eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
7.9هزار ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 اگه حجاب حکم اسلامه پس چرا تو بقیه کشورهای اسلامی، اجباری نیست؟ برای چی فقط ایران؟ قسمت اول🍃 🎥استاد رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✖️ چی شد که دیگه حرفِ دین، توی گوش بچه‌هامون نمیره؟ ✖️ چی شد که میل به رعایت آداب و ظواهر دینداری در فرزندان‌مون روز به روز ضعیف‌تر شد؟ ✖️ چی شد کار نوجوان‌هامون رسید به کف خیابون؟ کجا رو اشتباه رفتیم؟ استاد شجاعی🎤
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شجاعی 🎤 🔥 مدلِ جهنمیِ کار برای امام زمان علیه‌السلام! ما_و_امام_زمان علیه‌السلام
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡 غصه بی دلیل 💡 ❓چرا بعضی اوقات بدون دلیل غمگین و یا شاد می شویم؟ . 🔸استاد بهرام پور🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم زیبا سیستم های متنوع بدن انسان را به صورت کارخانه های بزرگ نمایش می دهد؛ 🔸ساختمان بدن بزرگترین دلیل بر وجود خالق ماست. مجموعه زیباییهای خلقت🍃
11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این درخت در صحرایی نزدیک شهر طائف است که پیامبر زیر این درخت پس از آزار و اذیت مردم شهر طائف و زخمی شدن وجود شریفش کمی در زیر این درخت استراحت کردند....میگویند بعد از ۱۴۴۰ سال همچنان سرسبز و زیباست...🌹🌹🌹
29.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا خدا جلوی ظلم این همه ظلم که تو دنیا هست نمیگیره و جواب ظالمین را نمیده؟ ‌ استاد
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌ببینیم بخشهایی از زندگی شهادت گونه ی شهید بابایی🌹 🥀فوق العاده زیبا.🥀 🎬استادعالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡روانشناسی ⚡ بترس از وقتی که دلی را بشکنی 🔥 ( دکتر انوشه )
وقتی دخترم به دنیا اومد مادر احمد حسابی هوامو داشت و مثل یه پروانه دورم می‌گشت. اصلا دست به سیاه و سفید نمیزدم. می اومد بالا ظرفها رو می‌شست و جارو میزد و میرفت. ناهاروشام هم از پایین می آورد بالا. لای پر قو زندگی میکردم و حسابی عاشق خونه زندگیم بودم. دخترم حالا دوساله بود و من مهمونی ترتیب دادم و داشتم سومین سالگرد ازدواجمون رو جشن میگرفتم همون شب مادر احمد گفت برای محمود برادر احمد قراره آخر هفته برن خواستگاری.. واونجا بود که برای اولین بار احساس خطر کردم. یک ماهی گذشت و با عروس جدید آشنا شدیم. به عکسهایی که در محضر با عروس جدید گرفته بودم نگاه میکردم. کارم شده بود مقایسه خودم با محنا. _خب من پوستم سبزه است_محنا سفیده. _من قدم از محنا پنج سانت کوتاه تره! _محنا سرکار میره و معلمه_خانواده اش پولدارن و... هزار جور فکر میکردم. یک سالی گذشت و جهاز خانم آماده شده بود و قرار بود برن سر خونه زندگیشون. چیزی که منتظرش بودم بالاخره اتفاق افتاد... پدرو مادراحمد همراه محمود اومدن بالا. نشستن و یک چایی خوردن احمد هم تازه از سرکار برگشته بود تا خواستم میوه بیارم.  پدر گفتن نه عروس برای شب نشینی نیومدیم. مادرش گفت راستش این سه سالی که شما اینجا بودین خیلی بهم قوت قلب دادی. زندگی رو تو این خونه جریان دادی. ولي محمود تازه استخدام بهداشت شده و نمیتونه خونه بخره
هدایت شده از گسترده چمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غذا که همش با گوشت و مرغ نمیشه 🤷‍♀ بیا اینجا یکم کدبانو بودنتو با سیب زمینی به رخ بکش 🤔 ببین منو هر شب واسه همسری یه نوع غذای سبک و ارزون و فوری درست میکنم 😍😍 کلی قربون صدقه ام می‌ره 😁 بگما من همه هنرامو مدیون اینجام 👇🙈 همه اموزشا با ساده ترین مواد 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/382206054Ce5b85e5366 واقعا ☝️🏿😋 به همراه کلیپ🎥