eitaa logo
اهل کتاب
138 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
مقام معظم رهبری در بازدید از مجموعه ایرانخودرو به نکته ظریفی اشاره فرمودند و گفتند:« مسئله این است که ما اگر اهمیت می‌دهیم به صنعت داخلی _ حالا در زمینه خودرو که فعلا محل کلان ماست و یا زمینه‌های دیگر _ بایستی سیاست تعدیل بازرگانی خودمان را در این زمینه حتما تنظیم کنیم. یعنی واردات بی‌رویه قطعه ضرر خواهد زد. دستگاه‌های سیاست‌گذار کشور و کسانی که سیاست‌های اجرایی را تنظیم می‌کنند، به این نکته باید توجه کنند. *فراوانی و ارزانی چیز خیلی خوبی است، اما از آن مهم‌تر و بهتر، رشد صنعت داخلی است* ؛ قوام گرفتن صنعت داخلی است. این درست نیست که ما به دلایل گوناگونی که غالبا هم واهی است، دروازه را به روی واردات باز کنیم. من بارها به مسئولین _ مسئولین گوناگون در بخش‌های مختلف دولتی _ گفتن: اگر فلسفه شما، منطق شما برای افزایش واردات و تسهیل واردات ساخته‌های صنعتی این است که می‌گویید کیفیت مصنوعات داخلی باید بالا برود، خب فشار را روی این بخش بگذارید. سیاست‌هایی وجود دارد که می‌شود وادار کرد، مجبور کرد تولیدکننده داخلی را به این که کیفیت را ارتقا بدهد. بدترین گزینه برای بالا بردن کیفیت داخلی این است که ما راه را برای مصنوعات خارجی باز کنیم؛ این، بدترین گزینه است. گزینه‌های بهتری وجود دارد که برای اینکه ما کیفیت را بالا ببریم». یعنی لزومی ندارد دولت پول‌های صندوق ذخیره ارزی را بدهد به ایرانخودرو، یا با اعمال تعرفه، از ایرانخودرو حمایت کند؛ در حالی که بسیاری از اوقات، حمایت خوب آن است که مشاوران خوب حتی از خارج از کشور برای یک صنعت بیاوریم، حمایت‌های دیپلماتیک از آن صنعت بشود و ... . بمانیم
فرزندم! زیاد یاد مرگ کن! یاد جایی که ناگهان در آن فرو می‌افتی و بعد مردن، به آن می‌رسی؛ تا وقتی سراغت آمد، آماده باشی؛ کمربسته و مهیا؛ نکند ناگهان غافلگیرت کند و مغلوب شوی؛ نکند رنگ و لعاب مردمی که خیال برشان داشته، در دنیا می‌مانند، مردمی که مثل سگ، دنیا را از هم می‌دزدند، تو را گول بزند. خدا که از احوال این روزگار پست، تو را خبر کرده، خود دنیا هم به تو، خودش را معرفی کرده، و زشتی‌هایش را نشانت داده. مردمی که پی دنیایند، سگ‌های عوعوزن و درندگان شکاری‌اند؛ به هم چنگ و دندان نشان می‌دهند؛ زورمنداهاشان، بی‌زورها را می‌خورند بزرگ‌هاشان، کوچک‌ترها را تحت سلطه می‌گیرند. بعضی‌هاشان، چهارپای رام و زانوبند دارند؛ بعضی‌ها رها شده و زانوبندهاشان را گم کرده‌اند و به تاخت، سمت بیراهه می‌روند. در شنزار بی‌گیاه و علف (و پر از) رنج و آفت می‌چرند؛ بی‌چوپانی که مواظبشان باشد، و بی‌گله‌بانی که آنها را (در مرتعی سالم) بچراند. دنیا آنها را برد به راهی تاریک چشم‌هایشان را هم گرفت؛ تا علائم و نشانه‌های راه روشن را نبینند. آنان در سرگردانی‌های دنیا گم شدند؛ در نعمت‌هایش فرو رفتند و دنیا شد خدایشان. بعد، دنیا با آنها بازی کرد آنها هم با دنیا بازی کردند و هرچه فراسوی آن بود، از یاد بردند. اگر صبر کنی، تاریکی کنار می‌رود. کجاوه‌های سفر، رسیده و آماده، ایستادند. هر که تند و سریع رود، به کاروان می‌رسد. بمانیم
از لحاظ اقتصاد بنگاهی، حساسیت و قضاوت خودروسازان به رشد جهشی صنعت قطعه‌سازی کاملا قابل درک بود چرا که هر صنعتی تلاش دارد تا حتی در نظام مشارکتی نیز کفه ترازوی چانه‌زنی و قدرت تصمیم گیری را به نفع خود سنگین ساخته و اراده خود را بر پیمانکاران و متحدان تولیدی‌اش تحمیل سازد. وقتی این تفکر در عقد قراردادهای استخدامی نیروی کار رایج است، در اعقاد قراردادهای پیمانکاری نیز موجه و پذیرفتنی است و از این منظر، انتقادی بر عملکرد خودروسازان، یا نوع نگرش آنان وارد نیست و این قطعه سازان بودند که باید به عنوان پایگاه‌های مستقل، شایستگی خود را برای ایفای نقش اساسی‌تر در عرصه تولید به اثبات می‌رساندند. اما مرز تمایز ساپکو با سایر بنگاه‌های اقتصادی صنعت خودرو نیز درست در همین نقطه است و گر چه ساپکو می‌توانست با رویکردی اقتصادی و بازاری روابط خود با زنجیره تامین ادامه داده و از منظر یک مشتری بالقوه، الزامات یک رابطه پایدار با تامین کننده را شرط بندی کند، اما ترجیح داد که منافع را در درازمدت در نظر گرفته و آن را در سطح ملی توسعه دهد. به این دلیل بود که آنچه از دید خودروساز، تهدیدی برای منافع درازمدتش احساس می‌شد. از نگاه ساپکو یک فرصت طلایی برای برهم زدن نظام تحمیلی تقسم کار جهانی بود و آنچه خودروساز را از افزایش قدرت و استقلال قطعه ساز می‌ترساند، موجب امید و اطمینان ساپکو می‌شد. و این حلقه واسطه‌ای در صنعت خودرو در حالی انرژی، سرمایه و تجربه علمی و فنی خود را در زنجیره قطعه سازان هزینه می کرد هیچ چشمداشتی به بازنشست آن در حساب‌های مالی ساپکو نداشت و به گونه‌ای این شبکه را تربیت و تقویت می‌کرد که در نهایت خود را نه وامدار ایرانخودرو، بلکه وامدار صنعت خودرو بدانند و با تبدیل شدن به مزیت صنعتی کشور و حضور در عرصه رقابت جهانی، زحمات مدیریت زنجیره تامین را در سطح کلان‌تر پاسخ گفته و جبران نمایند. هرچه صنعت قطعه سازی بیشتر به تکامل تکنولوژیکی می‌رسید و قابلیت‌های تولیدی و فنی مهندسی اش بهبود می‌یافت و رفتارها و قدرت چانه‌زنی‌اش در مناسبات تجاری به رقبای بین‌المللی نزدیک‌تر می‌شد و جاذبه بیشتری برای جلب سرمایه‌های خارجی و ایجاد اتحادهای بین‌المللی فراهم می‌گشت، ساپکو بیشتر خود را به چشم‌اندازهای صنعتی و آرمان‌های سال‌های نخستین ظهورش نزدیکتر می یافت. شاید همین گرایش عاطفی ساپکو به زنجیره تامین، بیش از شرکت مادر، سبب شد تا ماهیت این شرکت از نظر خودروسازی زیر سوال رود و این دغدغه پدید آید که این سازمان بیش از آنکه حافظ منافع خودروساز باشد، مدعی بهبود پایه‌های صنعت خودرو است و بیشتر از اهمیت که به هزینه تمام شده در مرحله مونتاژ می‌دهد به رشد و بلوغ قطعه سازی می‌اندیشد. بمانیم
نو عروسی را در این شب‌های مهتابی ندیدی؟ با تو اَم دریا! زنی با دامن آبی ندیدی؟ گفت می‌آید که تورش را بیندازد به دریا دستِ ماهیگیر عاشق، تورِ بی‌تابی ندیدی؟ یک پریِ مو پریشان را که در توفان برقصد مست با امواج، در آغوش گردابی ندیدی؟ بین مرغان مهاجر، لای نی‌ها، روی برکه‌، تازگی‌ قوی قشنگی، آی مرغابی! ندیدی؟ آه ای جالیز! بانویی که پنهانی بیاید از زلال چشمه‌ها با کوزه‌ی آبی، ندیدی؟ تارها گفتند: روحش را گره می‌زد به قالی آسمان! در بین گل‌ها نقش محرابی ندیدی؟ خواب‌هایت روشن است آیینه! اهل آسمانی از عبور یک «فرشته»، تازگی خوابی ندیدی؟ بمانیم
صنایع پتروشیمی، معدن و تولید منسوجات شغل ۳۲ درصد از نیروی کار سوریه را فراهم کرده‌اند. قالیبافی یکی از صنایع سنتی سوریه است و این کشور به تولید منسوجات باکیفیت بالا برای صادرات به دیگر کشورها ادامه می‌دهد. صنعت بسته بندی میوه‌های خشک (خشکبار) نیز به عنوان بخش مهمی از اقتثصاد سوریه حفظ شده است. کشاورزی نیز بخش مهمی از اقتصاد سوریه است و ۳۲ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول به کارند. یک سوم زمین‌های سوریه قابل کشت هستند. کشاورزان به تولید گندم، جو و پنبه و نیز نخود، زیتون، عدس و نیشکر می‌پردازند. مزرعه‌داران به پرورش گاو و گوسفند و ماکیان مشغولند. از این حیوانات برای تولید گوشت و شیر استفاده می‌شود. پنبه خام، میوه و غلات از مهم‌ترین محصولات صادراتی سوریه هستند و بیش‌تر کشاورزان در زمین‌های کشاورزی خود به کشت و کار مشغولند. اما دولت بر بازارهای فروش محصولات کشاورزی و نیز حمل و نقل کالاها به بازار نظارت می‌کند. بیش‌تر کارگران بخش کشاورزی سوریه برای آبیاری محصولات خود و نیز [تهیه] آب آشامیدنی حیوانات به بارش باران متکی‌اند. در کشوری که خشکسالی مسئله‌ای جدی است، وابستگی به بارش باران به بازده محصولات کشاورزی و نیز اقتصاد به صورت کلی آسیب می‌رساند. آبیاری با روش‌های جدید فراگیر نیست، و همین امر موجب عدم پیشرفت در اقتصاد کشاوزی می‌شود. هشتاد درصد کشاورزان سوریه برای پرورش محصولات خود به بارش باران و نه آبیاری آن‌ها وابسته‌اند و خشکسالی شدید در دهه ۱۹۹۰ میلادی از بازده بخش کشاورزی سوریه کاست. مثلا تولید غلات تقریبا چهل درصد کاهش یافت. بمانیم
به طور کلی در دوران دولت‌های پنجم تا یازدهم میزان از ۰/۴۰۹۲ در سال ۶۸ به ۰/۳۷۴۰ در سال ۱۳۹۰ رسید که نشان دهنده کاهش این شاخص به میزان ۰/۰۳۵ بوده و بیانگر کاهش فاصله طبقاتی میان اقشار جامعه است. از سوی دیگر در این مدت نسبت دهک بالای درآمدی به دهک پایین نیز از ۱۷/۶ در سال ۱۳۶۸ به ۱۲/۱ در سال ۱۳۹۰ رسید که این موضوع نیز نشانگر کاهش فاصله درآمدی به دهک‌های بالا و پایین به میزان ۵/۵ برابر می‌باشد. توجه به ارقام نشان دهنده‌ آنست که پیروزی کاهش چشمگیری در فاصله طبقاتی میان اقشار جامعه را به دنبال داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضریب جینی از ۰/۴۳۶۰ در سال ۱۳۵۷ به ۰/۳۷۴۰ در سال ۱۳۹۰ رسید که نشان‌دهنده کاهش ۰/۰۶۲۰ واحدی این شاخص و بهبود عدالت اجتماعی_اقتصادی می‌باشد. طی این ۳۳ سال نسبت سهم درآمد دهک بالا به دهک پایین نیز از ۱۹/۶ در سال ۱۳۵۷ به ۱۲/۱ در سال ۱۳۹۰ رسید که کاهش ۷/۵ برابری ان موید دیگری بر کاهش فاصله طبقاتی اقشار جامعه می‌باشد. بمانیم
مورِ راه علی می‌رفت روزی گرمگاهی رسید آسیب او بر مور راهی مگر آن مور می‌زد پا و دستی ز عجزش در علی آمد شکستی بترسید و بغایت مضطرب شد چنان شیری ز موری منقلب شد بسی بگریست و حیلت کرد بسیار که تا آن مور باز آمد برفتار شبانگه مصطفی را دید در خواب بدو گفت ای علی در راه مشتاب که دو روز از پی یک مور دایم ز تو بود آسمان‌ها پُر متایم نباشی از سلوک خویش آگاه که موری را کنی آزرده در راه چنان موری که معنی دار بودست همه ذکر خدایش کار بودست علی را لرزه بر اندام افتاد ز موری شیر حق در دام افتاد پیمبر گفت خوش باش و مکن شور که پیش حق شفیعت شد همان مور که یا رب قصد حیدر در میان نیست اگر خصمی بمن بود این زمان نیست جوانمردا بدان کز درد دین بود که با موری چنان شیری چنین بود چو حیدر در شجاعت شیر زوری که دیدی بسته بر فتراک موری خُنُک جانی که او از حق خبر داشت قدم بر امر حق بنهاد و برداشت تو گر بر جهل مطلق در سلوکی گدای مطلقی ور ازملوکی نظر باید فگند آنگه قدم زد که نتوان بی‌نظر در ره قدم زد اگر تو بی‌نظر در ره زنی گام نگونساریت بار آرد سرانجام چوبر عمیا روی همچون خران تو نه ممتازی بعقل از دیگران تو قدم بشمرده نه گر مرد راهی که بشمرده‌ست از مه تا به ماهی اگر گامی نهی بی‌هیچ فرمان بسی دردت رسد بی‌هیچ درمان گر اینجا گام برگیری زمانی نباید رفت در گورت جهانی همی هر کس که اینجا یک زمان رفت همان انگار کانجا صد جهان رفت اگرچه حیرت اینجا یک دم افتد ولی آنجایگه صد عالم افتد اگر امروز گامی می‌نهی پاک نباید رفت صد فرسنگ در خاک دریغا می‌نبینی سود بسیار که گر بینی دمی ننشینی از کار بهر گامی که برگیری تو امروز ز حضرت تحفهٔ یابی دلفروز چنین سودی چو هر دم می‌توان کرد چرا از کاهلی باید زیان کرد بمانیم