#قسمتیازپارت59
دل تو دلم نبود صدای تپش قلبم رو خودم می شنیدم انگار قلبم توی گلوم بود واقعی واقعی داشتم شوهر میکردم حالم اصلا خوب نبود حرف های فریده تو گوشم شد بگو نمیخوام نهایت یک کتک میخوری چند روز باهات قهر می کنند تموم میشه یک لحظه صحنه کتک خوردن مامانم از بابام به خاطر ازدواج دمن اومد جلوی چشمام صدای آقا سید من رو به خودم آورد عروس خانوم راضی هستی سرم رو انداختم پایین اولین دروغه زندگیم رو گفتم بله آقا سید راضی هستم...
https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ce1b6f877e7
#مگهمذهبیهاهمدخترشونرود #کودکیبهزوشوهرمیدن ؟؟ بیا اینجا این رمان بسیار زیبا مذهبی هیجانی و عاشقانه رو بخون و لذت ببر#اشتراکی