eitaa logo
۳۱۳ افلاکی مهریز
173 دنبال‌کننده
1هزار عکس
373 ویدیو
6 فایل
افلاکیان "بازخوانی خاطرات، وصیت نامه، تصاویر و...شهدا، آزادگان و رزمندگان شهرستان مهریز ارسال محتوا(خاطره, عکس و... از رزمندگان و شهدا) انتقادات و پیشنهادات از طریق: @khademe_shahidan لینک عضویت در کانال: https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
مشاهده در ایتا
دانلود
|حرف حساب 🔻 حزب الله ... ◽️ هرچند وطن خویش را دوست می دارد، اما از تعلقات جغرافیایی آزاد است وبرای آب وخاک نیست که می جنگد! "میهن" او "اسلام" است... ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
🔳انا لله و انا الیه راجعون🔳 "صلابت و شکیبایی مادران شهدای معزز که فرزندان خویش را در راه رضای پروردگار و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی نثار کردند در وصف نمی گنجد و کلمات قادر به ستودن صبر جمیل این بانوان والامقام نیست" در گذشت "حاجیه ملکه خانم شجاعی" مادر گرامی را تسلیت عرض می نماییم و از منظر ادب و ارادت به ساحت ایمان و مقام صبرشان ادای احترام نموده و از پروردگار برای آن مرحومه علو درجات را مسئلت داریم ان شالله به فضل الهی با فرزند شهیدشان‌محشور گردند 🖊ستاد فرهنگی کریم اهل بیت ع مهریز 🖊کانال خاطرات شهدا و رزمندگان ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
🍁🍁 🔺الهام شهادت فرزند به مادر🔺 خاطره مادر 🌺🌺🌺🌺🌺 به جدم زهرا(س)انتظار شهیدشدن او را داشتم یعنی دیه منتظر آمدنش نبودم به من الهام شده بود که فرزندم شهید می شود خلاصه بعد ازسه ماه که اعزام  جبهه شده بودیک شب آهنگ حمله که زدند ، به اعضای خانواده گفتم امشب حسین شهید می شه اطرافیان به من گفتن مگر تو خدایی گفتم خدانیستم ولی به من الهام شده همین جور نشستم هرچی به من گفتن پاشو بخواب گفتم من خوابم نمی آید بلندشدم وگشتم لباس مشکیم را پیدا کردم ودر حال خود بودم تقریبا ساعت سه نیمه شب بود همین جور که تکیه کرده بودم به دیوار چشمهایم روی هم رفت یه وقتی تو خواب دیدم که شهید بایک لباس سفید که یک دسته گل قرمزروی سینه اش بود 🌺🌺🌺🌺 آمد به خوابم به اوگفتم آخ مادرحسین آمدی؟ گفت بله. گفتم مامان این چه لباسیه که پوشیدی؟! گفت این لباس عروسیه گفتم مادرالهی شکراومدی گفت دارم میرم یک لحظه همین جوری بغلش کردم و بوسیدمش و همین قدرحرف زد و غیب شد ، اذان صبح بیدارشدم گفتم حسین شهید شده 🌺🌺🌺 باز دوباره گفتم حسین شهید شده خدا شاهد است همان لحظه ای که من خواب دیده بودم همون لحظه پسرم شهید شده بود همون ساعت شهید شده بود چون بعدا یکی از همرزمانش برامون تعریف کردساعت سه بعد ازنصف شب درعملیات کربلای 5 تو قایق تیرخورده بود تو قلبش ، رسانده بودنش به خشکی که من سر او را گذاشته بودم  روی پا هایم فقط تاسه دفعه گفت یا حسین یا حسین یاحسین وشهید ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
| باید به خود جرات‌ داد ▪️به مناسبت سالروز شهادت ۹ بهمن ماه ۶۱ | فکه ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | چادر 🔸 من دارم میرم که چادر از سرت برداشته نشه 🎙راوی: حاج آقا ترابی نسب ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
madar-baram-ghese-begu.wma
845.2K
| دفاع مقدس 🎵 مادر برام قصه بگو، دل تنگ تنگه 🎤 گروه سرود آباده ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
درتاريخ 65/1/21 درمنطقه سومار درسن21 سالگی به شهادت می رسند 🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯 فرازی از 🌸و ای 🌸خواهر 🌸گراميم 🌸حجاب 🌸اسلامي 🌸تو مثل 🌸خون 🌸شهيد 🌸است ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
💠 🔰شهیدی که‌ بخاطر رضایت پدر از بهشت برگشت آخرین روزهای اسفند ۱۳۶۴ بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم‌. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظه ای استراحت نداشتیم اتاق عمل مرتب آماده می شد و تیم جراحی وارد می شدند. داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل می رفتم، که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده!! همین طور که جلو میرفتم یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد، برگشتم اما کسی را ندیدم. می خواستم بروم که دوباره صدایم کرد، دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق خون است. رفتم بالای سر مجروح و گفتم شما من را صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، منم کاظمینی . چشمانم از تعجب گِرد شد، گفتم محمدحسن اینجا چه کار می‌کنی؟ محمدحسن کاظمینی سال های سال با من همکلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضای اصفهان زندگی می کردیم. حالا بعد از سال ها در بیمارستانی در اصفهان او را می‌دیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سال‌های اول جنگ در جبهه مفقود شده بودند. البته خیلی از دوستان می‌گفتند که برادران حسن اسیر شده اند. بلافاصله پرونده پزشکی اش را نگاه کردم. با یکی از جراحان مطرح بیمارستان که از دوستانم بود صحبت کردم و گفتم این همکلاسی من طبق پرونده‌اش چندین ترکش به ناحیه کمرش اصابت کرده و فاصله بین دو شانه چپ و راست را متلاشی کرده طوری که پوست و گوشت کمرش از بین رفته، دو برادر او هم قبلاً مفقود الاثر شدند. او زن و بچه هم دارد اگر می شود کاری برایش انجام دهید. تیم جراحی خیلی سریع آماده شد و محمدحسن راهی اتاق عمل شد دکتر همین که میخواست مشغول به کار شود. مرا صدا زد و گفت: باورم نمیشه، این مجروح چطور زنده مانده به‌قدری کمر او آسیب دیده که از پشت می توان حتی محفظه ای که ریه ها در آن قرار می گیرد مشاهده کرد!! دکتر به من گفت: این غیر ممکن است، معمولاً در چنین شرایطی بیمار یکی دو ساعت بیشتر دوام نمی آورد. بعد گفت: من کار خودم را انجام می دهم. اما هیچ امیدی ندارم ، مراقبتهای بعد از عمل بسیار مهم است. مراقب این دوستت باش. عمل تمام شد... ادامه دارد... برگرفته از کتاب کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۳۱۳ افلاکی مهریز
💠#بازگشت 🔰شهیدی که‌ بخاطر رضایت پدر از بهشت برگشت #قسمت_اول آخرین روزهای اسفند ۱۳۶۴ بود. در بیم
کتاب "" 🔺پیام هایی از تجربه های نزدیک به مرگ ✳️کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال واتس آپ👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/KVAYwXoOgys8nHYqcnHLmS لینک‌دعوت به کانال ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f