#شبانه_ها 🌙
💠خدایا....
✍تنها کوچهای که بن بست نيست
کوچه ياد توست....
ازتو خالصانه ميخواهم ؛
که هيچ انسانی درکوچه پس کوچههاي
#زندگی گرفتار هيچ بن بستی نگردد.
💞"زندگیتون در پناه خدا"
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
سلام امام زمانم
تا وعده قیامت تو صبر می کنیم
برداغ بی نهایت تو،صبر میکنیم
ای از تبار آینه و آفتاب وعشق
تا مژده زیارت تو،صبر میکنیم
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔸ایتا افلاکیان:
☑️ eitaa.com/Aflakiyan0
🔹تلگرام افلاکیان:
☑️ t.me/Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🕊ﺻﻔﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ #ﺍﺭﺳﻄــﻮ ﺷﺪﻥ/ﺧﻮﺷﺎ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪﻥ #ﭘﺮﺳﺘﻮ ﺷﺪﻥ
✍گرچه رفتند ولی، ادامه دارند هنوز...
⭕️شهید بزرگواری که امروز #بیست_و_هفتم مهر ماه به شهادت رسیده است:
. 🌹یارعلی عیسوندچراغی ۸۲
🚩 ۴۰ نفر از نیروهای دشمن و عوامل محلی آنها در بیشه (اطراف دزفول) و همچنین ۳ نفر از عوامل خودی که جاسوسی می کردند توسط سپاه دستگیر شدند.
اینجا بهشت است...محفل صمیمی رهروان شهداست؛👇
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔸ایتا افلاکیان:
☑️ eitaa.com/Aflakiyan0
🔹تلگرام افلاکیان:
☑️ t.me/Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالی است
حیف جامانده از آن غافله ی یار شدیم
✍گرامی باد یاد و خاطره خادم الشهدا،حافظ قرآن،بسیجی جهادگر،شهید علی حسین پور
شادی روحش 3صلوات🌸
#صفی_آباد
☑️ @Aflakiyan0
️ قرارگــاه افلاکیــــان ️ ️
لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالی است حیف جامانده از آن غافله ی یار شدیم ✍گرامی باد یاد و خاطره خادم
🌹#خادم_الشهدا_علی_حسینپور در 14خرداد ماه سال 1371 در شهرستان دزفول(محل زندگی صفی آباد) متولد شد.
ایشان جز بهترین نیروهای فرهنگی شهر و از مسئولین جلسات آموزش حفظ و قرائت قرآن در مساجد و پایگاه ها بود.
دارای روحیه ای شاد و سر زنده و در بین دوستان به خوش اخلاقی معروف بود.
خلق و خوی او باعث جذب بسیاری از نوجوانان و نونهالان به جلسات قرآن ایشان شده بود.
سر انجام این بسیجی جهادگر و حافظ قرآن کریم، در تاریخ 22اسفند ماه سال 1389هنگام اعزام به مناطق محروم به دلیل حادثه تصادف به دیدار حق شتافت.
🌹یاد و خاطرش گرامی باد و راهش پر رهرو
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
️ قرارگــاه افلاکیــــان ️ ️
لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالی است حیف جامانده از آن غافله ی یار شدیم ✍گرامی باد یاد و خاطره خادم
🌹 خادم الشهدا علی حسین پور:
✍همیشه در زندگی مورد امتحان الهی هستیم.
باید #تلاش فراوان کرد تا که در امتحانات سخت و دشوار #پیروز و سربلند شویم.
🔻باید #پیروز شد تا مورد #اطمینان شویم.
باید مورد #اطمینان واقع شد تا صاحب #معرفت شویم.
باید #معرفت داشت تا مرتکب #گناه نشویم.
🔻باید #گناه نکرد تا که به دیدار #معشوق نائل شویم.
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💞 کاش حال و هوای همه کانال ها و حال و هوای همه دلها مثل این کانال بود!
کجای راه را اشتباه رفته ام که از من رو گرفته اید؟!
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#اختصاصی
#صفی_آباد
✨چهل و پنجمین، سرافراز شهید:
🌹محمد علی مرادی🌹
✅ تا دقایقی دیگر
🔹تلگرام افلاکیان:
☑️t.me/Aflakiyan0
🔸ایتا افلاکیان:
☑️eitaa.com/Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
️ قرارگــاه افلاکیــــان ️ ️
#اختصاصی #صفی_آباد ✨چهل و پنجمین، سرافراز شهید: 🌹محمد علی مرادی🌹 ✅ تا دقایقی دیگر 🔹تلگرام افلاکی
#اختصاصی
#یاد_شهدا
#بخش_مرکزی
#صفی_آباد
#شهید_محمدعلی_مرادی
_____________________________________
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
اینجانب محمدعلی مرادی فرزند #رجب در سال 1344 متولد شدم.
و در تاریخ 31خرداد ماه سال 1368 به دلیل جراحات وارده و اثرات مجروحیت شیمیایی به شهادت رسیدم.
✅خصوصیات شهید بزرگوار:
ایشان از پاسداران باسابقه،متعهد و خوش نام و مدین شهر بودند.
چندین و چند با در جبهه های نبرد حق بر علیه باطل مجروح شده و در نهایت در تاریخ 31خرداد ماه سال 68 بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسیدند.
شهادت ایشان سال ها در ابهام بود و سرانجام در بازسازی اخیر گلزار شهدای شهر صفی آباد از ایشان با نام #شهید نام برده شد.
🍃شادی روحش صلوات
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔴 توضیحات( متن فوق بر اساس اطلاعات موجود از شهید بزرگوار تهیه و تنظیم شده است.)
#قرارگاه_نوشت:
تا دنیا دنیاست...انگار قرار است شهدایمان در گوشه و کنار شهر ها...در شهرک ها و روستا ها گمنام بمانند و سهمشان بی توجهی باشد و .....صلوات😔
🍃شادی روحشان گناه نکنیم!
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺امام حسین (ع) و رزمندگان
🌺قسمت 1⃣1⃣
🌺شهید محمد صابری
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
💠او عاشق سیدالشهداء بود. در ایام اسارت در آسایشگاه در عالم خواب، خود را همراه با عده ای در حرم امام حسین (ع) دیدم. جمعیت دستان خود را به ضریح گرفته، طواف می کردند. ولی در گوشه ای از حرم، محمد را دیدم که مودبانه کناری ایستاده بود. بعد با تعجب دیدم ضریح دور سر او می چرخد! ناگاه از خواب پریدم. همه خواب بودند. دنبال محمد رفتم. او در جایش نبود. کمی آنطرفتر مشغول خواندن نماز شب بود. محمد از اینکه جنگ تمام شده بود و توفیق شهادت را از دست داده بود تاسف می خورد. محمد بهم گفت: «شهدا رفتند و ما نتوانستیم از کسی قول شفاعت بگیریم. من تصمیم گرفتم که در این آخر اسارت از شما قول شفاعت بگیرم.» با وجود اصرار محمد من قبول نکردم. من کجا و محمد کجا؟
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
💠همان شب مادرم را در خواب دیدم گفت تو باید از محمد صابری قول شفاعت بگیری. عصر همان روز از محمد خواستم که مرا از شفاعت محروم نکند. اما محمد گفت به شرطی که دو طرفه باشد. محمد شروع یه صحبت کرد و گفت:«به زودی از جمع شما جدا خواهم شد و رفت. هر چه هست اینجاست و ایران را نخواهم دید. به مادرم بگویید در فراقم صبوری کند.» چند روز بعد محمد را دیدم گفت: «موقع رفتن شده، سلام مرا به امام برسانید. 45 دقیقه بعد او را به بیمارستان بردند و ساعتی بعد هم خبر شهادتش را آوردند. در دست نوشته ای که از او به یادگار مانده است نگاشته بود: «اسارت در راه عقیده، عین آزادی است.»
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب تا کربلا، صفحه 171 الی 174
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔸ایتا افلاکیان:
☑️ eitaa.com/Aflakiyan0
🔹تلگرام افلاکیان:
☑️ t.me/Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄