میگفت: بچهکہبودم پیرمردےدرکوچہ
روےزمینسردخوابیدهبود ونمیتوانستمکمکشڪنم!
آنشبرختخوابآزارمداد
ازفڪرپیرمردوروےزمین سردخوابیدمتاشریڪ رنجشباشم . . .
سرمایہبدنمنفوذڪردو مریضشدماما
روحمشفاپیداڪرد،چه مریضےلذتبخشے...!
_ #شهید_مصطفی_چمران☘✨
🆔@BarayeAgaahi
خدایا! هدایتم کن! زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.🌾
#شهید_مصطفی_چمران
🆔@BarayeAgaahi
«خدایا!
مرا به خاطر گناهانی که در طول روز
با هزاران قدرت عقل توجیه شان میکنم،
ببـــــخش»
#شهید_مصطفی_چمران
🆔@BarayeAgaahi
' خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم ببخش!.
- #شهید_مصطفی_چمران
🆔@BarayeAgaahi
همسرِ #شهید_مصطفی_چمران :
روزی که مصطفی به خواستگاریِ من آمد💐
مادرم به او گفت《این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید؟😌
.
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد گفت:
+《من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام،وقتی بیدار شد،تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت!!!☺️
.
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد😕
اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛☺ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت:
《من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم》♥️😍🙈
#عاشقانهٔ_شهدا
🆔@BarayeAgaahi