‹اغمــٔـا›
تو هرچی آروم بودم به جاش تو غصه خوردن عجله داشتم، تندتند و تندتند انگار قراره ازم بگیرنش:)) #دست_نو
به نقطهای از زندگی رسیدم که میتونم بشینم به دیوار نگاه کنم و تا خود صبح گریه کنم..
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
زندگی کردن برای آدمهایی که زیادی به همهچیز اهمیت میدهند، سختتر است:))!
میگفت: چی باعث میشه یک نفر نویسنده بشه؟
گفتم: خیلی سادهست. یا حرفاتو روی کاغذ مینویسی، یا خودتو از پل پرت میکنی پایین.
یاد بگیرید تنهایی و تنها موندن و تنها شدنو، چون آدما هیچ کدوم نمیان که بمونن ..
‹اغمــٔـا›
لب باز کردهای که نصیحت کنی و من دارم به شاهکار لبت فکر میکنم . .
دلم بدون تو غمگین و با تو افسردست
چه کردهای که ز بود و نبودت آزردست . .