روایتی از امیر مومنان علی (ع)هست که می فرماید :🍀"ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ عبرت ها چه زیاد و عبرت گیرندگان چقدر کم اند ."🍀
اگر چشمان بازی داشته باشیم صحنه زندگی را پر از نکات پندآموز می یابیم!
حالا یکی از این عبرت ها:👇
تا حالا به مداد دقت کردید؟✏️
بله ،همین مدادی که بچه ها باهاش مشق می نویسن !📝
در مداد ۵ خاصیت است که اگر به دستشان بیاوریم، تا آخر عمرمان با آرامش زندگی میکنیم. 😳
✏️ صفت اول:
میتوانیم کارهای بزرگ کنیم، اما نباید هرگز فراموش کنیم دستی وجود دارد که حرکت ما را هدایت میکند. اسم این دست خداست. او باید همیشه ما را در مسیر اراده اش حرکت دهد.
✏️ صفت دوم:
گاهی باید از آنچه که مینویسیم دست بکشیم و از مدادتراش استفاده کنیم. این موجب میشود مداد کمی رنج بکشد، اما آخر کار، نوکش تیزتر میشود. پس بدانیم که باید رنج هایی تحمل کنیم چرا که این رنج سبب میشود انسان بهتری شویم.
✏️ صفت سوم:
مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم. بدانیم که تصحیح یک کار اشتباه، کار بدی نیست. در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگه داری مهم است.
✏️ صفت چهارم:
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باشیم که درونمان چه خبر است.
✏️ صفت پنجم:
مداد همیشه اثری از خود به جا می گذارد. بدان هر کاری در زندگی مان می کنیم ردی به جا می گذارد و سعی کنیم نسبت به انجام آن هوشیار باشیم و بدانیم چه می کنیم.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتري میشوید.
🌼اگر مطلب بالا براتون مفید بود، این کانال رو به دوستانتون معرفی کنید.
https://eitaa.com/kafa_Alinezhad313
❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣✨❣
اِلَهِي كَفَي بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَعَبْداً وَ كَفَي بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَلِي رَبّاً أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَاتُحِبُّ
🔷🔸 مناجات حضرت علی علیه السلام
خدايا مرا اين عزّت بس است كه بنده تو باشم، و برايم اين افتخار كافي است كهتو پروردگار من باشي.
تو آنچناني كه دوست دارم، مرا هم چنان كن كه دوستداري.
✨✨✨❣✨✨❣✨✨❣✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر۴ ساله من فدا ی بقیت الله ، به زبان ترکی می گویید؛ جانم میدیم ،سرم میدیم ، مهدی (عج) رو تنها نمیزاریم
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
هدایت شده از نماز اول وقت بخوانیم
چگونه دوست نامحرم یا آنکه با او قصد ازدواج داشته ام را فراموش کنم؟.mp3
6.43M
🌷﷽؛ 💠 چگونه دوست نامحرم یا آنکه با او قصد ازدواج داشته ام را فراموش کنم؟ فکر او ذهنم را درگیر کرده و آرامش را از من می گیرد 💠
@navb110
#برخورد_صحیح
🍃رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس🚎 شدیم. در شروع حرکت راننده ضبط📻 را روشن کرد. آنچه که پخش می شد آهنگ مبتذل🎼 بود. منتظر عکس العمل سید بودم. سید از جای خود بلند شد و پیش راننده رفت👥. با خودم گفتم حتما برخورد شدیدی💥 با راننده دارد.
🍃 اما سید بانرمی و لطافت گفت: اگر نمی خواهی #مادرم_حضرت_زهرا (س) از تو راضی باشد، به گوش دادن نوار ادامه بده😊. اصلا فکر نمی کردم🗯 سید چنین حرف سنگینی به راننده بزند. حرف سید چنان در راننده اثر کرد که ضبط را بدون هیچ حرف و شکایتی خاموش کرد. در ادامه سفر راننده👤 چنان با سید دوست شد💞 که هر چیزی را می خواست بخورد اول به سید تعارف می کرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
📚کتاب علمدار/صفحه 134
@ahdnameh313
🍃 🌹 🍃 🌹 🍃
عهدنامه ٣۱٣
🌸﷽🌸 باز پنجشنبه و یاد شهدا و رفتگان با #صلوات 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهید علیرضا بُرِیری
سلام ای مسافر خسته تن...اری،امروز بعد از ۲ سال و ۹ ماه،این اولین پنجشنبه ای است که محمد امین تو، همسرت،مادرت،پدرت و برادرت مکانی را برای دیدار روی ماهت پیدا کرده اند.
به امید بازگشت پیکر سایر شهدای خانطومان
#بازگشت_ستاره_ای_از_آسمان_خانطومان
#کانال_رسمی_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_بریری
@shahidalirezaboreiri
عهدنامه ٣۱٣
یه قرار بذار با خودت شبای جمعه برای چهل تا دوستات دعا کنی چندتا در قید حیات چند تا از دنیا رفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠طلبهی شهید مصطفی ردانی پور
💠اهل اصفهان
💠متولد ۱۳۳۷
💠با همهی درآمد ناچیزی که پدر داشت همیشه در منزل روضه خوانے ماهانه داشتند
💠بزرگ شد(انقلاب و جنگ و جبهه)
💠مادرش براے سر و سامان دادن به او اصرار به ازدواجش داشت ، ولی مصطفی میگفت:بچههای مردم دارند در جبهه تیکه پاره میشوند اونوقت شما میگویید کارهاتون رو وِل کنید و بیایید زن بگیرید
🍃دوباره پیغام فرستاد ڪه امام فرمودند:با همســــــــران شهـــــــدا ازدواج ڪنید ، باز قبول نکردندمی خواست تا مراسم سال همسرش صبر ڪند
🍃 دوباره پیغام فرستاد، شما سیـــد هستید می خواهم داماد حضرت زهرا(س) شوم
🍃دیگر نتوانست حرفی بزند و جوابش مثبت بود
حضرت امام خطبهی عقدش راخواند
🍃مصطفی به امام گفت :آقــــــا ما را نصیحت کنیـــد
امام به عروس نگاهے کرد و گفت:از خدا می خواهم ڪه به شما صبـــــــر بدهد
🌹مصطفی براے عروسیش علاوه بر میهمانان ۴ کارت عروسے دیگر گرفت
🌹یک کارت را گرفت و برد مشهد انداخت داخل ضریح امام رضا(ع) و آقــــــا امام رضـــــا (ع) را دعوت ڪرد
🌹یڪ کارت را برد مسجد جمکران گذاشت و آقـــــــا امام زمـــــــان(عج) را دعوت ڪرد
🌹دو کارت را برد انداخت داخل ضریح حضرت معصومه(س)
یکی براے حضرت معصومه (س)
یکی هم براے حضرت زهرا(س) و ایشون رو به عروسیشون دعوت کردند
💚چند شب قبل از عروسے خواب دید که ڪه حضرت زهرا(س) و اهل بیت دارند آماده می شوند تا جایی بروند
💚مصطفی سوال کرد ، خانم جان شما جایی می خواهید بروید ، حضرت زهرا(س)جواب دادند ، بلـــــــــه!!!
💚ما به عروسی شما می آییم
مصطفی خجالت کشید و سرش را پایین انداخت و گفت:خانم جان نمی خواستم مزاحم شما بشوم ، فقط خواستم ادب کرده باشم و احتــــــرام بگذارم