8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝 مراحل سعادت
🔺مادر و پدر، امام زمان عجل الله ، خدا
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مناجات با امام زمان علیهالسلام
یابنالحسن منو از خونه بیرون نکن!😞
#استادپناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسادت به ایرانی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ابر قدرت باشی همه از تو میگن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنر و ارزش یک مؤمن چیست؟
17.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زن و شوهر مراقب کنند از نامحرم جلوی همدیگه تعریف نکنند.
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانومهایی که میگن "شوهرم رو دوست دارم، پدر و مادرش رو نه" این ویدئو رو ببینید
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ی اَبروی تو، قبله گاه من🌹❤️
#زود_دیر_شد ۳
دیگه کاری باهاش نداشتم و ازدواج کردن براش ارزوی خوشبختی کردم از همون روزای اول زن دایی م اذیتش میکرد گاهی سه ماه میشد که نیومده خونه ما و ندیدیمش با اینکه خونه هامون کنار هم بود، بعد از ازدواج اونا پسرعموم اومد خواستگاریم هر چی مخالفت کردم بابام محل نداد و بهشون جواب مثبت داد من اصلا از بهزاد خوشمنمیومد اما اون تو دوران عقدمون همش میگفت من از بچگی میخواستمت و منتظر بودم بزرگ شیم بیام خواستگاریت ولی من هیچ علاقه ای بهش نداشتم بعد از ازدواج هم بهزاد همیشه بهم محبت میکرد کم کم دل به دلش دادم خدا بهمون دوتا بچه داد ولی میترسیدم از محبت کردن بهش
#زود_دیر_شد ۴
میترسیدم محبت کنم و بابام به خودش افتخار کنه که اجبار خوبی کرده و حس پیروزی بگیره میترسیدم محبت کنم و بهزاد ازم سرد بشه بچه هامون هفت ساله و نه ساله بودن کم کم میخواستم منم ی بار بهش بگم دوستت دارم انگار ی چیزی جلوم رو میگرفت هر وقت خواستم بهش نزدیک بشم یاد کتک هایی افتادم که بخاطرش خوردم تا زنش بشم ازش دور میشدم زندگی خوبی برام ساخته بود و همه حسرت زندگیم رو میخوردن همیشه هدیه های گرون میخرید و میخواست خوشحالم کنه اما من خوشحالیم رو بروز نمیدادم از زندگی خواهرم خبر داشتم امیر ماه به ماه باهاش قهر میکرد و زن دایی و داییم کتکش میزدن خودشم نمیذاشت پدر مادرم با امیر صحبت کنن میگفت خودم راضیم و عاشق شوهرمم برام عجیب بود بهزاد منو میپرستید و من نمیخواستمش ولی مهناز کتک میخورد و عاشق امیر بود