میوه آرایی یلدایی🌸 آموزش آشپزی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

به وقت #خاطرات عروسی سلام بچه‌ها این خاطره عروسی خالمه 5 سال پیش بود همه‌چی اوکی بود (تالار و مهمان و پذیرایی و...) تا این که نوبت شام شد🫠😂 قرار بود از یه رستوران شام بیارن تالار و پخش بشع😬 برادر داماد وانت‌آبی داشت و قرار شد اون بره شامو از رستوران برداره بیاره خلاصع ک برگشتنی این تصادف میکنه و کلا کبابا داغون میشن😂🫨ناچار شام کنسل شد و همه برگشتن خونه‌شون🤌🏻🤦🏻‍♀ دوستان زحمت بکشید بخاطر دوقرون ارزونتر اونهمه هزینه و احترام مهمونارو به فنا ندید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 با سلام خدمت اعضای محترم کانال و ممنون از تجربیات خوبتون من حدود یازده ساله که ازدواج کردم. در خصوص تجربه دوست عزیز ک گفتن مهربانی بیش از حد جواب معکوس میده کاملا موافقم. من هفت سال اول زندگیم مورد سوء استفاده خانواده همسرم بودم تا حدی که کار به #طلاق هم کشیده بود. با اینکه خیلی همسرم رو #دوست دارم ولی #دخالت های خانوادش باعث نفرت شده بود. تا اینکه تصمیم گرفتم زندگیم رو طوری پیش ببرم که خودم میخوام. کلا روشم عوض شد. تمام دستهای توی زندگیم رو قطع کردم. زندگی ای که عاشقانه دوستش داشتم رو از نو ساختم و خدا رو شکر الان دو تا پسر ناز دارم وزندگی خوبی دارم. خدا رو شکر میکنم ک زندگیم رو بخاطر ادمهای حسود اطرافم خراب نکردم،چون همسرم واقعا خوبه. فقط تجربه بزرگم این بود که حسرت دعوای بین خودتون وهمسرتون رو به دل ادم های بدخواه زندگیتون بگذارید. باارزوی خوشبختی برای همه🌹 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

به وقت #خاطرات ازدواج سلام منم میخوام ازعروسیم بگم عروسی من خیلی ساده بودمنم اونموقع سیزده سالم بودوهیچی نمیفهمیدم حتی یک لباس عروس خوشگلم برام نگرفته بودن که ذوق کنم😑 ولی شوهرم منوخیلی دوست داشت من که درک نمیکردم که دوستش داشته باشم ولی الان اون منومث گذشته خیلی دوستم داره منم الان دوستش دارم🥲 اما حرفم اینه که بذارید بچه ها بچگی کنن، برای ازدواج وقت هست •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#داستان_زندگی 🌺🌺 بدون این که سرم رو بلند کنم گفتم کی؟؟ مامان با هیجان گفت زیور خاله .. زیور خاله ای نمیشناختم غیر از خاله ی عباس که رفت و آمدی نداشتیم بخواد زنگ بزنه .. کنجکاو به مامان نگاه کردم و مامان ادامه داد مامان سعید .. پسرخاله ی... میون حرفش پریدم و گفتم خب فهمیدم .. واسه چی زنگ زده بود ؟ مامان دستهاش رو تو هم قفل کرد و گفت زنگ زد اجازه بگیره بیان خواستگاری تو... از تعجب قاشق از دستم رها شد و با دهان باز زل زده بودم به مامان .. مامان که احساس میکردم هر لحظه از شادی ممکنه بال دربیاره، سرش رو تکون داد و گفت بگم کی بیان ... +اون که زن داره.. مامان نگاهی به بابا انداخت که تو سکوت غذا میخورد و جواب داد زن داشته ولی چند سالی که جدا شدند اینا هم نخواستند به کسی بگن مخصوصا به فک و فامیل خودش و اون خواهر فتنه... بابا گفت تا کی میخواهی هر روز بد و بیراه بگی .. مامان جدی شد و گفت تا وقتی خوشبختی دخترم رو با چشمهام نبینم باعث و بانی بدبختیش رو هم نفرین میکنم .. ببخشید که تصادفا فک و فامیل جنابعالی هستند.. بابا آروم گفت اونا مهم نیستن من با اونا چیکار دارم اعصاب ما خورد میشه از هر روز شنیدنش .. رو به من کرد و گفت فردا شب خوبه؟؟ قاشقی از غذا به دهانم گذاشتم و گفتم نه... بهشون بگو جواب مریم منفیه.. مامان که اصلا توقع همچین حرفی رو نداشت با چشمهای گرد شده گفت یعنی چی ؟؟ اشتباه قبلیت رو دوباره میخواهی تکرار کنی؟؟ _مامان جان تو داری با عباس ومادرش لجبازی میکنی وگرنه خودتم میدونی که این کار شدنی نیست از پسرخالش جدا شدم بیام با این ازدواج کنم .. من اصلا نمیخوام برگردم تو اون فک و فامیل.. مامان عصبانی گفت مگه من بچه ام که بخوام بخاطر لجبازی با کسی با آینده ی بچه ام بازی کنم .. از کنار سفره بلند شدم و گفتم اینو مطمئنم که سعید از لج عباس این کار رو میکنه .. گفتم و برگشتم به اتاق خودم . روی پله ها بودم که مامان با صدای بلند گفت مثل اینکه یادت رفته قبلا هم خواستگارت بوده.. زیر لب گفتم قبلا بوده ، الان فقط قصد داره عباس رو بچزونه .. میدونستم که از ازدواج ما اونقدر ناراحت شده بود که هیچ وقت جایی که ما حضور داشتیم نمیومد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

هندونه شب یلدارو اینطوری برش بزن 🎈 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

یک بار همراه مادرم و خالم داشتیم می رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم وبعد از یه جای خیلی باصفای داشتیم رد میشدیم یه نکته مهم هم بگم چون تابستون بود کولر روشن بود و شیشه ها بالا حالا داشتم از اونجا رد میشدیم چون چشمه آب داشت مادرم برگشت گفت اینجا چقدر هوا خوبه خیلی باد خنکی میاد اصلا هم متوجه حرفش نشد قیافه من 😂😢 قیافه خالم 😑😂 قیافه مامانم 😊 قیافه راننده 😑🤨😐😳 سوتی بعدی اینکه یک بار‌ پدرم خواست از عابر بانک پول برداره بعد من ۸ ساله بودم من تو اون سن خیلی دوست داشتم ببینم چجوری پول میدن یک اعلامیه فوت اونجا خورده بود پدرم اومد و منو پدرم تو ماشین نشستیم و پدرم رو به مادرم گفت عابر بانک پول نداد من هم گفتم اره دیدم اعلامیه خورده بیچاره فکر کنم فامیلای بانک فوت کرده خدابیامرزه قیافه من 😔😭 قیافه مادرم 🤨😳 قیافه پدرم 😑😐😂😳 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام. من ۲۱ و همسرم ۳۱سالشونه. ما دوساله عروسی کردیم. با اینکه دوران عقد خیلی اذیت شدیم، بخصوص از طرف خانواده همسر، ولی خیلی هم رو دوست داشتیم و این دوست داشتن بعداز عروسیمون بیشتر هم شد، طوری که همسرم بدون من خونه مادرشون نمی رفتن یا اگه میرفتن چیزی نمی خوردن و به مادرشون میگفتن: خانومم نیس نمی تونم بخورم😍 تا اینکه چندوقت بود احساس میکردم همسرم نسبت به من سرد شده و زیاد مثل قبل باهام رفتار نمی کنه.😔 با تجربه های دوستان به خودم گفتم شاید مشکل از من باشه وسعی کردم همیشه #خوش اخلاق باشم و با همسرم #مهربون تر رفتار کنم. و هرجا هم که ازم #انتقاد میکرد با لحن اروم می گفتم : عزیزم اگر احساس میکنی این رفتار من باعث شده ناراحت شی معذرت میخوام. بعد از مدت کمی همسرم دوباره مثل قبل باهام رفتار میکنه و قربون صدقه ام میره. من با #پذیرفتن اشتباهم و تغییر رفتارم عشق رو به زندگیم برگردوندم. ✍ پذیرش اشتباه نشانه شهامت است و عذرخواهی رابطه تلخ رو شیرین میکند •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

به وقت #خاطرات عقد سلام من عاشق دختر دایی بابام شده بودم اما چون بهش نگفتم اون با ی نفر دیگ ازدواج کرد روز عقدش من ظاهرم حفظ کردم که نفهمن ، عاقد شروع کرد خطبه عقد خوندن ، بمن گفتن زحمت بکش با گوشی از مردونه فیلم بگیر، من گوشی رو گرفتم که فیلم برداری کنم اتقدر ناراحت و عصبی بودم که یادم رفته بود فیلم بگیرم و بعدا متوجه شدم که چ گندی زدم اما برام مهم نبود اون لحظه فقط میخواستم گریه کنم 🥲 الان چندسال میگذره ، اما نتونستم به کسی فکر کنم، امیدوارم خوشبخت بشه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

دسر خرمالو و انار ویژه یلدا فندق🌰 روغن نارگیل خرما خرمالو انار دانه چیا #دسر #دسر_خرمالو_و_انار •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

تازه عقد کرده بودیمو حسابی از هم خجالت میکشیدیم بهم زنگ زدو گف بیابریم برات لباس بخرم یکم بافاصله ازهم راه میرفتیمو هرچند دقیقه یکی دوجمله کوتاه بینمون ردو بدل میشد خلاصه بعد اینکه چندتا مغازه رفتیم همسرم گفت من همینجا میمونم تو برو داخل مغازه ببین چیزی خوشت میاد منم رفتمو لباسایی ک زده بودن ب دیوار رو‌نگاه میکردمو عقب عقب میرفتم ک یهو ب یه چیزی برخورد کردمو تو ی لحظه فک کردم مانکنه و خواستم محکم بگیرمش ک نیفته😐 و دادکشیدم یاخدا مانکن نبود همسرم بود ک با صدای داد من هول شد خواست خودشو بکشه عقب و منم ک اصلا تو هپروت محکم کمرشو گرفتمو یهو دوتایی پخش زمین شدیم😕 فروشندهه بیچاره مونده بود چی شده منو همسرمم نشسته بودیم کف مغازه و همو‌نگاه میکردیم😢 الانم ک ۸سال میگذره هر سوتی ک میده و میخندم میگه از مانکن ک بهتره😄 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام خدمت خانم های گل واقعا تجربه ها عالین. من 28 و آقایی 36 سالشه. منم میخواستم به خانم های گل بگم مردا خیلی شبیه همه ن. من اعتقادم بر اینه که اگه زن بخواد هر کاری میتونه بکنه. ✅ مردا تو زندگی بیشتر از هر چیزی #محبت و #احترام میخواد. ✅ حتی اگه خونواده هاتون بدترین ها بودن، درباره بدی هاشون حرف نزنید، چه خونواده خودتون و چه خونواده همسرتون. ✅ تو مهمونی و تفریح اگه با هم هستید اصلا آقاتون رو فراموش نکنید مثل بچه ها بهانه گیر میشن ✅ همیشه بهترین غذا ها و تزیین هارو برای غذا نداشته باشید، بعضی روزها ساده باشید اما مرتب و تمیز! ✅ همیشه سعی کنید مطالعه داشته باشید، تا اطلاعاتتون بروز باشه. ✅ هیچ وقت چه در جمع، چه در خلوت آموخته هاتون رو زودتر از همسرتون نگید. نباید احساس کنه دارید به رخ میکشید! ✅ همیشه بهترین ها رو برای بقیه نذارید! گاهی بهترین ها رو برای خودتون بردارید. شما ملکه ی خونه اید.☺️🙏 ببخشید اگه زیاد شد بالاخره بعد هفت سال تجربه ها کمی زیاد میشه😉😉 من و همسرم الان ما با این روشها که گفتم خوشبخت ترینیم. به امید خوشبختی همه زوج های عزیز •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•