آخر نشستم و دو سه دریا گریستم
میخواستم بگویمش اما گریستم
او بین جمع بود، غرورم نمیگذاشت
در خلوتم نشستم و تنها گریستم
گریه امان نداد که بهتر ببینمش
صد حیف در زمان تماشا گریستم
ابرم که اشکِ من همه را شاد میکند
آری بخند ای گل زیبا، گریستم
گویا به خاک من نمی از اشک بوده است
تا پایِ خود نهاده به دنیا گریستم
شاید دعا به گریهی من مستجاب شد
دیشب به این امید خدایا گریستم
حالم ردیف نیست، غزل گریه میکند
وقتی ردیف هم شده حتی «گریستم»
#علی_مقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
خارم که از گُلِ چمنش باز مانده است
یا آن غریب کز وطنش باز مانده است
آغوشِ یار را اگر از دست دادهام
اما چه خوب عطرِ تنش باز، مانده است
امشب درِ بهشت خدایا گشودهای
یا اینکه یار، پیرهنش باز مانده است؟
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی
یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است
آری هنوز امید وصال تو در دل است
مقتول تو اگر کفنش باز مانده است
#علی_مقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha