eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
145 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
دیگر از دوری تـ❤️ـو ... مانده مگر تاب و توان وقت آن است که ... ای راحتـ❤️
مَهــدی فاطمـه اِی سَیدِ صاحبْ حَسَنات هَدیه ای بر تــو نداریم ، به غیر از صَلَوات... 🌱 ❤️اَللّٰهُمَ‌عَجْل‌لوَلِیِّکَ‌اَلفَرَج❤️ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شناخت_لاله_ها #ابو_مهدی_المهندس ماهها قبل از سقوط صدام حسین ، وی مسئولیت خود را در سپاه بدر و همچنی
خدایا ! از کاروان دوستانم جامانده ام خداوند ، ای عزیز ! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می کنم ، اما خود جا مانده ام ، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها ، نام آنها ، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم ، با اشک و آه یاد شدند . عزیز من ! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [ است ] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من ، محبوب من ، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران. ِعزیزم ! من از بی قراری و رسوایی جا ماندگی ، سر به بیابان ها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می روم. کریم ، حبیب ، به کَرَمَت دلبسته ام ، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم . مرا به خودت متصل کن. خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم . رسوایم نکن. مرا به حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده ای ، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه دار میکند ، مرا به قافله ای که به سویت آمدند ، متصل کن. معبود من ، عشق من و معشوق من ، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم ، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است ، بس. مرا بپذیر اما آنچنان که شایسته تو باشم. 🕊 شهید سپبهد حاج قاسم سلیمانی 🌾 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 💫امام خامنه ای؛ 🌸اگر بخواهیم سبک زندگی را به صورت درست در مقابل موج جبهه‌ی دشمن ب
🔥 🔰 سخن‌نگاشت | خداوند هر دو بهترین را به شهیدسلیمانی داد 👈 هم شهید شد، هم پیروز میدان منطقه بود 🔺️ بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۹۸/۱۱/۲۹ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🔅امام على عليه السلام: 🔺موعظه ها، مايه حيات دل هاست. #Masaf @AHMADMASHLAB1995
🌸 🌹حضرت مهدی عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف ♦️برای شتاب در گشایش حقیقی و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا، همانا، فَرَج شما در آن است. 📚كمال الدين، ج 2، ص 485 @AHMADMASHLAB1995
💥 داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی" 👨‍💼پدرم گفت: معلومه، «پول» گفتم: نه، جور در نمیاد 🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا» گفتم: نه، بازم نمیشه. 🧖‍♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه. 💁‍♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه. 👮‍♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ. 👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال، ▪️پابرهنه میگوید «کفش» ▪️نابینا می گوید «نور» ▪️ناشنوا میگوید «صدا» ▪️لال میگوید «حرف» و... 🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود 💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود... اللهم عجل لولیک الفرج... @AHMADMASHLAB1995
🎙 : شهدا یه تیپی زدن که خدا نگاهشون کرد دنبال این بودن که خوشگل خوشگلا ، امام زمان نگاشون کنه...😇 حالا تو برو هرتیپی که می‌خوای بزن اما حواست باشه که کی نگات می‌کنه... @AHMADMASHLAB1995
خاطرات 🌻 🗣راوی:مادرشهید🌸 و احمد طوری به هم وابسته بودن که علاقشون به هم حد و اندازه نداشت💓 شهادت احمد خیلی برای خانواده‌اش سخت بود. بیشتر از همه حنیــــ💛ــــن بیقرارتر بود...💔 راوے: (مادرشهید) 🌐کانال رسمی شهید احمد مشلب🌐 @AHMADMASHLAB1995
دوستان متاسفانه پیج شهید احمد مشلب توسط اینستاگرام حذف شده لطفا پیج جدید رو فالو و تبلیغ کنید 👇👇👇 https://instagram.com/ahmad.mashlab.1995?igshid=nijfpyd4k034
🦋‌.• . •.❀بهـ قول شهید روح الله قربانے: شهادتــــــ❣ خوب اسٺ اما.... تقوا بهتر اسٺ :)✨ . •.❀قبول دارے کشتن نَفس سخت تر از کشته شدنه؟!پس از شهادت بالاتره جوونے باشیم ڪه براے شادے امام زمانش نَفسشو میکشه➿•° @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_حورا #قسمت_بیست_و_نهم روز ها از پے هم میگذشتند و حورا باز هم همان دختر مظلوم و بے گناهے شده
"مدامم مست مے دارد نسیم جعد گیسویت خرابم میڪند هر دم فریب چشم جادویت پس از چندین شڪیبایے شبے یارب توان دیدن ڪه شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم ڪه جان را نسخه اے باشد ز لوح خال هندویت تو گر خواهے ڪه جاویدان جهان یڪسر بیارائی صبا را گو ڪه بردارد زمانے برقع از رویت دگر رسم فنا خواهے ڪه از عالم براندازی بر افشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت من و باد صبا مسڪین دو سر گردان بے حاصل من از افسون چشمت مست و او از بوے گیسویت ز هے همت ڪه حافظ راست از دینے و از عقبی نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر ڪویت" حورا به روبرویش خیره شد و لبخندے زد. _خب حالا معنیش چے میشه خاله؟ حورا با لبخند خواند:انسانی صبور و با حوصله هستے و براے رسیدن به مقصود آهسته و پیوسته پیش مے روے و این یڪے از بهترین محاسن توست. گرچه همت والاے تو شایسته تحسین است اما بدان وقتے مسیر حرڪت به سوے هدف را مشخص ڪردے باید از انجام ڪارهاے بے حاصل ڪه تنها وقت را تلف مے ڪند بپرهیزے و به واجبات بپردازی. _خب دیگه جوابتم گفت این فاله. _ممنون عزیزم. من باید برم ڪارے نداری؟ پسرڪ خندید و آدامس ڪوچڪے به دست حورا داد. _اینم مال شما خاله جون. حورا پول فال را حساب ڪرد و با خداحافظے از پسرک دور شد. نویسنده زهرا بانو ╔═...💕💕...══════╗ @AhmadMashlab1995 ╚══════...💕💕...═╝