه ای که میخوام در اختیارتون بذارم اینه که خانومای گل هر ازگاهی برای آقاییتون یه #دختر_کوچولوی_شیطون باشید
مثلا من دیروز قبل از اینکه همسری از سرکار بیاد موهامو دوگوشی بستم و جلوی موهامو کج ریختم رو صورتم آقایی وقتی اومد تو ، مثل دختر کوچولوها پریدم بغلش کردم (البته من هرروز به استقبالش میرم و حسابی خوشحال میشه)
اونم اینقد ذوق کرده بود و میخندید ، بهش گفتم آقاییم چقد خوشحاله امروز ، اونم گفت مگه میشه خانوم به این خوشگلی داشته باشم و خوشحال نباشم چپ میرفت راست میرفت میگفت این مدل مو چقد بهت میاد ، چقد خوشگل شدی
منم مثل بچه ها باهاش حرف میزدم و از سروکولش بالا میرفتم ، شاید براتون خنده دار باشه این کارم ولی همسری واقعا #ذوق میکرد با این کارام خانوما هیچوقت نگید منو چه به این کارا یا الان وقتش نیست ، باور کنید تاثیر مثبت داره 👌
با آرزوی خوشبختی برای گل بانوها😘
🔴
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی زیر لب گفتم حمید خیلی گرسنمه گفت پاشو امروز میبرمت بیرون. خلاصه که لباسامو گذاشتم
داستان زندگی
سمیه لبخندی زد و گفت عیبی نداره...
داشتم به سمیه به مهربونیش به لبخندش نگاه میکردم و چشمام گرم شده بود، که سوزش عجیبی توی پهلوم احساس کردم...
عشرت در حالی که با لگد توی پهلوم میزد، داد میزد پاشو گیس بریده... اینجا بخور و بخواب نیستا، اینجا برا اینکه بخوری باید کار کنی..
موهامو گرفت و با موهام بلندم کرد، نشستم روی زمین و زدم زیر گریه.
سمیه اومد جلو، عشرتو کشید عقب و گفت کشتیش مامان ولش کن..
عشرت داد زد ولش کنم؟ خب ولش میکنم پاشه گورشو گم کنه از اینجا... پاشو بیرون..
از صدای دادمون حمید اومد توی اون اتاق و گفت چی شده؟
عشرت گفت این دختره اگه میخواد اینجا زندگی کنه باید کار کنه حمید، کااار، نمیشه بخوره بخوابه
به حمید نگاه کردم و منتظر بودم یه طرفداری کوچیک ازم بکنه ولی حمید سکوت کرد و اخر گفت کار میکنه...
از اتاق رفتن بیرون، درم محکم زدن بهم، سمیه اومد سمتم و گفت چیزیت که نشد؟
اشکامو پاک کردم و گفتم نه..
از پنجره حمید رو دیدم که از خونه زد بیرون، منم مشغول کارم شدم، بعد سبزیا رو با سمیه شستیم، سمیه پا به پام بود.
خیلی گرسنم بود، گفتن شام آبگوشته، خیلی ذوق کردم که آبگوشته!
عشرت خودش درست میکرد، ساعت از یازده شب گذشته بود...
نه خبری از حمید بود نه شام، واقعا داشتم غش میکردم،
دوازده بود که حمید و سعید تازه سر رسیدن.
سعید رو توی کوچه دیده بودم اما تا حالا باهاش هم کلام نشده بودم، چشم پلشت و معتاد بود..
دویدم جلوی حمید، بوی گند الکل میداد..!
گفتم تا حالا کجا بودی حمید؟!
سعید یه نگاهی انداخت و گفت فوضولیش به تو نیومده
بازم انتظار داشتم حمید یه چیزی بگه اما نگفت، برعکس دوتایی زدن زیر خنده...
روز اول ازدواجم فهمیدم چه اشتباهی کردم و اینکه خانوادم کلا به اینا سلامم نمیکردن بی دلیل نبوده.. عقده ای بودن...
یکجور عقده و جری بودن خاص که تقصیر کار بدبختیاشون رو خودشون نمیدونن..!
وحشت زده و نادم بودم،
حمید برام مثل یه موش بود،
فهمیدم جلوی خانوادش بود که سعی میکرد باهام بد حرف بزنه که نگن زن ذلیله ولی وقتایی که دو نفری بودیم باهام خوب رفتار میکرد....
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دوباره سلام😜
هاوین هستم
امیدوارم حالتون خیلی خوب باشه
می خوام با اجازه ماجرای شهربازی رفتن خواهر زاده م رو براتون تعریف کنم 😘😘😘
خواهر کوچکم فقط یه پسر داره خدا حفظش کنه خیلی چاق هست 😁دورت بگردم خاله
یه روز خانوادگی میرن شهر بازی
اول سوار چرخ وفلک دستی میشه اما هرچی فشارش میدن ،تو اون سبدجا نمیشه مجبور میشن پیاده ش کنن، بعد میرن سوار قایق های کوچک بچه گانه، همینکه سوار میشه میره پایین وخیس میشه ،خوب سنگینه😂😂😂😂😂😂😁😁😁 بعد از تو آب نجاتش میدن البته یه حوض کوچک بوده😂
خلاصه میرن برا الا کلنگ خواهر زادم سوار میشه یه بچه هم اون طرف ،بچه هه تو آسمون واین خواهر زادم رو زمین با دست فشار میدن ولی افاقه نمیکنه ودر آخر به این نتیجه میرسن شوهر خواهرم خودش اونطرف سوار میشه وبا زی میکنند،درآخر یه پلاستیک بزرگ هله هوله میخرن ومیشینن میخورن وبه بازی بچه ها خیره میشن😁😂😁😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه گودزیلایی هم بگم وختم جلسه رواعلام کنم
بنده یه گودزیلای ۵ساله دارم خواهرزاده وبرادرزاده ام هم ۵سالشونه یعنی سه تان بابام اینا میشونه توبغلش یاجلوشون اجیمجی لاترجی میکنه وخوراکی میده بهشون به قدری طبیعی بازی میکنه ماهاکلا نگاهمون روشه نمیدونیم خوراکیهارو ازکجا میاره انگار واقعیه این بچه هاسرگرم میشن اینجوری بعد یه روزی دخترم گفت مامان من که میدونم اجیمجی دروغه گفتم چطور گفت میدونم دیگه بابابزرگ این چیزارومیخره و قایم میکنه و الکی میگه اجی مجیمیاره گفتم خب میدونی الکیه چرا باور میکنی میگه باور نمیکنم ولی به نفعمه خودمو اونجوری نشونبدم که باور کردم تااونی روکه میخوامبه دست بیارم
مغزم هنگ کرد از استدلالش😂😂😂
چاکرتون دخترزریبار
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
یادمه اون اولایل ک پابند مد شد
رفتم که بخرم
ولی متاسفانه نمیدونستم اسمش پابنده
موقعه خرید هعی میگفتم خدایا بگم چی میخام و فلان
خلاصه گفتم ولشکن میرم تو فوقش چش چش میکنم ببینم دارن یا نه اگ داشتن یکیو برمیدارم
رفتم تووو هرچقد چش چش کردم چیزی ندیدم😑
دیگ مجبوری رفتم سمت فروشنده حالا قبلش فروشنده هعی میگف میتونم کمکتون کنم😂منم هیچی نمیگفتم
خلاصه دیگ همین جوری نگا فروشنده میکردمم انقد فکرم پیچده بود داشتم فک میکردم ک بگم چی میخامم ک ضایع نشمم
یهو گفتم ببخشید دستبند پا دارید🤦🏻♀️
فروشنده ترکید گفت یساعته دنبال این میگردی
حالا من چقد ضایع بازی دراوردم گفتم ععععع اسمش دستبنده پاعه؟😂
گفت ن پابنده
#رزق_روزی
♦️ختم مجرب برای رسیدن روزی از جایی که گمان نمی رود🔻
🌺هر کس سوره ی عادیات را به عدد اسم مبارک حضرت علی علیه السلام ۱۱۰ بار بخواند این سوره در شان آن حضرت نازل شده است روزی او از جایی می رسد که گمان نداشته باشد و هر کس این سوره را بسیار بخواند قرضش ادا شود و از همه مخلوقات محفوظ خواهد بود انشاء الله تعالی🌺
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•