💠 دلاور مرد آسمانی #شهید_سعید_زارع :
🔻همسر شهید:
🔸بلافاصله با سعید تماس گرفتم، رد تماس میداد با خودم گفتم: خداراشکر سعید سالم است. با توجه به این اتفاقی که رخ داده حتما سرشان شلوغ است به همین دلیل رد تماس میدهد.«بعد متوجه شدم گوشی سعید دست همکارش بوده و او رد تماس داده است...»
چند لحظه بعد یک پیام برایم آمد که یکی از شهدا از #میانرود است ولی خبر در حال #تکمیل شدن است.....
🔹به یکباره بند دلم پاره شد و آن لحظه خیلی ترسیدم دوباره با خواهر سعید تماس گرفتم، او گفت: شوهرم با سعید حرف زده او گفته: «سعید سالم است» باور نکردم خودم با شوهرش تماس گرفتم، او گفت: نگران نباشید سعید سالم، گفتم: نگید سالم است چه اتفاقی برای سعید افتاده است؟ او گفت: پای سعید تیر خورده چیز خاصی نیست.
پدر و مادرم از #شهادت سعید اطلاع داشتند تماس گرفتند گفتند: با توجه به اینکه در اهواز تیراندازی شده و شما هم ترسیدید ما در راه اهواز هستیم. بعد از اینکه تلفن را قطع کردم چند نفر از فامیل به خانه ما آمدند گفتند: چون تیراندازی شده با خودمان گفتهایم زهرا تنهاست و ترسیده است.
🔻 همسر شهید ادامه دهد: زمانی که پدر و مادرم رسیدن همراه هم به بیمارستان رفتیم که در مسیر رفتن داییام تماس گرفت به من گفت: اگر #سعید #شهید شده باشد شما باید #صبر #زینبی داشته باشی.
بعد از چند دقیقه دوباره تماس گرفتن، گفتن: آمادهگیاش را داشته باش دیگر شصتم خبردار شد که چه شده گفتم: «مگر سعید شهید شده» که خالهام زد زیر گریه. آنجا بود که متوجه شده سعید من #شهید شده است...
در آن لحظه فقط میگفتم یا زینب یا زینب صبر...
🍃❤️| @Aflakiyan0