eitaa logo
️ قرارگــاه افلاکیــــان ️ ️
165 دنبال‌کننده
586 عکس
80 ویدیو
7 فایل
✨سلام بر آنهایی که #رفتند تا #بمانند! و نماندند تا #بمیرند! . و تا ابد به آنانکه #پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان #گمنام و #بی_مزار بمانند . 💞مدیونیم . 🔹ادمین: @mohajer128
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دلاور مرد آسمانی شهید مدافع وطن : 🔻همسر شهید: اسفند 90 عقد و با برگزاری مراسمی ساده سال 91 زندگی مشترک‌مان را زیر یک سقف آغاز کردیم. به درستی سعید پاسدار اسلام و ولایت بود در پاسداری کم نمی‌گذاشت در همان جلسه اول خواستگاری گفت که من سپاهی هستم و این شغل مأموریت‌ها و خطرات خودش را دارد. 🔸نزدیک به 7سال با سعید زیر یک سقف زندگی کردیم اخلاق و رفتار او برایم بزرگ‌ترین زندگی‌ام بود. در این مدت 7سال زندگی او در سخت‌ترین شرایط زندگی را نمی‌باخت و همیشه خود را بر اراده می‌دانست و توکل را به در جاری کرده بود. 🍃❤️| @Aflakiyan0
💠 دلاور مرد آسمانی مدافع وطن : 🔻همسر شهید: 🔸برایم ثایت شده بود سعید واقعا مرد است چرا که واژه مرد بی‌شک برازنده و سعید بود. هیچ وقت حرفی نزد که دل مرا برنجاند بس که خوش و بود اگر یک حرف زده بود که دل مرا رنجانده بود الان انقدر اذیت نبودم... 🔹همسر شهید در ادامه می‌گوید: وقتی زمان ازدواج‌مان به او بله گفتم در واقع به تمام اهد و آرم بله گفتم. اهداف ما در زندگی مشترک از هم جدا نبود و طبق عادت اهداف‌مان را با هم دنبال می‌کردیم بنابراین راضی به رفتنش شدم. ✅زمانی که‌ می‌خواست برود به من گفت «زهرا آرزوی است اما من برای   می‌روم...» 🍃❤️| @Aflakiyan0
🔻هنگام رفتن به سوریه عکس آقا را با این شعر استوری  و زمزمه می‌کرد: ما مریدیم و شما پیر و مرادی تو فقط به ما بده حکم جهادی دشمن آل علی رجز می‌خونه انگاری سر به تنش کرده  زیادی ✍او می‌گفت تا را نابود نکنیم آرام نمی‌گیرم. 🍃❤️| @Aflakiyan0
🔻با اینکه همیشه سعید می‌گفت: هدف‌ام است ولی خب هر رزمنده‌ای آرزوی را دارد. با آه و افسوس می‌گفت: «من لیاقت نداشتم با همکارانم و دوستان شهید بشم». وقتی خبر شهید عارف کاید خورده را به او دادند بر سر خودش زد گفت: خوشا بسعادت عارف من سعادت نداشتم. از همرزم‌های سعید بود 🍃❤️| @Aflakiyan0
💠 دلاور مرد آسمانی : 🔻همسر شهید : 🔹قبل از ماه محرم مدام مضطرب بودم این استرسی که من داشتم در آن زمان که به سوریه رفته بود نداشتم. دو ماه پیش بود سعید گفت: برای اربعین این کار را باید انجام بدهم(سفر مشهد) دوباره گفت: "نه راستی من که برای اربعین دیگر نیستم." به او گفتم: خدا نکند گفت خدا را چه دیدی... 🔸 یک روز قبل از رژه استرس عجیبی داشتم منزل ما با محل برگزاری رژه فقط چند خیابان فاصله داشت زمانی که تیراندازی شد در آن لحظه ترس عجیبی به دلم سایه انداخته بود و مدام اضطراب در دلم افتاده بود، با خود گفتم: حتما از برنامه‌های رژه است. نمی‌دانم چه حکمتی بود با اینکه مواد اولیه را برای تهیه غدا از یخچال بیرون آورده بودم یک خواب یهوی به سراغم آمد و تکیه بر دیوار، خوابم برد تا ساعت 11 که با تماس همسر همکار سعید از خواب پریدم، با مکالمه کوتاهی صحبت کردن خداحافظی کردیم.  یک لحظه که گوشی را چک کردم چندین تماس بی‌پاسخ و نیز پیام‌های زیادی در واتس آپ ارسال شده بود که تیراندازی شده و...  🍃❤️| @Aflakiyan0
💠 دلاور مرد آسمانی : 🔻همسر شهید: 🔸بلافاصله با سعید تماس گرفتم، رد تماس می‌داد با خودم گفتم: خداراشکر سعید سالم است. با توجه به این اتفاقی که رخ داده حتما سرشان شلوغ است به همین دلیل رد تماس می‌دهد.«بعد متوجه شدم گوشی سعید دست همکارش بوده و او رد تماس داده است...» چند لحظه بعد یک پیام برایم آمد که یکی از شهدا از است ولی خبر در حال شدن است..... 🔹به یک‌باره بند دلم پاره شد و آن لحظه خیلی ترسیدم دوباره با خواهر سعید تماس گرفتم، او گفت: شوهرم با سعید حرف زده او گفته: «سعید سالم است» باور نکردم خودم با شوهرش تماس گرفتم، او گفت: نگران نباشید سعید سالم، گفتم: نگید سالم است چه اتفاقی برای سعید افتاده است؟ او گفت: پای سعید تیر خورده چیز خاصی نیست. پدر و مادرم از سعید اطلاع داشتند تماس گرفتند گفتند: با توجه به اینکه در اهواز تیراندازی شده و شما هم ترسیدید ما در راه اهواز هستیم. بعد از اینکه تلفن  را قطع کردم چند نفر از فامیل به خانه ما آمدند گفتند: چون تیراندازی شده با خودمان گفته‌ایم زهرا تنهاست و ترسیده است. 🔻 همسر شهید ادامه دهد: زمانی که پدر و مادرم رسیدن همراه هم به بیمارستان رفتیم که در مسیر رفتن  دایی‌ام تماس گرفت به من گفت: اگر شده باشد شما باید داشته باشی. بعد از چند دقیقه دوباره  تماس گرفتن، گفتن: آماده‌گی‌اش را داشته باش دیگر شصتم خبردار شد که چه شده گفتم: «مگر سعید شهید شده» که خاله‌ام زد زیر گریه. آنجا بود که متوجه شده سعید من شده است... در آن لحظه فقط می‌گفتم یا زینب یا زینب صبر... 🍃❤️| @Aflakiyan0
🔻از ارادات وعلاقه سعید به شهدا می‌گوید: علاقه زیادی به و داشت. 👇
✍ گمان که نه بی شک شفاعتش کرده اند.
✍ گمان که نه بی شک شفاعتش کرده اند.
💠 دلاور مرد آسمانی : 🔻مادر شهید ادامه میدهد: وقتی از اهواز می‌آمد با تمام اعضای خانواده رو بوسی می‌کرد و به حاجی می‌گفت: هل حاجی هل. (هل به معنای خوش آمدید است) بجای اینکه ما به او بگویم او به ما می‌گفت. انقدر با روحیه بود. 🔹مادر شهید ثمره تربیت فرزنداش را در روزی می‌دانست، افزود: نان و روزی حلال بسیار در تربیت موثر است. فرزند شهیدم ثمره نان حلال و کشیده‌ی حاج آقا است. 🔻پدر شهید به این قسمت از ماجرا که می‌رسیم، دیگر تاب نمی‌آورد با بغض می‌گوید: به شدت به مسائل بود. روز هرساله از مسیر خانه‌مان تا هیئت را که قریب به دو کیلومتر است می‌رفت. امسال به او گفتم: سعید بابا هوا است کفش‌هایت را بپوش. سعید گفت: "بابا اتفاقا امسال که هوا گرم است باید پای برهنه بروم تا به یاد ابا عبدالله حسین(ع) باشم." خودش را وقف هیئت و مسجد کرده بود. پدر تاب ندارد با بغضی در گلو که شاید حرف‌های نگفته است که راهش را سد کرده، اما مادر شهید با اشاره به خاطره آخرین وداع با فرزندش می‌گوید: به او گفتم: ✅فدای رهبر و ولایت، عزیز مادر به آرزویت رسیدی، سعیدم شهادت مبارک، عزیز مادر ما را هم دعا کنید. 🍃❤️| @Aflakiyan0
🌷 عرض ارادت و سلام به ارواح مطهر شهدا و امام شهدا،شهدای مدافع حرم و وطن به ویژه شهدای حادثه تروریستی رژه ۳۱ شهریور اهواز 🌹 پوزش از خانواده بزرگوار،شهید پرور و ولایت مدار زارع جهت یاد آوری خاطرات تلخ روز های فراق آقا سعید... ✍ در اینجا قسمت هایی از مصاحبه منتشر شد که جهت مطالعه کامل و حرف های ناگفته پدر و مادر به ویژه همسر بزرگوار و زینبی شهید به لینک زیر مراجعه کنید. 🌐https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/07/18/1847138/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D8%B4%DB%8C%DB%8C%D8%B9-%D9%81%D9%82%D8%B7-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8-%D8%B3
✍ سلام بر آنهایی که رفتند تا ایمان بماند! 💞 امروز ماه سالروز شهادت دلاور مردان آسمانی و حسینی،بچه های خمینی: 🌹 نورعلی رئیسی‌للری/عنایت‌الله عابدزاده/حسن نجفیان (۶۱) سال ۶۷: 🌹محمدحسین شهربانوزاده/عبدالعلی طاعی‌زاده/مهران طاعی‌زاده/عبدالرحیم عیدی‌پورخیاط/سیدعلی عیسی‌زاده/محمدکایدخورده/عبدالحمید منده‌نژاد/غلامرضا هدایت‌پناه/حسین پریان/غلامعلی تقی‌شوشی/مهرعلی رحیمی🌹 🌹سردارشهید علی کمیلی‌فر جانشین محور لشکر۷ در عملیات والفجر ۱۰ محل شهادت: شلمچه تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۱/۵ 🚫شادی روح شهدا نکنیم! پیامرسان تلگرام: 🍃❤️| t.me/Aflakiyan0 پیامرسان ایتا: 🍃❤️| eitaa.com/Aflakiyan0 پیامرسان واتس آپ: 👥 chat.whatsapp.com/Llv6IJuc6kzLWxqEj26wqW صفحه اینستاگرام: 📺 http://instagram.com/Aflakiyan_dezful