{انحرافات مهدویت - شماره 14} مهمترین پیامد منفی جریانهای انحرافی، تزلزل در باورهای دینی و مذهبی افراد است که این خود گناه بزرگ و نابخشودنی است. وقتی مریدی از رهبر خود سرخورده میشود و از جریان آنها جدا میشود نسبت به دین و افراد دیندار بدبین میشود و اعتقادات دینی خود را از دست میدهد. پیامد بعدی این انحرافات، از بین بردن سرمایه های فکری است. بدون شک امروزه مکتب اهل بیت، بیش از هر زمان دیگری نیازمند استفاده از نیروهای فکری در زمینه های مختلف است. از دست رفتن این نیروها، خسارت بزرگی به پیروان اهل بیت وارد میکند. [درسنامه مهدویت، جلد ۴، ص ١٨٠ و ١٨١] ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🌸🍃راه رسیدن به امام زمان ارواحنافداه آنهایی که می‌خواهند به امام زمان ارواحنافداه برسند، تا در آتش عشق امام حسین علیه‌السّلام نسوزند، نمی‌رسند. یکی از خصوصیات اشک بر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام این است که انسان را در این عشق، آتش می‌زند. این آتش عشق، بعضی از صفات را پاک می‌کند. آن‌وقت انسان شایسته و لایق می‌شود که آثار به جا مانده از این سوختن، فرش زیر پای مولایش شود. 🔹استاد حاج آقا زعفری‌زاده ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

👈 سید بن طاووس می‌نویسد: 🔸مبادا! مبادا! موقع دعا احدی را بر امام زمانت مقدّم بداری... یک وقت خیال نکنی که مولایت به دعای تو نیازی دارد. هیهات! هیهات! اگر چنین عقیده‌ای داری، تو در اعتقاداتت مریض هستی! اینکه اوّل برای او دعا کنی سبب می‌شود درهای اجابتی که با گناهانت قفل خورده باز شود... نگو که "پس چرا فلان استاد و فلان استاد این‌گونه عمل نمی‌کنند؟!..." به آنچه گفتم عمل کن که «اوّل دعا کردن برای امام زمان»، حقیقتی واضح است و هرکس از این مطلب غافل باشد در اشتباه فضاحت‌باری است! 📚 برگرفته از فلاح السائل ص۴۴ #امام_زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را که یار برگردد بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی حدیث غیبت یار تو مختصر گردد بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#استوری 🔸سه وظیفه روزانه هر شیعه!! 📌(توصیه میرزا جواد آقای ملکی تبریزی) #امام_زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#وقایع_آخرالزمان _بعد از ظهور...! ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#یامنتقم 🥀آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی... به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! 🥀تشنه‌ ذکر اناالمَهدی تو هست حسین طالب خون خدا، آمدنت دیر شده... #العجل‌مولای‌غریبم همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجزه‌ ۱ حدوداً دو سال پیش بود که برام خواستگار اومد و من دو خواهر بزرگتر از خودمو دو تا کوچکتر از خودم داشتم همه مجرد بودند و برای من خواستگار اومد منتظر بودم تا همه مخالفت کنند اما خواهرای بزرگم با روی باز استقبال کردند و گفتند چون که برای تو اومده باید ازدواج بکنی به نظر کیس مناسبی می‌اومد خانواده‌دار بود از نظر ظاهری به خانواده ما می‌خوردند. جواب بله رو گفتم خیلی زود مراسم عقد برگزار شد خواهرام برام سنگ تموم گذاشتن هر کدوم از هر جا که می‌تونستند پولی رو جور می‌کردند تا مراسم من بهترین مراسم باشه چون رسم بود که مراسم عقد با خانواده عروس باشه ما سنگ تمام گذاشتیم و هر کاری از دستمون بر میومد انجام دادیم تا به عنوان اولین دختری که از این خانواده ازدواج می‌کنه همه چیزم تک و نمونه باشه حتی تمام نگین‌های لباس عروسم را با خواهرام شب تا صبح دوختیم و خندیدیم روز عقد شد و من بعد از اینکه جواب بله رو دادم زن امیر شدم. اولش همه چیز خوب بود رفت و آمدهای باکلاس، هر دفعه که میومد دیدنم برام یک شاخه گل می‌آورد ولی به مرور زمان کم کم از محبتش نسبت بهم کم شد و متوجه شدم که مادرش از محبت بیش از حد امیر به من ناراحت و بهش شکایت کرده

#قرآن 🌹فاذا قرات القران فاستعذ بالله من الشیطان ارجیم ☘ای رسول هنگامی که قرآن تلاوت کنی پناه ببر به خدا از شر شیطان رانده شده 📖#سوره نحل؛ #آیه ۹۸ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#مولای‌من ‌‌ 🌱 چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو... که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو... 🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحه‌ی نابِ وصال... به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو... #العجل‌مولای‌غریبم همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#یامنتقم 🥀آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی... به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! 🥀تشنه‌ ذکر اناالمَهدی تو هست حسین طالب خون خدا، آمدنت دیر شده... #العجل‌مولای‌غریبم همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔅شما هر حاجتے از هر معصومے مۍگیرید و یچیز؎ بھتون میدن، بدونید از امام زمان بھتون میدن! 💠حیف نیست ادم بہ یاد او نباشہ؟ 🌷جهت تعجیل و سلامتی آقامون امام زمان صلواتی عنایت بفرمائید💐 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدوآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸 در ثواب نشر شما هم شریک باشید ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجزه ۲ از رفتاری که مادرش داشت ناراحت شدم. تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم. حاضر شدم و بدون اینکه به امیر بگم رفتم‌خونه‌ی مادرش.‌ طبق انتظارم اصلا تحویلم نگرفت.‌ روبروش نشستم و بهش گفتم. من نیومدم تو زندگی شما که جای کسی رو بگیرم.‌شما مادر امیر هستید من همسرش. قطعا هر کس جایگاه خودش رو داره. میشه ازتون‌خواهش کنم کاری کنید که روابط من و امیر هر روز پررنگ‌تر بشه.‌ اگه ما دعوا کنیم یا حرفی بینمون میشه چرا باید شما خوشحال بشید.‌ من به گل هایی که امیر برام‌میاره نیاز ندارم ولی به محبتش نیاز دارم. اون هم به محبت من نیاز داره. یکدفعه رنگ از صورتش پرید و با پرخاشگری گفت. دختره‌ی پرو نرسیده میخوای همه چی رو دستت بگیری؟‌ به من‌میگی تو زندگیتون فتنه درست کردم.‌ الان درستت میکنم.‌ گوشیش رو برداشت و زنگ زد به امیر گفت انقدر به زنت رو دادی که اومده به من میگه من کاری کردم‌که تو بهش محبت نکنی... انقدر جیغ و داد کرد که حسابی ترسیدم. براش آب قند درست کردم اما نخورد.‌ خودش رو زده بود به حال بدی و با چشم های بسته ناله میکرد.‌ گفتم میخواید زنگ بزنم آمولانس؟ جواب نداد. یه دفعه امیر اومد. مادرش با حضور پسرش دوباره اوج گرفت.‌امیر اومد سمتم خواستم براش توضیح بدم اما با سیلی که به صورتم زد ناباورانه نگاهش کردم.‌ روبروی مادرش نشست و با محبت گفت راضی شدی عزیز دلم. مادرش در حالی که نشون میداد هنوز خوب نشده ولی لبخند زد و با سر تایید کرد. دیگه اونجا نموندم. بدون‌خداحافظی با چشم های گریون از خونشون زدم بیرون ادامه دارد کپی حرام

#یک‌نفر‌عین‌علی‌می‌رسد‌از‌راه‌آخر... 🌱عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید... 🌱آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید... #العجل‌مولای‌غریبم همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ «زندگی بدون امام زمان» 👤 استاد #رائفی_پور 🔺 زندگی بدون امام زمان یعنی مغضوب علیهم بودن... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔴 دعا برای ظهور و تشکیل حکومت اسلامی،جهت رفع غربت امام زمان 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که صبح کند و دغدغه مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست! امروز نه یک مسلمان معمولی، بلکه امام و ولی امر کل مسلمین جهان به شدت مورد ظلم و فراموشی مردم قرار گرفته؛ و جز عده اندکی از شیعیان کسی به فکر ایشان نیست! 🌕 امام کاظم علیه السلام: اوست رانده شده و تنها و غريب و غائب از خاندان خود.. امام زمان عج غربت کشیده است و غریبِ همه غریبان است؛ غربت یعنی از وادی خلافت دور مانده است و باید دعا کنیم که خداوند متعال هرچه زودتر امام غریبمان را به جایگاه اصلی خود که همان تشکیل حکومت اسلامی و عدل جهانی است، برساند. 🌕 امام کاظم(ع) در ادامه فرمودند: يَا بُنَيَّ إِنَّمَا هِيَ مِحنَة مِنَ اَللّه اِمتَحَنَ بِها خَلقَه؛ پسر جان! غیبت قائم عج یک آزمون الهی است که به وسیله آن بندگانش را می آزماید. 👈یادمان باشد کوفیان با ظهور (حسین علیه‌السلام) و ما با غیبت حسین زمانمان امتحان شده‌ایم! #امام_زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ هـوايـت که بـه سرم مي‌زند ديگـر درهيچ هوايي نميتوانم نفس بڪشم.... عجـب نفس‌گير است هوای بـي تـو خـدایا برسـان حجت حـق را #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #منتظران‌_ظهور ⬇️⬇️ https://t.me/joinchat/QK1TVHnfoCxFslU0

📱 ویژه #استوری 📝 قطعا روزی خواهد آمد...♥️ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

از قلبم به تو سلام آقای من 💚 جمعه ای دیگر شد و دل یاد دلبر می کند 💚 نامت آید بر زبان جان را معطر می کند 🌸🍃 می نشیند در کلاس عاشقی ❤️🕊 دل ❤️🕊 عشق تو از بر می کند من نمی دانم بدون تو عزیز فاطمه 💚 دل چگونه این روزها را سر می کند 😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🤲🌸🌿 #آدینه_شمامهدوی 💚 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

📌نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیه‌السلام #کوتاه‌و‌شنیدنی 👌 #قسمت_پنجم #امام_زمان♥ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎥#کلیپ_مهدوی 🎙استاد رائفی پور 🔸اسمت رو مینویسن!!! ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🔴 آدم خواری مردم در زمان وقوع زلزله ها، فتنه ها و بلایای آخرالزمانی 🌕 امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت قائم -عجل‌الله فرجه- قيام نمى‌كند، مگر در دورۀ ترس و وحشت، و زلزله‌ها و فتنه‌ها و بلای شدیدی كه گريبانگير مردم مى‌گردد؛ و پيش از اين وقايع، طاعون شيوع مى‌يابد... و بين مردم اختلافى سخت و چنددستگى در دينشان پديده آمده باشد، و در حالشان دگرگونى پيدا شده تا آنجا که بعضی از شدّت جنون و درندگى، یکدیگر را می‌خورند! و مردم صبح و شام آرزوی مرگ می‌کنند؛ و خروج او در زمان یأس و ناامیدی است! 📗الغيبة(للنعمانی)، ب۱۳،ص۲۳۴ ✅ نفوذ اجنه در کالبد مردم به مانند زمان حضرت سلیمان علیه السلام، بحران ها و فشارهای اقتصادی(قحطی، فقر، گرانی و فزونی قیمت ها، بیکاری،نبود پول نقد)،جنگ،بیماری های فراگیر، آوارگی و نداشتن سرپناه درپی خرابی های حاصل از زلزله و سیل و..از عواملی است که سبب جنون و به جان هم افتادن مردم می‌شود؛کافیست فقط یک نفر بر اثر گرسنگی و بی پولی شیشه یک فروشگاه را بشکند.. یا مردم گرسنه و گرفتار بلا کسی را در حال غذا خوردن ببینند.چنان او را می‌درند که گرگ باطعمه خود چنین نمیکند ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجزه ۳ تا خود خونه گریه کردم. وقتی رسیدم خونه خواهرام ترسیدن پرسیدن چرت گریه کردی ولی دلم نمیخواست بهشون بگم.‌ رفتن تو اتاقی و در رو بستم‌ مادرم اوند داخل و کنار نشست و فقط نگاهم کرد. آروم دستش رو روی صورتم کشید و ناراحت گفت. امیر زدت؟ دلم‌نمیخواست کسی امیر رو اینجوری بشناسه گفتم نه. تو کوچه با یکی دعوام شد. مادرم متوجه شد چرا دروغ گفتم دیگه اصراری نکرد.‌ امیر دو هفته‌ای نه بهم‌زنگ زد نه سر زد. منم که خیای بهم برخورده بود باهاش تماس نگرفتم.‌ تو اتاق نشسته بودم صدای مادرم رو شنیدم. به پدرمفت رنگ بزن به این پسره بگو تکلیف دختر ما رو مشخص کن‌‌. از این رفتار ها نداریم که دو هفته ی بچه‌م رو بچزونی که به خیال خودت تنبیهش کنی. پدرم از همه جا بی خبر گفت چی شده. دل تو دلم نبود.‌ اما خوشبختانه مادرم خودش هم در جریان نبود.‌ گفت فقط میدونم بحثشون شده. دوست داشتم‌‌ برم نذارم بهش زنگ بزنن ولی اگر میرفتم بیرون و بابام ازم میپرسید چی شده نمیتونستم جواب ندم.‌ دستم رو روی گوشم گذاشتم تا صدای بابام رو نشنوم‌ خواهر بزرگترم که حسابی ناراحت بود کنارم نشیت و پا به پای من اشک ریخت.‌همون شب امیر شیرینی خرید اومد خونمون. برای اینکه بابام نارتحت نشه تحویلش گرفتم. رفت خونشون. فردا زنگ زد بهم ولی جوابش رو ندادم.‌ من مستحق اون سیلی نبودم. ادامه دارد کپی حرام

. . من به جای اين همه لفاظی بی فايده كاش قلبم را برايش مهديه می‌ساختم♥️ -ایهالعزیز- ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

✍ معناے انتظار و منتظر واقعي ✅ حقیقت انتظار آڹ است ڪہ انساڹِ منتظر و چشم براه، خود و محیطش را براے آمدڹ منجي موعود آماده ڪند. ایڹ آمادگي بستہ بہ فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مي‌یابد. 🌹براے مثاڸ ڪسي ڪہ انتظار زائر بیت اللہ را مي‌ڪِشد و مسافر او از سفر مڪہ مي‌آید، طبیعتاً معناے انتظار براے او ایڹ است ڪہ خانہ را مرتّب ڪند و وسایڸ پذیرایي را فراهم سازد؛ 🌹منتظر امام زماڹ (عجڸ اللہ تعالی فرجہ الشریف) نیز بہ ڪسي گفتہ مي‌شود ڪہ خود را براے آمدڹ چنیڹ بزرگ مردے آماده ڪند. و طبیعي است ڪہ باید خود را در گروه بندگاڹ صالح قرار دهد، دیڹ را در زندگي خود جارے سازد و دیگراڹ و محیط را براے آمدنش مهیا ڪند. 🌹از ایڹ رو انتظار فرج بنا بر فرمایش پیامبر (صلي اللہ علیہ وآلہ وسلم) افضڸ اعماڸ است؛ 🌹هر ڪس تلاش دروني او براے عبادت و عبودیت و ڪوشش بیروني او براے زمینہ‌سازے و جہت‌دهي مردم و محیط بیشتر باشد، موفق تر است. ⛅أللَّہـمَ؏َـجِّڸ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج⛅ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجره ۴ چند روزی جوابش رو ندادم اصلا دلم از این بی محلیم خنک میشد. تا اومد خونمون.‌ گل خریده بود ولی اون‌گل برای من ارزش نداشت.‌ به من سیلی زد و به مادرش گفت راضی شدی عزیز دلم! فراموش شدنی نبود که ببخشم. کلی التماسم‌کرد و بالاخره راضیم کرد. دوباره روابطمون مثل قبل شد. رفتیم‌فروشگاه که برام‌مانتو بخره.‌ مانتو رو انتخاب کردم یک دفعه مادرش زنگ زد.‌گفت کجایید و امیر هم‌ راستش رو گفت.‌ مادرش شروع کرد به ناله کردم‌ که پول آب اومده پول برق اومده نداریم بدیم. گوشت و مرغ تمام شده و ... انقدر گفت که امیر بهم‌ گفت فعلا دست نگهداریم‌ تا بعد. خیلی عصبی شدم. اینبار به مادرم گفتم.‌گفت ناراحت نباش بعد ها که برید خونه‌ی خودتون بیفته تو خرج، مادرش نمی تونه از اینکار ها کنه. گذشت تا موعد عروسی رسید.‌پدرم تو جهیزیه چیزی کم‌نذاشت. همه چیز خرید. بار ماشین‌ کردیم و بعد از سیاهه کردم و امضا گرفتن از امیر و پدرش رفتیم خونه‌ی خودن که تو همسایگی مادرشوهرم بود.‌ شروع به چیدن اسباب کردیم که مادرش اومد نگاهی به جهیزیه کرد و رفت. حتی یه مبارک‌باشه هم نگفت.‌ فرداش یکم‌مواد غذایی خریدم مستقیم و تنهایی رفتم خونه‌م که بزارم تو یخچال. ولی دیدم تمام وسایلم جابجا شده. دو تا پارچ و گلدون وسط میزم هم شکسته. ناراحت رفتم خونه‌ی مادرشوهرم تو حیاط همه شون نشسته بودن گفتم‌دیشب کسی رفته خونه‌ی من؟ مادرش بی اهمیت گفت اره من رفتم. انقدر که بد چیده بودید.‌گفتم برای چی من نبودم رفتید. اصلا چرا جابجا کردید. یه دفعه امیر بلند شد اومد سمتم شروع کرد به کتک زدنم میخواستم از دستش فرار کنم ولی ولم نمیکرد.‌ ادامه دارد کپی حرام

. . من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا..♥️ -ایهاالعزیز- ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجزه ۵ تمام خانواده‌ش نشسته بودن و نگاه میکردن. انگار همه‌شون از کتک‌خوردن من راضی بودن.‌ امیر هم بی خیال نمیشد و دیگه زیر دستش بی حال شده بودم که صدای جیغ خواهرم رو شنیدم. یکی از همسایه ها از طبقه‌ی بالا دیده بود. زنگ زده بود خونمون‌که بیاید خواهرتون‌رو کشتن. خواهرم پابرهنه اومد داخل.‌پشت سرش پدر و برادرم اومدن.‌ دیگه دعوا خانوادگی شد و همه همدیگرو میزدن. بی حال نگاهشون میکردن که یه دفعه احساس کردم لبم کج شد خواهرم‌جیغ کشید و اسمم رو صدا زد. وقتی بهوش اومدم روی تخت بیمارستان بودم امیر هم بود و خودش رو نگران نشون میداد. دیگه حاضر به برگشت نبودم.‌ همونجا ازش شکایت کردم و پلیس بیمارستان دستگیرش کرد. پدرش پیغام‌داد با سند آزادش کردم. شده باشه خونه رو میفروشم دیه و مهریه‌ت رو میدم ولی طلاق نمیدیم باید بیای تو خونمون زجر بکشی. تا یاد بگیری بلبل زبونی نکنی.‌ دیه رو گرفتیم. نصف مهریه رو هم دادن. خیلی کم آورده بودم. توی اون دعوا سکته کردم. استخوان دنده‌م شکسته بود و کمردرد زیاد داشتم. امیر زنگ زد گفت باید برگردم. قطع کردم که صدای دسته های عزاداری رو از بیرون شنیدم. محرم‌شده بود و من انقدر درگیر بودم متوجه نشده‌ بودم صدای عزاداری یه لحظه از خود بیخودم کرد.‌ روسریم‌ رو سرم‌کردم‌و با پاهای برهنه دویدم بیرون. پشت دسته‌ی عزاداری با صدای بلند گریه میکردم و توی سینه‌م میزدم.‌ تمام‌مردم‌با دیدنم گریه میکردن.‌خواهرم‌اومد و به سختی کشیدم‌کنار فردای اون روز امیر زنگ زد گفت طلاقت میدم.‌ این طلاق برای من بزرگترین معجزه بود. الان‌هفت ساله گذشته و دوباره ازدواج کردم و زندگی آرومی دارم پایان کپی حرام

#سلام مولای ما ، مهدی جان چقدر جای دستان شفابخشتان ، طنین گرم صدایتان ، لبخند ملیح پدرانه اتان ، گام های استوار و حیدری اتان ... خالیست ... چقدر دنیا شما را کم دارد ... چقدر جهان ، سردرگم و بیقرار است ... کاش این ابرهای تیره ی غیبت کنار برود و خورشید ظهورتان از عمق تیرگی ها نجاتمان دهد ... کاش این روزهای تلخ ندیدنتان تمام شود ... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

✳️منتظران ظهور 👌یـــــــ❗️ــــک تلنــــــ⚠️ـــــگر ☝️ مراقب باشیم انتظار ما انتظار یهودی نباشد❗️ «همین انتظار که امروز ما نسبت به حضرت مهدی (عج) داریم، یهود نسبت به پیامبر اسلام داشتند. یهودیان بر اساس همین انتظار… به سوی مدینه روانه شدند و در اطراف آن خیبر، فدک و… سکنی گزیدند تا به هنگام ظهور پیامبر آخر الزمان نخستین بیعت کنندگان با او باشند… اما وقتی پیامبر موعود به رسالت مبعوث شد، نه تنها با او بیعت نکردند، بلکه در مقابل انجام رسالتش خدعه، توطئه و صف آرایی کردند.⚔ ⏳آنها گمان می کردند که فاصله شان با پیامبر فاصله زمانی است، در حالیکه با آن حضرت، فاصله ی اخلاقی داشتند❗️ 💠فاصله ی ما با مهدی موعود (عج) نیز فاصله ی اخلاقی و معنوی است این فاصله اگر برداشته نشود، دیر یا زود ما را از امام زمانمان جدا خواهد ساخت…💔 ✅ و در مقابل چه بسیار کسانی که در ظاهر از بی خبران بسیار دورند، اما به دلیل آگاهی و پاکی درونی در واقع با امام عصر (عج) نزدیکند و پس از ظهورش بلافاصله به او می پیوندند.» 🌀آری، یهودیان مدینه به دیگران همچون محرومان و بی خبران می نگریستند، اما خود از بیعت با پیامبر موعود بازماندند، چرا که با آن حضرت فاصله ی اخلاقی داشتند. در مقابل سلمان ها و اویس ها که در ظاهر از دوران و بی خبران بودند، پس از بعثت پیامبر خود را به پیامبر رساندند و بیعت کردند، چون فاصله ی معرفتی و اخلاقی را در نوردیده بودند. اما فاصله ی ما با امام زمان (عج) چقدر است⁉️ ☝️ خدا کند ما به سرنوشت یهودیان مدینه دچار نشویم… #تلنگر 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee