eitaa logo
افسران جوان جنگ نرم
69.1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
35.5هزار ویدیو
93 فایل
تنها کانال افسران جوان جنگ نرم در پیام‌رسان ایتا هر گونه ناهنجاری و منکری را که اطراف خود می‌بینید با ما در میان بگذارید وبسایت : https://afsaran.ir ارتباط و ارسال سوژه : @Afsaranpm تبلیغات در افسران : @afsaran_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
در ایامی که شبانه روز برای تدوین و مونتاژ در صدا و سیما بودیم، به محض اینکه وقت #نماز می‌رسید، همین که قرآن شروع میشد، سید قلم را زمین می‌گذاشت، لباس را می‌پوشید و بچه‌ها را صدا می‌کرد: حرکت کنید که وقت نماز است. سپس به طرف مسجد بلال حرکت می‌کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می‌شد! #شهید_سیدمرتضی_آوینی #درس_اخلاق @Afsaran_ir
یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم. شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد.» آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تک‌سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز می‌کنی، مطمئن باش»! #شهید_سیدمرتضی_آوینی #درس_اخلاق @Afsaran_ir
🔸جعبه شیرینی را جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می توانم یکی دیگر هم بردارم؟ گفتم: البته این حرفها چیه سید! و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت، اما هیچ کدام را نخورد❗️ 🔹کار همیشه اش بود. هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، بر می داشت، اما نمی خورد. می گفت: «می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم.» به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند. 🔸شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند! #شهید_سیدمرتضی_آوینی #درس_اخلاق @Afsaran_ir
⭕️ تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام. به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پرفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان خوانده باشم‌اش ـ طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌است که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید. باید در جست‌وجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم. #شهید_سیدمرتضی_آوینی @Afsaran_ir
⭕️شهید آوینی تعریف می‌کرد: 🔸با یک گروه از جانبازان رفته بودم حج، چنان درسی از آنها گرفتم كه ای كاش قبلا با اینها آشنا شده بودم. بارها و بارها گریستم، به خاطر تحول و حماسه‌ای كه در اینها می‌دیدم. 🔹به یكی از جانبازانی كه نابینا بود گفتم: "دوست نداشتی یك بار دیگر دنیا را ببینی؟" حداقل انتظار داشتم بگوید: "چرا یك‌ بار دیگر می‌خواستم دنیا را ببینم." اما او پاسخ داد: "نه" پرسیدم: "چطور؟" گفت: "در مورد چیزی كه به خدا دادم و معامله كردم نمی‌خواهم فكر بكنم." 🔸بدنم می‌لرزید، فهمیدم كه عجب آدم‌هایی در این دنیا زندگی می‌كنند. ما كجا، اینها کجا" 🗓به مناسبت ۲۰ فروردین، سالروز شهادت @Afsaran_ir