eitaa logo
اهل البیت علیهم السلام-کریمی
193 دنبال‌کننده
5هزار عکس
566 ویدیو
36 فایل
در این کانال درباره چهارده معصوم علیهم السلام مطالبی را خدمتتان تقدیم میکنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» 💠 (۵۲) 🔹در کریم اسمها و کلمات زیادی آمده که منظور از آنها حضرت مولی الموحدین عليه السلام و ولایت و محبت ایشان است؛ ان شاءالله به تعدادی از آنها اشاره می کنیم: {۵۲} 👈 « » در آیه شریفه ٤٦ سوره مبارکه سبأ: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی...» «بگو: من شما را فقط به یک حقیقت اندرز می‌دهم [و آن] اینکه دو دو و یک یک برای خدا قیام کنید...» 💠 ابوحمزه ثمالی می گوید از امام باقر علیه السلام در مورد آیه: «إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ» سوال کردم، 💠 حضرت فرمودند: إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَلَايَةِ عَلِي من شما را فقط به اندرز می دهم. هی الْوَاحِدَةُ الَّتِي قَالَ اللَّه‏ (ولایت علی) همان «واحده» ای است که خداوند فرموده. 📚 تفسير قمي ج ۲ ص ۲۰۴ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️صحبت کردن ظرفی پر از میوه های بهشتی در دست علیه السلام... ✨ علیه السلام فرمودند: ✨ أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِجَامٍ مِنَ الْجَنَّةِ فِیهِ فَاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْ فَوَاکِهِ الْجَنَّةِ فَدَفَعَهُ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَسَبَّحَ الْجَامُ وَ کَبَّرَ وَ هَلَّلَ فِی یَدِهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَسَکَتَ الْجَامُ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی عُمَرَ فَسَکَتَ الْجَامُ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَبَّحَ الْجَامُ وَ هَلَّلَ وَ کَبَّرَ فِی یَدِهِ ثُمَّ قَالَ الْجَامُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ لَا أَتَکَلَّمُ إِلَّا فِی یَدِ نَبِیٍّ أَوْ وَصِیٍّ. ✨ جبرئیل بر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله با ظرفی از بهشت که میوه‌های بسیاری از میوه‌های بهشت در آن بود فرود آمد و آن را به صَلی الله علیهِ و آله داد، پس ظرف در دست آن حضرت تسبیح و تکبیر و تهلیل(١) گفت ✨ سپس پیامبر آن را به ابوبکر سپرد که ظرف سکوت کرد، آن گاه آن را به دست عمر داد که جام سکوت کرد، پس آن را به دست علیه السّلام داد که ظرف در دست وی تسبیح و تهلیل و تکبیر گفت ✨سپس ظرف به سخن آمده و گفت: من فرمان یافته‌ام که جز در دست یا سخن نگویم. 📚 بحارالانور ج ۳۹ ص ۱۳۰ (١) تسبیح= سبحان الله تکبیر= الله اکبر تهلیل= لا اله الا الله @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ نبرد علیه‌السلام با اجنه کافر... 🔸 جابر بن عبدالله انصاری گفت: امیرمومنان علیه السلام را گم کردم و چند روز او را در مدینه نیافتم، از این رو اشتیاق بر من غلبه یافته نزد اُم سلمۀ مخزومیّه آمده و بر در خانه ایستادم. 🔸پس وی در حالی که می‌گفت: چه کسی پشت در است؟ بیرون آمد. گفتم: من هستم، جابر بن عبدالله انصاری. گفت: کارت چیست ای برادر انصاری؟ گفتم: من آقایم امیر مومنان را گم کرده‌ام و چند روز است که او را در مدینه نیافته ام، از این رو اشتیاق دیدارش مرا مغلوب ساخته است، نزد شما آمده‌ام تا بپرسم که علیه السّلام چه می‌کند؟ 🔸گفت: ای جابر، علی در سفر است. گفتم: در کدام سفر؟ گفت: علی سه روز است که در است. گفتم: در کدام برحات است؟ سپس در را بسته در حالی که می‌گفت: ای جابر، گمان می‌کردم بیش از این‌ها می‌دانی، به مسجد النبی برو که علی علیه السّلام را آنجا خواهی دید. 🔸پس به مسجد آمده و ناگاه نوری را در حال سجده و ابری از نور دیدم بی آنکه علی علیه السّلام را ببینم، پس با خود گفتم: شگفتا! اُمّ سلمه مرا فریب داد. سپس اندکی درنگ کردم که ناگاه ابر پایین آمده و شکافته شد و امیرالمؤمنین علیه السّلام در حالی که شمشیری در دست داشت که از آن خون می‌چکید، پیاده شد. سپس آن سجده کننده به سوی وی رفته در آغوشش کشیده پیشانی او را بوسیده و گفت: سپاس خدا را ای امیرالمؤمنین که تو را بر دشمنانت پیروز گردانید و بر دست تو پیروزی را رقم زد. آیا از من حاجتی داری؟ گفت: حاجت من از تو این است که به فرشتگان آسمان از جانب من سلام برسانی و آنان را به این پیروزی بشارت دهی؟ سپس بر آن ابر سوار گشته و پرواز کرد. 🔸 پس به سوی آن حضرت برخاسته و عرض کردم: یا امیرالمؤمنین، چند روزی شما را در مدینه نیافتم و اشتیاق دیدارتان بر من غلبه کرد از این رو نزد اُمّ سلمه مخزومیّه رفته تا از وی جویای شما گردم، لذا بر در خانه ایستادم و او بیرون آمده در حالی که می‌گفت: چه کسی بر در است؟ گفتم: من هستم، جابر! گفت: حاجت تو چیست ای برادر انصاری؟ گفتم: به جستجوی امیرالمؤمنین علیه السّلام پرداختم و او را در مدینه نیافتم لذا نزد تو آمده‌ام که بپرسم که امیرالمؤمنین علیه السّلام چه می‌کند. گفت: ای جابر، برو به مسجد که آنجا او را خواهی دید. سپس به مسجد آمدم و با نوری در حال سجده و ابری از نور مواجه شدم و شما را ندیدم. پس مدتی درنگ کردم تا ابر پایین آمده و از هم شکافت و تو از آن پایین آمدی در حالی که شمشیری در دست داشتی که از آن خون می‌چکید، یا امیرالمؤمنین، کجا بودی؟ 🔸 علی علیه السلام فرمود: ای جابر من سه روز در برحات بودم. گفتم: در برحات چه کار می‌کردید؟ پس به من فرمود: ای جابر، خیلی غافلی! مگر ندانستی که ولایت من بر ساکنان آسمان‌ها و هرکس در آنهاست و بر زمینیان و هرکس در آن هاست عرضه شد و گروهی از جن از پذیرش ولایت من سرباز زدند، 🔸 سپس محبوبم مرا با این شمشیر فرستاد، و چون بر سر جنیّان آمدم، سه گروه شدند، یک گروه به آسمان پرواز کرده خود را از دید من پنهان کردند، گروهی به من ایمان آوردند و این همان گروهی است که آیه: «قُل اُوحی...»(۱) درباره آنان نازل گردید و گروه دیگری منکر حقّ من شدند از این رو با این شمشیر، شمشیر محبوبم محمّد با آن‌ها به جنگ پرداخته و تا آخرین نفر آن‌ها را به قتل رساندم. 🔸 پس عرض کردم: الحمدُالله یا امیرالمؤمنین. آن کسی که در حال سجده بود که بود؟ فرمود: بزرگوارترین فرشته نزد خدا، موکّل بر حجاب‌ها که خداوند متعال او را موکّل بر من کرده، او روزهای جمعه اخبار آسمان‌ها و سلام را از فرشتگان نزد من می‌آورد و سلام را از فرشتگان می‌گیرد و به من می‌رساند. (۱) آیات ابتدایی سوره مبارکه جن 📚 بحارالانوار ج ۳۹ ص ۱۴۷ به نقل از تفسیر فرات کوفی @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️اهل‌بیت علیهم‌السلام با مریضی مومنین مریض می شوند.... 🔸 عليه السلام به رميله - كه يكى از خاصّ آن حضرت است و مريض شده بود - فرمودند: 🔸اى رميله ؛ دچار تب شديدى شدى سپس مقدارى سبكى احساس كردى و به براى نماز آمدى؟ 🔹عرض کرد: بلى اى سرور من ؛ از كجا دانستید؟ 🔸فرمودند: «يا رميلة؛ ما من و لا مؤمنة يمرض إلّا مرضنا لمرضه، و لا حزن إلّا حزنّا لحزنه، ولا دعا إلّا آمنّا لدعائه، و لا سكت إلّا دعونا له، و لا مؤمن و لا مؤمنة في المشارق و المغارب إلّا و نحن معه» 🔸اى رميله ؛ زن و مرد مؤمنى نيست كه مريض شود مگر اينكه ما به خاطر مريضى او مريض مى شويم، و هرگاه محزون گردد ما به خاطر حزن او محزون مى شويم، و هر زمان كند ما به دعاى او آمين مى گوئيم، و وقتى ساكت باشد ما براى او دعا مى كنيم، و هر كجا در مشرق و مغرب مرد و زن مؤمنى باشد ما با او هستيم. 📚 بحار الأنوار، ج ۲۶ ، ص ۱۵۴ ، ح ۴۳ @fazaael110
«ـ﷽ـ» 💠 علم 🔸در كتاب «» از رحمه الله نقل كرده است كه گفت: به من خبر داد و گفت: آيا مطلب جالب و شگفتى را برايت نقل كنم؟ گفتم: بلى. 🔸گفت: عليه السلام را مشاهده كردم كه بر حضرت عليها السلام وارد شد، همين كه عليها السلام آن حضرت را ديد عرض كرد: 🔹اُدنُ لاُحدّثك بما كان وبما هو كائن وبما لم يكن إلى يوم القيامة حين تقوم الساعة. 🔸نزديك من بيا تا از آنچه در گذشته واقع شده، و از آنچه در آينده واقع خواهد شد و از آنچه تا روز هرگز واقع نمى شود برايت خبر دهم. 🔸 گفت: عليه السلام را ديدم كه با شنيدن اين سخن به عقب برگشت، من هم با او به عقب برگشتم و به همراه او رفتم تا اينكه به محضر صلى الله عليه وآله وسلم وارد شد. صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى ! نزديك بيا. 🔸 عليه السلام نزديك آمد و نشست، وقتى آرام گرفت صلى الله عليه وآله وسلم به او فرمود: من قضيّه را بگويم يا خودت مى گوئى؟ عليه السلام عرض كرد: سخن گفتن شما اى نيكوتر است. 🔸فرمود: گويا تو را ديدم كه بر عليها السلام وارد شدى و او برايت چنين و چنان گفت و تو برگشتى. 🔸 عليه السلام بعد از شنيدن آن عرض كرد: آيا عليها السلام از ما است؟ فرمود: مگر تو نمى دانى؟ 🔸 عليه السلام خداوند را براى اين كرد. 🔸 گويد: عليه السلام از نزد صلى الله عليه وآله وسلم خارج شد و به طرف خانه عليها السلام روان گرديد، و من به همراه آن حضرت بودم تا به خانه عليها السلام وارد شديم. 🔸 عليها السلام شروع به سخن كرد و گفت: گويا خدمت پدرم صلى الله عليه وآله وسلم رفتى و آنچه به تو گفته بودم براى او نقل كردى؟ 🔸 عليه السلام فرمود: بلى همينطور است كه مى گوئى. 🔸 عليها السلام عرض كرد: بدان اى ! خداوند تبارك و تعالى مرا آفريد و آن همواره تسبيح خدا مى كرد سپس آن را به درختى از درختهاى وديعه نهاد و آن روشن گرديد. 🔸هنگامى كه پدرم داخل گرديد، خداوند به او الهام نمود كه از ميوه آن درخت بچيند و آن را در دهان خود بچرخاند، او چنين كرد و خداوند مرابه صلب پدرم، سپس از او به مادرم منتقل كرد، تا اينكه از او به دنيا آمدم، و من از همان هستم. 🔹أعلم ما كان وما يكون وما لم يكن يا أباالحسن، المؤمن ينظر بنور اللَّه تعالى. 🔸آنچه در گذشته به وقوع پيوسته و در آينده واقع مى شود و آنچه را كه واقع نخواهد شد مى دانم، با خداوندى به حقيقت هر چيز نگاه مى كند. --------------- 📚 عيون المعجزات: ۵۴، بحار الأنوار: ۸/۴۳ ح ۱۱. الله علیها ▶️ @Ahlolbait31357
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 ✅ عقد اخوت 🔸در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان در سال اول هجرت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بین مسلمانان عقد اخوت بستند. 🔸پس از نزول دهمین آیه سوره حجرات ( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ؛ همانا مؤمنین با یکدیگر برادرند ) رسول خدا بین مسلمانان عقد اخوت بستند و هر فرد را با فرد دیگری که شبیه و نظیر خودش بود، برادر خواندند. 🔸برخی افرادی که بین آنها عقد اخوت بسته شد عبارتند از: ابوبکر و عمر ، عثمان و عبدالرحمن بن عوف ، سعد بن ابی وقاص و سعید بن زید ، طلحه و زبیر ، مصعب بن عمیر و ابو ایوب انصاری ، ابوذر و ابن مسعود ، سلمان و حذیفه ، حمزه و زید بن حارثه ، ابو الدرداء و بلال ، مقداد و عمار ، عایشه و حفصه ، زینب بنت جحش و مَیمونه ، ام سلمه و صفیه ، و ... . 🔸تا اینکه بین تمام اصحاب عقد اخوت بسته شد. 🔹در این لحظه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت باد! آیا مرا با کسی برادر نمی خوانی؟ 🔹رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای علی! تو را برای خودم نگه داشته ام. آیا راضی نیستی که در دنیا و آخرت تو برادر من و من برادر تو باشم؟ تو وصیّ و وزیر و جانشین من در امتم هستی. تو برای من همانند هارون برای موسی هستی؛ فقط بعد از من دیگر پیامبری نخواهد آمد. 📚 بحارالانوار جلد 38 صفحه 336 / البرهان فی تفسیر القرآن جلد 4 صفحه 102 ا〰〰〰〰 🔻 (با ما همراه شوید) ▶️ @Ahlolbait31357
💠 معراج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) 🔹در شب 17 ماه مبارک ، رسول خدا به رفتند. ✅ معراج از جمله اعتقادات ضروری شیعه است و اگر کسی به معراج معتقد نباشد، نیست. (بحارالانوار جلد 18 صفحه 340) ✅ معراج رسول خدا در بیداری بوده، نه در خواب؛ و با بدن جسمانی بوده، نه با روح. ✅ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در معراج، عجایب عالم هستی، و و نعمتهای آن، و و عذابهای آن را مشاهده فرمودند. ✅ در معراج، رسول خدا تمام انبیا و پیامبران را ملاقات کردند. ✅ در معراج، عقد و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) بسته شد. ✅ در معراج، بارها و بارها امر جانشینی امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطرح شد. ✅ و البته، به فرمایش امام صادق (علیه السلام) خدای متعال، رسول اکرم را صد و بیست مرتبه به آسمان بردند و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ولایت و امامت امیرالمؤمنین و دیگر ائمه طاهرین سفارش کردند؛ بیشتر از آنکه به سایر واجبات تاکید کنند. (بحارالانوار جلد 18 صفحه 387) ✳️امام صادق از پدران بزرگوارشان نقل میکنند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: وقتی به آسمانها برده شدم ... سرم را بلند کردم و نور علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی را دیدم؛ در حالیکه حجت بن الحسن در میان آنها ایستاده و مانند ستاره ای درخشان است. 🔹عرض کردم: خدایا! اینها که هستند؟ 🔹فرمود: اینها امامان (پس از تو) هستند. و این ، همان است که حلال من را حلال و حرام من را حرام میکند (حلال و حرام خدا را برپا میکند). بواسطه او از دشمنانم انتقام میگیرم. او مایه راحتی دوستان من است و اوست که قلوب شیعیان تو را از (ظلم) ظالمین و منکرین و کافرین شفا میدهد. ♦️♦️او لات و عُزّی را در حالیکه تازه و سالم هستند از قبر خارج میکند و آن دو را آتش میزند. به راستی که امتحان و ابتلای مردم در آن روز، بسیار سخت تر از فتنه و گوساله است. (بحارالانوار جلد 52 ص 379) 🌿💠🌿💠🌿💠🌿 ▶️ @Ahlolbait31357
▪️▫️•▪️-----🌹•-----▪️▫️▪️• ▫️•▪️-----🌹•-----▫️▪️• ▪️-----🌹•-----▪️• ▫️• 🏴 آسمان خون بارید رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «یاعلی! چون تو شهید شوی، آسمان و زمین بر تو چهل سال خواهند گریست.» ابن عباس می‌گوید: "چون امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه شهید شد، تا سه روز آسمان خون بارید..."(۱) ♣️▫️▪️•••••🌹•••••▪️▫️♣️ 🏴 خون گریستن جمادات در قتل مولای متقیان ▫️ابن شهاب زهری می گوید: "وارد دمشق شدم. عبدالملک بن مروان در قبه‌ای نزدیکی قائم روی فرشی نشسته بود. من بر او سلام کردم و پس از آن در نزد او نشستم. گفت: ای پسر شهاب! چاشتگاه روزی که علی بن ابی طالب کشته شد، آیا می دانی که در چه اتفاق افتاده بود؟ گفتم: آری... هیچ سنگی را از زمین بر نمی داشتند مگر آن که در زیر آن خون بود..."( ۲) ♣️▫️▪️•••••🌹•••••▪️▫️♣️ 🏴 گریه ملائکه و جن بر امیرمومنان ▫️صفوان جمال می گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام به حج مشرف شدیم؛ در میان راه، شبی را ایشان با ناراحتی بسیار گذارندند. از علت این اندوه پرسش کردم. فرمودند: مگر مؤمن می تواند ببیند و غمگین نشود! ... قضیه ای را دیدم که خواب را از من ربود دیدم که تمام فرشتگان پروردگار به عرش خدا ملتجی شده و می گویند: خدایا عذاب قاتلان امیرالمؤمنین را زیاد کن و تمام ملائک و طوایف جن در آن جا برای مصیبت جدم گریه می کردند. آدم مگر می تواند این مناظر را ببیند و خواب راحت کند، و فکر طعام و آشامیدنی باشد.( ٣) ♣️▫️▪️•••••🌹•••••▪️▫️♣️ 📚۱-مناقب ابن شهر آشوب، ۵۸۳/۲ 🖊۲-مستدرک حاکم ، ج ۳،ص۱۱۳ 🖊۳-نفس المهموم ، ص۳۱۳ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️درگیری علیه السلام با امتحان مردم... 🔸شيخ صدوق در كتاب «علل الشرايع» از جابر بن عبدالله انصاری نقل مى كند كه گفت: 🔸با عدّه اى در منا همراه صلى الله عليه وآله بوديم ناگهان شخصى توجّه ما را به خود جلب كرد، او گاهى مى نمود و گاهى مى كرد و مشغول ناله و تضرّع بود. 🔸عرض کردیم: اى رسول خدا ؛ چقدر زیبا نماز می‌خواند!! 🔹فرمودند: او همان است كه پدر شما را از بهشت بيرون نمود. ( یعنی ) 🔸پس عليه السلام بى‌باکانه به طرف او رفت و او را گرفته چنان تکان داد به طورى كه دنده هاى راست و چپش درهم فرو رفت و فرمود: ان شاءالله تو راخواهم كشت. 🔸او گفت: تا آن مهلتى كه به من داده است پايان نپذيرد و آن وقت معلوم نرسد اين كار را نمى توان كرد، و اصلا چرا مى خواهى مرا بكشى؟ به خدا قسم هیچ‌کس با تو دشمنى نمى كند مگر اينكه نطفه من قبل از نطفه پدرش وارد رحم مادر او شده است، و با تو در اموال و اولاد آنها مشارکت دارم، و اين فرمايش خداوند تبارك و تعالى است: «وَ شارِكْهم فِي الأمْوالِ وَالأوْلاد». (اسراء ، ۶۴ _ و با آنان در اموال و اولاد مشارکت کن) 🔹پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «صَدَقَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مِنْ قُرَیْشٍ إِلَّا سِفَاحِیٌّ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَّا یَهُودِیٌّ وَ لَا مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا دَعِیٌّ وَ لَا مِنْ سَائِرِ النَّاسِ إِلَّا شَقِیٌّ وَ لَا مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا سَلَقْلَقِیَّةٌ وَ هِیَ الَّتِی تَحِیضُ مِنْ دُبُرِهَا» 🔹 جان! راست می‌گوید! ؛ از با تو دشمنى نمى كند مگر كسى كه زنازاده باشد و از مگر كسى كه بوده است، و از طايفه مگر كسى كه نسب او صحيح نيست، و از مردمان ديگر مگر کسی كه گمراه و شقی است، و از زنان مگر كسى كه از پشت شود. 🔸بعد آن حضرت سر را به آرامى به طرف سينه مباركش پائين آورد و مدّتى سكوت كرد، سپس سر را بلند كرده 🔹و فرمودند: «مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ اعْرِضُوا أَوْلَادَکُمْ عَلَی مَحَبَّةِ عَلِیٍّ» 🔹اى مردم ؛ به فرزندان خود عليه السلام را عرضه بداريد. 🔸جابر بن عبداللَّه گويد: ما دوستى عليه السلام را بر فرزندان خود عرضه مى كرديم، هر كدام از آنها على عليه السلام را داشت مى فهميديم كه فرزند خود ما است، و آنكه آن حضرت را دوست نداشت به خود نسبتش نمى داديم. 📚 علل الشرايع: ج ۱ ، ص ۱۴۲ ، ح ۷ بحار الأنوار: ج ۲۷ ، ص ۱۵۱ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️درگیری علیه السلام با _ امتحان مردم... 👇👇 🔸شيخ صدوق در كتاب «علل الشرايع» از جابر بن عبدالله انصاری نقل مى كند كه گفت: 🔸با عدّه اى در منا همراه صلى الله عليه وآله بوديم ناگهان شخصى توجّه ما را به خود جلب كرد، او گاهى مى نمود و گاهى مى كرد و مشغول ناله و تضرّع بود. 🔸عرض کردیم: اى رسول خدا ؛ چقدر نمازش نيكو است. 🔹فرمودند: او همان است كه پدر شما را از بهشت بيرون نمود. ( یعنی ) 🔸پس عليه السلام بى مبالات به طرف او رفت و او را گرفته حركت شديدى داد به طورى كه دنده هاى راست و چپش درهم فرو رفت و فرمود: إن شاء اللَّه تو راخواهم كشت. 🔸او گفت: تا آن مهلتى كه به من داده است پايان نپذيرد و آن وقت معلوم نرسد اين كار را نمى توانى كرد، و اصلا چرا مى خواهى مرا بكشى؟ به خدا قسم دشمنى نمى كند كسى با تو مگر اينكه نطفه من قبل از نطفه پدرش وارد رحم مادر او شده است، و با تو در اموال و اولاد آنها شركت دارم، و اين فرمايش خداوند تبارك و تعالى است: «وَشارِكْهم فِي الأمْوالِ وَالأوْلاد». 🔹پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: «يا عليّ لايبغضك من إلّا سفاحيّ، و لا من الأنصار إلّا يهوديّ، و لا من العرب إلّا دعيّ و لا من سائر الناس إلّا شقيّ، ولا من النساء إلّا سلقلقية »- وهي الّتي تحيض من دبرها -. 🔹اى ؛ با تو دشمنى نمى كند از مگر كسى كه ازدواج او بدون عقد بوده است (زناکار) و از مگر كسى كه اصلش بوده است، و از طايفه مگر كسى كه نسب او صحيح نيست، و از مردمان ديگر مگر کسی كه گمراه و بدبخت است، و از زنان مگر كسى كه از پشت شود. 🔸بعد آن حضرت سر را به آرامى به طرف سينه مباركش پائين آورد و مدّتى سكوت كرد، سپس سر را بلند كرده 🔹و فرمودند: «معاشر الناس، أعرضوا أولادكم على محبّة عليّ» 🔹اى گروه مردمان ؛ به فرزندان خود عليه السلام را عرضه بداريد. 🔸جابر بن عبداللَّه گويد: ما دوستى عليه السلام را بر فرزندان خود عرضه مى كرديم، هر كدام از آنها على عليه السلام را داشت مى فهميديم كه فرزند خود ما است، و آنكه آن حضرت را دوست نداشت به خود نسبتش نمى داديم. 📚 علل الشرايع: ج ۱ ، ص ۱۴۲ ، ح ۷ بحار الأنوار: ج ۲۷ ، ص ۱۵۱ ▶️ @Ahlolbait31357
. ▫️▫️ 🔹 وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در میانه جنگ شمشیرشان را بخشیدند ▫️امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جنگی، با یکی از مشرکین میجنگیدند. ▫️آن مشرک گفت: ای پسر ابوطالب، شمشیرت را به من بده. ▫️حضرت امیر، شمشیرشان را جلوی آن مشرک انداختند. ▫️آن مشرک با تعجب گفت: ای پسر ابوطالب، آیا در چنین شرایطی شمشیرت را به من میدهی؟! ▫️آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ▫️إنَّكَ مَدَدْتَ يَدَ الْمَسْأَلَةِ إِلَيَّ وَ لَيْسَ مِنَ الْكَرَمِ أَنْ يُرَدَّ السَّائِلُ ▫️تو دست خواهش و تمنا به سمت من دراز کردی و از اخلاق کریمانه نیست که دست سائل را رد کنند. ▫️آن کافر خودش را روی زمین انداخت و پای حضرت را بوسید و گفت: "این، روش اهل دین است" و مسلمان شد. 📚 مناقب ابن شهر آشوب جلد 2 صفحه 87 علیه السلام علیه السلام ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️ عظمت علیه السلام در آسمانها / ملائکه برای شیعیان 🔹قال (صلی الله علیه و آله): 🔹لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ مَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَّا سَأَلُونِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّ اسْمَ عَلِيٍّ أَشْهَرُ فِي السَّمَاءِ مِنِ اسْمِي. 🔹فَلَمَّا بَلَغْتُ السَّمَاءَ الرَّابِعَةَ نَظَرْتُ إِلَى مَلَكِ الْمَوْتِ. 🔹فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً إِلَّا أَقْبِضُ رُوحَهُ بِيَدِي مَا خَلَا أَنْتَ وَ عَلِيٌّ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقْبِضُ أَرْوَاحَكُمَا بِقُدْرَتِهِ. 🔹فَلَمَّا صِرْتُ تَحْتَ الْعَرْشِ نَظَرْتُ فَإِذَا أَنَا بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَاقِفاً تَحْتَ عَرْشِ رَبِّي. 🔹فَقُلْتُ يَا عَلِيُّ سَبَقْتَنِي. 🔹فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ مَنْ هَذَا الَّذِي يُكَلِّمُكَ. 🔹قُلْتُ هَذَا أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ. 🔹قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ لَيْسَ هَذَا عَلِيّاً وَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مِنْ مَلَائِكَةِ الرَّحْمَنِ خَلَقَهُ اللَّهُ عَلَى صُورَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔹فَنَحْنُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ كُلَّمَا اشْتَقْنَا إِلَى وَجْهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ زُرْنَا هَذَا الْمَلَكَ لِكَرَامَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ 🔹وَ نَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِشِيعَتِهِ. 🔸وقتى مرا به آسمان بردند، به هيچ گروهى از گذر نكردم مگر اينكه از من درباره ميپرسيدند؛ به طورى كه من گمان كردم اسم در آسمان مشهورتر از اسم من است. 🔸به آسمان چهارم كه رسيدم چشمم به افتاد. 🔸به من گفت: ای ! خداوند هیچ آفريده اى را نيافريده مگر اينكه روح او را من قبض مي كنم؛ مگر روح شما و على. زيرا خداوند روح شما را به قدرت خويش قبض مي¬نمايد. 🔸وقتى به زير رسيدم نگاه كردم. ناگهان ديدم على بن ابی طالب زير عرش پروردگار ايستاده است. 🔸گفتم: ای على! از من جلوتر آمده اى؟ 🔸 گفت: ای محمّد! اين چه كسى است كه با تو صحبت مي'كند؟ 🔸گفتم: برادرم على بن ابیطالب است. 🔸گفت: ای محمد! اين على نيست. اين يكى از خداوند است كه او را به شکل على بن ابی'طالب آفريده است. 🔸ما ملائكه مقرب هر وقت مشتاق ديدار على بن ابیطالب مي شويم، اين فرشته را زيارت مي كنيم؛ به خاطر کرامتی که على بن ابیطالب نزد خدا دارد؛ 🔸و از خداوند برای علی درخواست می کنیم. 📚 مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، صفحه ۳۳ @fazaael110