♻️ یادآوری به نمایندگان مجلس
🔴 در لایحه عفاف و حجاب به این نکته بسیار مهم توجه کنید
🔻یک مورد بسیار حیاتی که نمایندگان مجلس باید در لایحه عفاف و حجاب به آن توجه داشته باشند، این است که اساساً به هیچ عنوان #نباید از عبارت هایی نظیر « کشف حجاب »، « برهنگی »، « نمیه برهنگی » و مانند اینها در نص قانون استفاده شود؛ بلکه باید مطابق تبصره ذیل ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، از عبارت:
« زناني كه بدون #حجاب_شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند » استفاده گردد.
اما چرا باید اینگونه شود؟
1️⃣ وقتی که گفته می شود، پوشش یا حجاب #شرعی، این عنوان از #بد_حجابی گرفته تا #بی_حجابی محض را شامل می شود.
2️⃣ اساساً در مملکت اسلامی، هیچ فردی نمی تواند به صورت علنی هتک احکام کند و حرام شرعی را در ملأعام انجام دهد. #تظاهر به فعل حرام نباید #تلویحاً یا #تصریحاً در هیچ قانونی مجاز شمرده شود.
👈 اگر مانند لایحه قبلی عفاف و حجاب ( که در رسانه ها منتشر شد) برخی #مصادیق پوشش غیر شرعی ذکر گردد، در آنصورت مواردی از هنجارشکنی ها پیدا می شود که حرمت شرعی دارد، تظاهر به آن حرام است اما از نظر قانونی منعی ندارد❗️
👌برای مثال، مواردی از بدحجابی و شل حجابی در جامعه مشاهده می شود که کشف حجاب محسوب نمی شود اما میزان فساد انگیز بودن و آسیب آن به عفت عمومی چه بسا از برخی مصادیق کشف حجاب هم بیشتر باشد.
⏪ البته، اینکه مأمور اجرای قانون باید با کدام مصادیق پوشش غیر شرعی برخورد کند؟ با توجه به شرایط تصمیم گیری می شود و نمی توان یک حکم کلی برای همه موارد داد؛ منتها از نظر قانونی باید انواع و اقسام پوشش های غیر شرعی، غیر مجاز شمرده شود.
⏪ از همین رو، آوردن عبارت «حجاب شرعی» در متن قانون قبلی، بسیار بجا و ماهرانه بوده است و لازم است در قانون جدید هم این عبارت که جامع و مانع است بیاید نه عبارت های دیگر.
#تظاهر
خانمی هستم ۴۱ ساله، از وقتی وارد راهنمایی شدم به خاطر زیبایی چهرهای که داشتم برام خواستگار می اومد. خیلی زیاد به ازدواج علاقه داشتم.همیشه میگفتم به محض اینکه شوهر کنم بچه دار میشم. دوست داشتم ۴ یا ۵ تا بچه بدنیا بیارم. اما هر بار که برام خواستگار می اومد پدرم توی خونه جنگ و دعوا راه مینداخت که من میدونم تو با این دوست شدی اومده خواستگاریت. منم کلی گریه و قسم که اصلا ندیدمش. این برنامهمون بود تا یک هفته و در نهایت مدرم خودش جواب منفی میداد.
#تظاهر
قسمت۱
خانمی هستم ۴۱ ساله، از وقتی وارد راهنمایی شدم به خاطر زیبایی چهرهای که داشتم برام خواستگار می اومد. خیلی زیاد به ازدواج علاقه داشتم.همیشه میگفتم به محض اینکه شوهر کنم بچه دار میشم. دوست داشتم ۴ یا ۵ تا بچه بدنیا بیارم. اما هر بار که برام خواستگار می اومد پدرم توی خونه جنگ و دعوا راه مینداخت که من میدونم تو با این دوست شدی اومده خواستگاریت. منم کلی گریه و قسم که اصلا ندیدمش. این برنامهمون بود تا یک هفته و در نهایت پدرم خودش جواب منفی میداد.
۱۹ سالم بود که یکی از دوستان پدرم بزام خواستگاری آورد که مذهبی بود و وضع مالی خوبی داشت. اونا بالای شهر مینشستن و خیلی از ما دور بودن. اون روز ها من تازه میرفتم سر کار. دلم ازدواج میخواست و اصلا مهم نبود کی. وقتی بالاخره پدرم اجازه داد و اومدن خواستگاری دیدم پسره قدش از من کوتاه تره. توی ذوقم خورد اما چون این اولین خواستگاری بود که پدرم نتونسته بود بهم تهمت دوستی باهاش رو بزنه، هول شدمو گفتم جوابم مثبته.