. . من گم شدم؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا..♥️ -ایهاالعزیز- ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

معجزه ۵ تمام خانواده‌ش نشسته بودن و نگاه میکردن. انگار همه‌شون از کتک‌خوردن من راضی بودن.‌ امیر هم بی خیال نمیشد و دیگه زیر دستش بی حال شده بودم که صدای جیغ خواهرم رو شنیدم. یکی از همسایه ها از طبقه‌ی بالا دیده بود. زنگ زده بود خونمون‌که بیاید خواهرتون‌رو کشتن. خواهرم پابرهنه اومد داخل.‌پشت سرش پدر و برادرم اومدن.‌ دیگه دعوا خانوادگی شد و همه همدیگرو میزدن. بی حال نگاهشون میکردن که یه دفعه احساس کردم لبم کج شد خواهرم‌جیغ کشید و اسمم رو صدا زد. وقتی بهوش اومدم روی تخت بیمارستان بودم امیر هم بود و خودش رو نگران نشون میداد. دیگه حاضر به برگشت نبودم.‌ همونجا ازش شکایت کردم و پلیس بیمارستان دستگیرش کرد. پدرش پیغام‌داد با سند آزادش کردم. شده باشه خونه رو میفروشم دیه و مهریه‌ت رو میدم ولی طلاق نمیدیم باید بیای تو خونمون زجر بکشی. تا یاد بگیری بلبل زبونی نکنی.‌ دیه رو گرفتیم. نصف مهریه رو هم دادن. خیلی کم آورده بودم. توی اون دعوا سکته کردم. استخوان دنده‌م شکسته بود و کمردرد زیاد داشتم. امیر زنگ زد گفت باید برگردم. قطع کردم که صدای دسته های عزاداری رو از بیرون شنیدم. محرم‌شده بود و من انقدر درگیر بودم متوجه نشده‌ بودم صدای عزاداری یه لحظه از خود بیخودم کرد.‌ روسریم‌ رو سرم‌کردم‌و با پاهای برهنه دویدم بیرون. پشت دسته‌ی عزاداری با صدای بلند گریه میکردم و توی سینه‌م میزدم.‌ تمام‌مردم‌با دیدنم گریه میکردن.‌خواهرم‌اومد و به سختی کشیدم‌کنار فردای اون روز امیر زنگ زد گفت طلاقت میدم.‌ این طلاق برای من بزرگترین معجزه بود. الان‌هفت ساله گذشته و دوباره ازدواج کردم و زندگی آرومی دارم پایان کپی حرام

#سلام مولای ما ، مهدی جان چقدر جای دستان شفابخشتان ، طنین گرم صدایتان ، لبخند ملیح پدرانه اتان ، گام های استوار و حیدری اتان ... خالیست ... چقدر دنیا شما را کم دارد ... چقدر جهان ، سردرگم و بیقرار است ... کاش این ابرهای تیره ی غیبت کنار برود و خورشید ظهورتان از عمق تیرگی ها نجاتمان دهد ... کاش این روزهای تلخ ندیدنتان تمام شود ... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

✳️منتظران ظهور 👌یـــــــ❗️ــــک تلنــــــ⚠️ـــــگر ☝️ مراقب باشیم انتظار ما انتظار یهودی نباشد❗️ «همین انتظار که امروز ما نسبت به حضرت مهدی (عج) داریم، یهود نسبت به پیامبر اسلام داشتند. یهودیان بر اساس همین انتظار… به سوی مدینه روانه شدند و در اطراف آن خیبر، فدک و… سکنی گزیدند تا به هنگام ظهور پیامبر آخر الزمان نخستین بیعت کنندگان با او باشند… اما وقتی پیامبر موعود به رسالت مبعوث شد، نه تنها با او بیعت نکردند، بلکه در مقابل انجام رسالتش خدعه، توطئه و صف آرایی کردند.⚔ ⏳آنها گمان می کردند که فاصله شان با پیامبر فاصله زمانی است، در حالیکه با آن حضرت، فاصله ی اخلاقی داشتند❗️ 💠فاصله ی ما با مهدی موعود (عج) نیز فاصله ی اخلاقی و معنوی است این فاصله اگر برداشته نشود، دیر یا زود ما را از امام زمانمان جدا خواهد ساخت…💔 ✅ و در مقابل چه بسیار کسانی که در ظاهر از بی خبران بسیار دورند، اما به دلیل آگاهی و پاکی درونی در واقع با امام عصر (عج) نزدیکند و پس از ظهورش بلافاصله به او می پیوندند.» 🌀آری، یهودیان مدینه به دیگران همچون محرومان و بی خبران می نگریستند، اما خود از بیعت با پیامبر موعود بازماندند، چرا که با آن حضرت فاصله ی اخلاقی داشتند. در مقابل سلمان ها و اویس ها که در ظاهر از دوران و بی خبران بودند، پس از بعثت پیامبر خود را به پیامبر رساندند و بیعت کردند، چون فاصله ی معرفتی و اخلاقی را در نوردیده بودند. اما فاصله ی ما با امام زمان (عج) چقدر است⁉️ ☝️ خدا کند ما به سرنوشت یهودیان مدینه دچار نشویم… #تلنگر 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🌼منتظران ظهور ♥️ تلنگر 💢برای خدا و امام زمانتان بایستید. اگر می‌توانید با هم و یک‌پارچه بلند شوید. اگر هم می‌بینید تنها هستید و کسی نیست، تنها بایست. صدایت را بلند کن و از هیچ‌چیز نترس. بگو: یا صاحب الزّمان! آقاجان، من ایستاده‌ام تا شما را یاری کنم. من ایستاده‌ام هم‌چون بزرگانی که در کربلا برای امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ایستادند. آنها وقتی دیدند همه امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام را تنها گذاشتند و رفتند، نگفتند چون همه رفتند پس ما هم دنبال زندگی‌مان برویم. نه! شعار آن بزرگواران این بود که اگر من تنها بمانم، می‌ایستم. چون امامم اینجاست و تنها و غریب است. جانم را فدای امامم می‌کنم. در این کربلای کرهٔ زمین و در این عاشورایی که هستیم، امام مظلوم ما حجّت ابن الحسن ارواحنافداه تنهاست، شما هم بایست و بگو: آقا جان، من ایستاده‌ام تا جان ناقابلم را فدایتان کنم. 🔰استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی #أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🚩داستان مردی که به امام زمان گفت «شما به فکر ما نیستی!» 💔🥀 ⏰ مدت زمان پخش: 53 ثانیه #کلیپ 💠 با روزی یک ساعت جهاد برای ظهور ثابت کنیم که مهدی تنها نمی ماند💠 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#آیات_مهدوی 📖 وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا. و زمین به نور پروردگارش روشن می‌گردد. 📕 زمر، ۶۹ ✨ امام صادق علیه‌السلام در تفسیر آیه فرمودند: همانا هنگامی‌ که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می‌گردد و مردم از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوند و ظلمت از میان می‌رود و زمین گنج‌هایش را آشکار می‌کند و مردم با آن‌چه خداوند از فضل خویش روزی‌شان فرموده، بی‌نیاز می‌شوند. 📚 الارشاد، ص۳۸۱ #اللهم‌عجل‌لولیکـــ‌الفرج #پیشوای_امید ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#آخرالزمان 🔴 احاطه و اشراف دشمنان بر کتب حدیثی، حتی بیشتر از شیعیان ✅ امام حسن مجتبی علیه‌‌السلام فرمودند: وَ اَللهِ مَا لَكُم سِرٌّ إلاَّ وَ عَدوُّكُم أعلَم بِه مِنكُم؛ به خداوند سوگند كه شما هيچ سرّى نداريد جز آنكه دشمنانتان از شما بِدان آگاهترند. 📗بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۸۶ 👈 این حدیث یک سخن معمولی نیست که براحتی از آن گذشت؛ بلکه یک نوع آگاهی بخشی و هشدار به شیعیان است که بیدار باشید! دشمنانتان از شما آگاهتر و آماده ترند؛ بنابر این آنها نقل‌های ما را، از ما بهتر می‌دانند؛ روایات منشأ تصمیم گیری دشمنان است. بر اساس روایات شیعه نقشه‌های خود را طراحی می‌کنند؛ فیلم و انیمیشن میسازند بازیهای کامپیوتری طراحی میکنند؛ اقدام به جعل آخرالزمان و شبیه سازی علائم ظهور مینمایند؛ ۱۰۰دانشگاه شیعه شناسی در دنیا و ۴دانشگاه شیعه شناسی در اسرائیل وجود دارد. اما ۲واحد به امام شناسی در دانشگاه های ما اختصاص ندارد! #اللهم‌عجل‌لولیکـــ‌الفرج #پیشوای_امید ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

✍ معناے انتظار و منتظر واقعي ✅ حقیقت انتظار آڹ است ڪہ انساڹِ منتظر و چشم براه، خود و محیطش را براے آمدڹ منجي موعود آماده ڪند. ایڹ آمادگي بستہ بہ فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مي‌یابد. 🌹براے مثاڸ ڪسي ڪہ انتظار زائر بیت اللہ را مي‌ڪِشد و مسافر او از سفر مڪہ مي‌آید، طبیعتاً معناے انتظار براے او ایڹ است ڪہ خانہ را مرتّب ڪند و وسایڸ پذیرایي را فراهم سازد؛ 🌹منتظر امام زماڹ (عجڸ اللہ تعالی فرجہ الشریف) نیز بہ ڪسي گفتہ مي‌شود ڪہ خود را براے آمدڹ چنیڹ بزرگ مردے آماده ڪند. و طبیعي است ڪہ باید خود را در گروه بندگاڹ صالح قرار دهد، دیڹ را در زندگي خود جارے سازد و دیگراڹ و محیط را براے آمدنش مهیا ڪند. 🌹از ایڹ رو انتظار فرج بنا بر فرمایش پیامبر (صلي اللہ علیہ وآلہ وسلم) افضڸ اعماڸ است؛ 🌹هر ڪس تلاش دروني او براے عبادت و عبودیت و ڪوشش بیروني او براے زمینہ‌سازے و جہت‌دهي مردم و محیط بیشتر باشد، موفق تر است. ⛅أللَّہـمَ؏َـجِّڸ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج⛅ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#استوری 🔸سه وظیفه روزانه هر شیعه!! 📌(توصیه میرزا جواد آقای ملکی تبریزی) #امام_زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ «زندگی بدون امام زمان» 👤 استاد #رائفی_پور 🔺 زندگی بدون امام زمان یعنی مغضوب علیهم بودن... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

✨﷽✨ 🌑دل بی تاب اومده چشم پر از آه اومده😭 🌑اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده... 😭😔 🌑سلامتی و تعجیل در فرج وتسلای قلب داغدار مولا صاحب الزمان عجل الله هدیه به امام حسین علیه السلام (۱۴)مرتبه صلوات بفرست 🌑 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

⭕️همه باهم بخوانیم دعای سلامتی امام زمان《عجل الله》👆 بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا” 🌹سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله صلوات بفرست🌹 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🏴ماه محرم فرصتی خاص برای عاقبت بخیری فرزندانمون...... 👈از همون اول هم یاد بدیم هر حرکتی به قصد فرج❣ #امام_زمان ♥️ #انتشارباشما ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

▪️ارباب خوبم پرچم سیاهتُ عشقه...❤ 🏴 سردر تک تک خانه ها را سیاهپوش میکنیم، تا از رونق عزای سیدالشهداء علیه السلام کم نشود... به عشق حسین علیه السلام و به نیت فرج... #نوای_انتظار ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

اعتقاد ۱ توی یه روز سرد پاییزی کنار خیابون رها شدم. من یادم نمیاد اما از اطرافیان شنیدم که 6 ماهه بودم که یه خانم خونش همون حوالی بود منو پیدا میکنه چند روز خونشون میمونم ولی با داد و بیداد های شوهرش و گریه های من منو میزاره در مسجد محل. اونجا خانم خادم چند روزی منو نگه میداره ولی از اونجایی که هیچ شیر خشک نمی‌خوردم و روز به روز لاغر تر نحیف تر میشدم می‌ترسه و منو سریع میبره پرورشگاه. من یه پسری بودم که توی پرورشگاه بزرگ شدم. اسمم رو گذاشتن احمد. سه ساله بودم که یه خانواده اومدن که بچه ببرن. من انتخاب شدم و منو به فرزندی قبول کردن. زیاد خودم یادم نمیاد اما میگن خانواده پولداری بودن. یک سال و نیم اونجا بودم. کنار یه خانواده خووب تا اینکه پدرکذاییم ورشکست میشه و اولین کاری که میکنه خانومش رو طلاق میده و منم برمیگردونه پرورشگاه.. روزها همینطور می‌گذشت و من در حسرت دیدن شهربازی وپارک. گاهی با بچها دعوا میکردم و حسابی تنبیه میشدم.تا اینکه کم کم درس خوندنمامون شروع شد و سرگرم شدیم.خداروشکر درسم خیلی خوب بود و سریع پیشرفت میکردم تو این مورد شانس داشتم رسیدم به کلاس سوم یه خانواده اومدن بچه ببرن. اما چون خانمش حوصله بچه کوچک نداشت دنبال یه پسر 9_10 ساله بودن. بالاخره بعد کلی دوندگی منو دیدن که چقدر ساکتم و درسام خوبه به فرزندی قبولم کردن خانواده پر مهری بودن. خانواده شلوغی هم بودن البته کلی عمه و عمو و خاله داشتم. مادرم حدودا 49 ساله و پدرم 50 ساله بود. بالاخره طعم پارک و بازی های زمان خودم رو چشیدم. کلی بهم می رسیدن و زندگی به کام شده بود هیچ وقت به فکر این نبودم مادر پدر واقعیم کجان.

اعتقاد ۲ در حقیقت کلی هم خوشحال بودم کنار این پدر و مادرم. خیلی پولدار نبودن اما دستشون به دهنشون می رسید و تأمین بودم. هجده سالم که شد کنکور قبول شدم. رفتم دانشگاه همون شهر و باکلی تلاش و پشتکار بالاخره تونستم با نمره خوب فارغ التحصیل شم. توی یک شرکت نامدار مشغول کار شدم و حسابی همه چیز روال بود. تا اینکه پدرم اصرار کرد که باید دیگه زن بگیری.با مادرم که مطرح شد گفت حتما باید از بین فامیل انتخاب کنم. من اسم دخترایی که مذهبی تر بودن و گفتم و که مادرم با تندی باهام رفتار کرد و گفت فقط دختر خاله است ماندانا.‌زیاد خوشم نمی اومد ازش اما بخاطر این زحمات چندین د چند ساله پدرومادرم قبول کردم.یک هفته بعد به خواستگاری رفتیم خانواده خیلی خیلی پولداری داشتن و پدرش خیلی مغرور بود کار ها انجام شد و صحبت هامونو کردیم. قرار شد سر ماه عقد کنیم خیلی خوشحال بودم تمام کارها به خوبی پیش می‌رفت و عقد و عروسی صورت گرفت.من یه خونه اجاره کردم و با پولام وسایل بزرگ مثل یخچال و گاز خریدم و‌ماندانا کلی جهیزیه با خودش آورد. اولش ابراز ناراحتی می‌کرد خونه اجارست اما من پولم در حد خرید نبود.یک ماه از عروسی گذشته بود و من اهل نماز و روزه بودم اما ماندانا اعتقادی نداشت بهش سخت نمی گرفتم و چیزی نگفتم.خیلی پدر ومادرم بهم تاکید کردن مراقبش باش منم واقعا بهش علاقه پیدا کرده بودم کمکش کار می‌کردم و نمیذاشتم خسته بشه. عصر ها با اینکه خسته از شرکت برمیگشتم اما میبوردمش پیاده روی یا خرید.همه چیز خوب بود اما تنها چیزی که اذیتم می‌کرد این بود که ماندانا نه تنها چادری نبود بلکه مانتوهای کوتاه و آرایش می‌کرد و بیرون میرفت

🔺حس میکنی ظهور نزدیکه؟ میخوای پارکاب امام زمانت باشی؟؟ سواد رسانه ای رو جدی بگیر!!! #استاد_رائفی_پور #انتشارباشما ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee】

أَلسَّلامُ عَلی ابْنِ جَنَّةِ الْمَأوی. سلام بر فرزند جنّهٕ الماوی.🌱 #زیارت_ناحیه_مقدسه ۳۷ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

یابن الحسن... روز ظهور تو،چه سرافکنده می‌شوند آنان که در دعای فرج کم گذاشتند.. #دعای_فرج🕊 #قرار_عاشقی ♥️ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

أَلسَّلامُ عَلَی ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفا. سلام بر فرزند زمزم و صفا.🌱 #زیارت_ناحیه_مقدسه ۳۸ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی امام حسین علیه‌السلام دارن میرن بسمت کوفه، و بعضی شیعیان مشغول حجّند! ✘ شخص شما کجایی توی این قصه؟ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

♨️توصیه آیت الله وحید خراسانی برای دهه اول محرم آیت الله وحید خراسانى در سفارش هایشان برای ایام دهه اول ماه محرم چنین توصیه کرده اند: تا روز «عاشورا » که نزدیک است، روزى صد مرتبه سوره توحید را بخوانید و به حضرت سیدالشهدا علیه السلام هدیه کنید، اِن شاءالله فیوضاتى نصیبتان می شود، شرطش هم این است مردم را دعوت به این عمل کنید. همچنین اشاره کردند چقدر خوب است که این عمل نورانی تلاوت صد مرتبه سوره توحید و هدیه کردن به روح مطهر و نورانی حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نیابت از حضرت حجت ابن الحسن المنتظر المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام شود. #محرم #امام_زمان #پیشنهاد_برای_محرم ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

#ماه_محرم رمز سعادت و‌خوب امتحان دادن و امتیاز عالی گرفتن این است که: زندگیت را حول امام زمان تنظیم کنی، زندگیت را با امام زمان پیوند بدهی. گناهکارترین شیعه اول محرم مشکی می‌پوشد، این تفضل خداست به شیعه، اما یک پله بالاتر این است که نفست را باید تطهیر کنی!!! ▫️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

اعتقاد ۳ نمیدونستم چطور باهاش مطرح کنم که یکم مانتوها بلند تر و روسریش جلو تر بیاد یک روز همینطور که آروم با خوشی و خنده بهش گفتم بلند شد و شروع کرد به دعوا و داد زدن. همه چیز خوب بود اما تنها چیزی که اذیتم می‌کرد این بود که ماندانا نه تنها چادری نبود بلکه مانتوهای کوتاه و آرایش می‌کرد و بیرون میرفت. نمیدونستم چطور باهاش مطرح کنم که یکم مانتوها بلند تر و روسریش جلو تر بیاد یک روز همینطور که آروم با خوشی و خنده بهش گفتم بلند شد و شروع کرد به دعوا و داد زدن. حتی یکی از لیوان های دم دستش هم برام پرت کرد وشکوند. خیلی ناراحت بودم اما بخاطر اینکه جو خراب نشه سکوت کردم. از اون روز نه بهتر شد بلکه لج کردو بدتر هم شد. باز گفتم ایرادی نداره خودش متوجه میشه. خیلی مراسم ها برگذار می‌کرد و دوستاش میومدن و کلی مهمونی ترتیب میداد. یک روز همه خونمون جمع بودن چون تولد ماندانا بود. براش یه کادو گرفتم همون عطری که دوست داشت. راستش این اولین باری بود که برای کسی کادو میخریدم. کادو ها رو دونه دونه باز میکرد اول پدرومادرش... سوئیچ یه 206 سفید که دم در پارک بود. پدر ومادر من یه سرویس گرون قیمت و حالا کادوی من... یه عطر بود. خودمم شرمنده. بودم که چرا بیشتر دقت نکردم اما عکس العمل ماندانا خیلی بد بود ماندانا شیشه عطر و گرفت اما جلوی مهمونا چیزی نگفت نیم ساعتی بعد همه که رفتن عطرو زد زمین و جلوم خردش کرد و گفت خیلی نفهمی برای چی آبروی منو جلوی دوستام بردی؟! من خودمم ناراحت بودم و معذرت خواهی کردم. کم کم پولامو جمع کردم و خونه نقلی خریدم برای اینکه از دلش در بیاد زدمش به نام ماندانا.

🚩تمام حرف عاشورا دوتا کلمه هست...... 👈هرکی مشکی اباعبدالله الحسین علیه السلام رو میپوشه این چند دقیقه رو بشنوه. @arbaeenc313

‼️ عزاداری اجنه برای امام حسین علیه السلام... 🔴داستان عجیب زعفر جنی در ڪربلا هنگامی ڪه واقعه ی جانسوز ڪربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی ڪه رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا ڪرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده بود در همین حال ناگهان متوجه شد ڪه از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید.زعفرجنی گفت : ڪیست ڪه در وقت شادی من ، گریه می ڪند ؟؟؟؟ ♨️ادامه این داستان عجیب و حیرت انگیـــز در لینڪ زیر 🔽 http://eitaa.com/joinchat/2273312768C3a2be2e04f

#استوری #استاد_شجاعی ✘ چرا در کربلا، بعضیا تونستن بمونن پای امام، و خیلی‌ها نتونستن؟ ✘ چرا همین الآن، بعضی‌ها رسیدن به همراهی با امام زمان علیه‌السلام و ما هنوز نرسیدیم؟ #استاد_محمد_شجاعی ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

🎬 #کلیپ «دستور امام زمان به مداحان» 👤 حجت‌الاسلام سید علی #سجادی 🚩 #محرم امسالمون رو متفاوت برگزار کنیم... 🤲 تو هیئت‌ها و مجالس اهل‌بیت باید برای فرج دعا بشه... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee

اعتقاد ۴ عروسی برادر ماندانا بود و همه جمع بودیم خونشون پدرش داشت برای بستن ریسمون صدام میزد که ماندانا گفت ولش کن اون دست و پا چلفتیه.به پسرخاله بگو. جلوی همه سنگ رو یخم کرد. پدرش هم بهم احترامی نمیذاشت شب همه مهمونا رفته بودن و جمعیت خودمونی بود بماند که گذاشتنم دم در کفش هامهمونا رو جفت کنم.داشتن از خوبی های خانواده عروس میگفتن که چقدر باکلاس و پول دارن یهو ماندانا گفت خوبه مثل من یه بی پدر و مادر گیر داداش نیومد و اصل و نسب داره. دلم شکست و همونجا بلند شدم وگفتم مهم شخصیته. مهم شعوره که مثل اینکه تو نداری اولین بار بود اینطور باهاش صحبت می‌کردم. باورش نمیشد پدرش داد زد خفه شو خیلی ناراحت بودم پشت و پناهی ندارم که ازم دفاع کنه.با چشمای اشکی از خونشون بیرون اومدم. توی این یک سالو نیم خیلی تحقیر شدم خیلی.احضاریه طلاق اومد دم خونه با این همه طعنه و کنایه باز دوستش داشتم توی دادگاه هم بهش گفتم اما گفت من در سطحش نیستم و امل وکلی حرف دیگه نثارم کردطلاق گرفتیم خونه به نامش بود با همه وسایل تو خونه رو برداشت منم بخاطر چندتا وسایل خودم چیزی نگفتم.خیلی دوره سختی رو گذروندم.قسمتی ازمهریه اش هم از فروش قطعه زمینی که بابام در کودکی به نامم زده بود جور شد بعد دوسال کل مهریه اش رو دادم. مادرم ازم دلخور بود اما طرفداری ماندانا رو هم نمیکرد‌افسردگی گرفته بودم و کارم به کفر کشیده بود. میخواستم نماز و روزه رو بذارم کنار.میگفتم اون از بچگی که داغ پدرو مادر خودم موند رو دلم و همه پسم زدن