eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
: سلام چند سال پیش من به همراه خانوادم سرایدار ی خونه متروکه دوطبقه تو تهران بودیم... این خونه خیلی جای عجیب و غریبی بود کم اتفاقای شوکه کننده برامون نیفتاد ... بدترینِش زمانی بود که تو اتاقم مشغول بازی کردن با عروسکم بودم که صدای مادرمو شنیدم که داره از طبقه پایین صدام میزنه و انگاری که کاره‌مهمی ام باهام داره(بدون وقفه اسممو فریاد میزد) منم دس پاچه شدم و به سرعت به سمت پله ها میرفتم که ی نفر هلم داد و پاهام شکست ... و باید بهتون بگم که بعد اینکه تو بیمارستان به هوش اومدم و جریان رو برای خانوادم تعریف کردم فهمیدم مادرم تو آشپزخونه مشغول درست کردن غذا بوده و اصلا صدام نزده •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
♡☀️ارزانکده نیلا ☀️♡ فقط تا جمعه سویشرت شلوار ورزشی با ⭕️ارسال رایگان ⭕️ قیمت 199000 تومان😱😱😍😍 صندل مردانه 99 تومن😱 ⃟⃢ تخفیف‌های داغ! 👀 لباس‌های شیک با قیمـــــــــ💸ــــــت‌های استثنایی و ارسال رایگان😍 👚⃟⃢ همیشه شیک و آراسته باشید لباس‌های زنانه بچه گانه مردانه نوزادی 👜تازشم کیف های خوشگلم داریم 😉 ♻️با خرید از مـــــــ_ــــــــــــــا در💸خود صرفه‌جویی کنید✔️ کیفیت را فدای قیمت نکنید✔️ لینک کانال خدمت شما عزیزان 👇 ♡ (\ (\ ( 。◕‿◕。) ♡ ╭─∪∪───────────╮ https://eitaa.com/arzankadenila ╰───  👗👚🧥─────╯
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام واقعا اجر این کارتون و از خدا میگیرین بابت این کانال خوب و مفید من۲۲سالمه شوهرم ۳۱سالشونه دوسالونه ماه عقد بودیم از خوانواده ها زندگیمون همیشه بود ، همیشه دعوا قهر و دلخوری ؛ تا اینکه عروسی کردیم ۱۰ماهه . شوهرم کلا باخانوادش قطع رابطه کرده با اینکه تو خونه ازشون بد میگه ولی من میگم بهشون احترام بزار ... بروم نمیاره ولی میفهمم خوشحال میشه که تا میگم چقدر باهام خوب میشه. با دوستای مجردش کامل قطع رابطه کرده اگه هم بخواد با دوستاش برن بیرون حتما منومیبره یه وقتایی خودم میرم براش بلیط استخر میگیرم با دوستاش بره چون هم خودشو میشناسم کامل هم دوستاشو ؛ اونم اگه من بخواب جایی برم میگه برو ولی تو دوران عقد سر این موضوع ها همیشه دعوا داشتیم ولی من تا عروسی کردم و با کانالتون اشناشدم همیشه صبر میکنم. خانما و اگه به شوهرتون کنین اونا صدبرابر براتون خرج میکنن مثلا اگه وسیله ای چیزی بخوام نمیگم ؛ بعد تا میخره میگم وااای چقدر من به این وسیله نیازداشتم 😍 و خیلی میکنم اونم تا میبینه من خوشحال میشم حواسش هست ببینه چی نیاز دارم برام بگیره وخوشحالم کنه. کلا آقایون نیاز به توجه و محبت دارن. توخونه همیشه میخندونمش بازی میکنیم قربون صدقش میرم وقتی بیرونه زنگ میزنم مثلا میگم کجایی دلم برات تنگ شده بود یا میگم میخواستم صداتو بشنوم اونم تا میادخونه میگه تا زنگ میزنی خوشحال میشم یکی نگرانمه یکی بفکرمه میفهمم برات مهمه شوهرم بیکاره برای همین سیگار میکشه و خیلی فکرش درگیره منم همیشه توجیبش تخمه و میوه خشک میریزم تا مشغول باشه کمتر سیگار بکشه اونم چند روزه میگه دیگه دوست دارم ترک کنم. رفتارایی که دوست ندارین انجام بدنو نگین با بهشون بفهمونین راحت تر انجام میدن. ✍ حتی اگه شوهرتان درباره خانواده خودش بدگویی کرد شما بگین بهتره احترام پدر و مادرت رو نگه داری حتی اگه کافر باشند ✍ اگه میخواهید همسرتان برای شما چیزی بخرد یا به شما زنگ بزند رو بهش نشون بدین و ازش قدردانی کنید اینجوری هر کاری بخواهین واستون انجام میدن •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆
🌹 🌸صبح دوشنبه خود را 🌷معطر  می کنیم به 🌸عطر دل نشین صلوات 🌷بر محمد و آل محمد(ص) 🌷اللّهُمَّ 🌸🌷صَلِّ 🌸🌸🌷عَلَی 🌸🌸🌸🌷مُحَمَّدٍ 🌸🌸🌸🌸🌷وَ آلِ 🌸🌸🌸🌸🌸🌷 مُحَمَّدٍ 🌸🌸🌸🌸🌷وَ عَجِّلْ 🌸🌸🌸🌷فَرَجَهُمْ 🌸🌸🌷وَ اَهْلِکْ 🌸🌷اَعْدَائَهُمْ 🌷اَجْمَعِین 🕊️🕊️🌾🌸🌾🕊️🕊️
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به کانال خوب آدم و حوا من ۲۹ سالمه و اقامم ۳۶ سالشه,, یه کاری که من کردمو خوبم نتیجه گرفتمو خواستم بگم, من یه دارم که بعد عقدمون (سه ماهه عقد کردیم😍) توش , یه روز متوجه شدم اقام اونو میخونه😜 منم بودم و بعد از اون هرکاری که اقام کرد و ناراحت یا خوشحال شدمو توش مینوشتم😉 اقامونم میخوند و ناخواسته تغییر میکرد, بدون اینکه بدونه این ترفند زنونس😉😉 مثلا من کادوهای بی دلیل و کوچک رو خیلی دوست دارم و تو دفترم نوشتم و کاملا اثر کرد اساسیییی😍 یه چیز دیگم خواستم بگم تا میتونیم قربون صدقه شوهرمون بریم, شوهره من خونواده ی فوق العاده ای داره و خیلی عروس دوستن😁 اما متاسفانه استفاده از لغات محبت امیزو و کاملا برخلاف من و خونواده ی پدریم که عاشق قربون صدقه رفتنیم , الان شوهرمم ازم , هر وقت ازم چیزی بخواد مثلا اب ؛ میگم چشم عشقم الان میارم برات, یا مثلا موقع غذا خوردن اگه خودمون باشیم قربون صدقش میرم و میگم عشقم غذا میخوره من کیف میکنم و اونم کلی ذوق میکنه,,, یا یه چیز دیگه اینه که من آب بخورم به شوهرم میگم این باعث شده شوهرم با اینکه کلی حساسه اما آمریکا هم تنها بخوام برم اجازه میده,,, امیدوارم این راهکارا حداقل به درد یه نفر بخوره😍, باز هم تشکر از این کاناال عالیییی💋 ✍ نوشتن یکی از تکنیک های عالی برای شور و هیجان زندگی است از ایده های متن استفاده کنید تا همسرتان ذوق زده بشه 😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطوری کاهوهای پژمرده رو دوباره ترد و تازه کنیم؟ 🤔 ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
♦️در یک ورقه این حرز را بنویسد و بر گردن آویزد در کیف دعا بر گردن بیاویزد🔻 🎗۱۰ مرتبه بسم الله بنویسد. سپس ۱۰ مرتبه حرف واو را بنویسد ( و ) . بعد از آن سه مرتبه حرف میم را بنویسد ( م ) . و بعد از آن سه مرتبه حرف لام را بنویسد ( ل ) . و سپس این آیه شریفه را بنویسد🎗 🌹بسم الله الرحمن الرحيم وأذن في الناس بالحج يأتوك رجالا وعلى كل ضامر يأتين من كل فج عميق ليشهدوا منافع لهم🌹 🔻و در پایان حرز بنویسد🔻 🌷اللهم ابعث بعلاً صالحاً يأتي لفلانة بنت فلانة بحق هذه الأسماء وبحق محمد واله الطيبين الطاهرين🌷 ◀️بجاے فلانه بنت فلانه نام خودش و مادرش را بنویسد. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
تجربه عروسی: سلام دیشب عروسی خالم بود برا من خیلی سخت گذشت و حتی نتونستم تو جشن عروسیش شرکت کنم چرا چون عموم که پنج سالی میشد واسه تحصیلش رفته بود خارج از کشور تازه اومد ایران ومن فهمیدم خیلی وقته عاشق خالم هست وقتی فهمید لمشب عروسیش هست واقعا لحظه غم انگیزی بود 😢😢😢 میخواسته بعد تموم کردن درسش بیاد ازش خواستگاری کنه که درست شب عروسیش رسید عموم با اون همه ابهت تا خود صبح داشت اشک میریخت جوری که دل آدمو پاره میکرد منم پا به پاش تا خود صبح گریه کردم واقعا من چجوری راجع به خالم چیزی بهش نگفته بودم درحالی تقریبا هر روز باهاش درتماس بودم از خواستگاری تا جشن عروسی خالم فقط یه ماه طول کشید شاید بخاطر همین ولی خیلی خیلی سخت بود برا عموم واین شد تلخ ترین تجربه عروسی برا من 😭😭😭😭💔 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی 🌸🎀 و فریبا قربون صدقه شیرین کاری های پسرش می رفت اما من کلافه بودم و کارد می زدن خونم
داستان زندگی ❤️ وقتی رسیدیم همه خونه ما جمع بودن مامان و فریبا شام درست کرده بودن همون شب چمدون ها رو باز کردم و سوغاتی همه رو دادم احساس کردم فرحناز و شهناز ناراحت شدن شاید توقع داشت یه سوغات بهتر براشون می آوردم منم به روی خودم نیاوردم شامو خوردیم و ساعتی دور هم بودیم و از سفر گفتیم و هاشم مرتب میگفت جای همه خالی بود دوروزی گذشت و یه شب ساعت از ده گذشته بود با هاشم نشسته بودیم که فریبا و بچه هاش سرزده اومدن خونمون دیگه نمی دونستم چکار کنم تند و سریع خونه رو جمع و جور کردم و در اتاق رو قفل کردم مشغول پذیرایی از مهمون ها بودم که دیدم فاطیما یه چیزی تو گوش فریبا گفت ، فریبا با اخم نگاهی به من انداخت و همراه فاطیما رفت دقایقی بعد هاشم رو صدا زد صدای پچ پچ هاشون را شنیدم به سمت راهرو رفتم که شنیدم فریبا به هاشم گفت زنت به چه حقی در اتاق خوابو رو بچه های من قفل کرده بچه های من مگه دزدی یا دست کجی کردن خب حالا از سرشیطنت یه خرابکاری کردن این دیگه در قفل کردن داره هاشم هم مرتب ازش معذرت خواهی می کرد و می خواست آرامش خودشو حفظ کنه و ناراحت نشه وقتی دیدم انقدر وقیحانه صحبت می کنه به سمتش رفتم و از بچه ها خواستم برن پیش فرشید باباشون و حق به جانب گفتم عزیزم لباس های زیرم تو اتاق خوابه و اتاق خواب یه جای شخصی بچه های شما باید بدونن نرن داخل اتاق خواب یه زن و شوهر جوان وقتی بهشون یاد ندادی منم مجبورم در رو قفل کنم فریبا که از من انتظار نداشت اینطوری صحبت کنم محکم زد تو صورتش و گفت ای بی حیا خجالت بکش این چه طرز صحبت کردن و تو یه چشم به هم زدن دست بچه هاشو گرفت و هر چقدر هاشم خواهش کرد کوتاه نیومد و از خونه زد بیرون هاج و واج نگاهش می کردم مونده بودم این دیگه چه زنی بود از وقتی ازدواج کرده بودم فقط دوبار مارو پاگشا کرد و به خاطر رسم و رسوم مهمانی داد و دیگه هیچ وقت پامونو خونش نذاشته بودیم یعنی من عادت نداشتم بدون دعوت جایی برم بعد ایشون هربار خودشو دعوت می کرد و بدون اینکه خبر بده از قبل سرزده می اومد البته خونه شهناز اینطوری نمی رفت چون دوبار اوایل که سرزده رفته بود جمال بهش گفته بود از قبل خبر بده و بیا فریبا هم بهش برخورده بود و سالی یه بار اونم عید ها می رفت و الان می فهمیدم شهناز واقعا حق داشت که اینطور برخورد کنه.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خونه مامانبزرگم خیلی قدیمی و بزرگه‌‌‌‌‌‌... دیشب منو پسر عمم ساعتای 3 نصف شب توی اتاق خواب بودیم روی تخت داشتیم فیلم ترسناک میدیدیم ‌‌‌....همه خواب بودن و چراغام خاموش بود... دسشوییم گرفت ب پسرعمم گفتم من میترسم تنها برم دستشویی ،تو هم بیا دم در وایسا من برم...خلاصه رفتیم و وقتی از دسشویی اومدم بیرون دیدم پسر عمم نیست،با اعصابِ خورد برگشتم توی اتاق دیدم توی اتاقم نیست رفتم تو حموم ک بغل دستشوییه رو گشتم نبود اومدم تو آشپزخونه دیدم واستاده کنار پنجره آشپزخونه و پشتش ب منه(داشت بیرونو نگاه میکرد)میخواستم چراغو روشن کنم با اینکه پشتش ب من بود گفت روشن نکن بعد گف تو اینجا وانَستا برو تو اتاق منم آب بخورم میام ،رفتم تو اتاق دیدم رو تخت دراز کشیده، خیلییی شُک شدم بهم گف چیه چرا ماتت برده مگه جن دیدی برو ی لیوان آب بیار شهید شدم بهش گفتم مگه همین الان آب نخوردی گفت از وقت خوابت گذشته داری زر میزنی من اگه حال داشتم پاشم برم تو آشپز خونه منت تورو نمی کشیدم  برو دیگه خلاصه رفتم همه چراغارو روشن کردم و براش ی لیوان آب بردم اومدم دیدم خوابه گفتم چیشد بلاخره شهید شدی هیچ جوابی نگرفتم معلوم بود خیلی وقته خوابش برده ... البته یادم رفت ب پاهاش نگاه کنم... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•