eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 خیره شد چشم دل از جلوه‌ی مستانه‌ی او تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
😂🤣 🌴موقع آن بود كه بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابكار دربیایند. همه از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند. جز عباس ریزه كه چون ابر بهارى اشك مى ریخت😭 و مثل كنه چسبیده بود به فرمانده كه تو رو جان فك و فامیلت مرا هم ببر ، بابا درسته كه قدم كوتاهه ، اما براى خودم كسى هستم. اما فرمانده فقط مى گفت: «نه! یكى باید بماند و از چادرها مراقبت كند. بمان بعدا مى برمت» عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمكم»😒 وقتى دید نمى تواند دل فرمانده را نرم كند مظلومانه دست به آسمان بلند كرد و نالید:🤲 «اى خدا تو یك كارى كن. بابا منم بنده ات هستم» چند لحظه اى مناجات كرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یك هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتى فرمانده تعجب كردند❗️😳 عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فكرى شد كه عباس حتما رفته نماز بخواند و راز و نیاز كند. وسوسه رهایش نكرد. آرام و آهسته با سر قدم هاى بى صدا در حالی كه چند نفر دیگر هم همراهى اش مى كردند به سوى چادر رفت. اما وقتى كناره چادر را كنار زده و دید كه عباس ریزه دراز كشیده و خوابیده ، غرق حیرت شد. پوتین هایش را كند و رفت تو. فرمانده صدایش كرد: «هِى عباس ریزه. خوابیدى؟ پس واسه چى وضو گرفتى؟» عباس غلتید و رو برگرداند و با صداى خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم» فرمانده با چشمانى گرد شده گفت: «حال كى را؟» عباس یك هو مثل اسپندى كه روى آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب مى خوانم و دعا مى كنم كه بتوانم تو عملیات شركت كنم. حالا كه موقعش رسیده حالم را مى گیرد و جا مى مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یك به یك»😏 فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه كرد. بعد برگشت طرف بچه ها كه به زور جلوى خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید مى شدند. یك هو فرمانده زد زیر خنده 😂و گفت: «تو آدم نمى شوى. یا الله آماده شو برویم» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلى نوكرتم خدا الان كه وقت رفتنه عمرى ماند تو خط مقدم نماز شكر مى خوانم تا بدهكار نباشم»😍☺️ بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوى ماشین هایى كه آماده حركت بودند و فریاد زد: «سلامتى خداى مهربان صلوات». 😂😂😂😂😂😂 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚 ✅ @AhmadMashlab1995
•|♥️🍃|• نمی‌دانم شهادت،شرط زیبا دیدن است یا دل به دریا زدن؟🌊🙃 ولی هر چه هست جز دریادلان دل به دریا نمی‌زنند:)🌻🕊 ✅ @AhmadMashlab1995
|🖇💣| سربازی که از جنگ می‌گریزد، از آنکه پایش را در جنگ نمی گذارد، نفرت انگیز تر است... ✅ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚‍ خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:علی مرعی (دوست شهید) #اعتقاد_به_حجاب با #احمد در مورد
📚‍ ‍ خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) امام (رحمت الله علیه) برای یک الگوی دینی جهانی و سید علی (مدظله العالی) نیز برایش حجت شرعی بود و به فرامین ایشان عمل می کرد و به او علاقه داشت و (مدظله العالی) بود او سید حسن نصرالله را بسیار دوست داشت و خیلی تحت تاثیر شخصیت ایشان بود ولی هرگز توفیق دیدن سید حسن نصرالله را پیدا نکرد اما سعی داشت پیرو مکتب ایشان باشد و هر طور می توانست تلاش می کرد که او را یاری دهددر راه مجاهدت ،الگوی یکی از شهدای حزب الله به نام " " معروف به "دانیال " (لقب جهادی شهید) بود او را دوست داشت و با او زیاد دیدار داشت رفتار،کردار و اندیشه های دانیال برای احمد الگو و سرمشق بود و دوست داشت شبیه به او باشد . غازی ضاوی متولد یکی از جنوبی ترین روستاهای لبنان و همجوار با فلسطین اشغالی به نام "خِیام"است او در خیام بزرگ شد،پرورش یافت و ازدواج کرد . به عشق دفاع از حریم اسلام وارد حزب الله شد در نبردهای داخلی و ماموریت های حزب الله و جنگ ۳۳ روزه حضور داشت از همان ابتدای جنگ در سوریه،همسر و دختر یک ساله اش ملیکا را به حضرت زینب (س)سپرد و رهسپار جهاد شد در طول عمر کوتاه و با برکت خود دائم با دشمنان اسلام در نبرد و مبارزه بود چه دشمن اسرائیلی و چه دشمنان سلفی و تکفیری،که همگی کمر به نابودی اسلام بسته اند . ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•|♥️🍃|• - بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد😏 مذمت دشمنان و شماتت آن‌ها و فشار آن‌ها،
|دوست‌شہید| ‌بهش گفتم : بابک من بخاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم گفت: توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود یکی گفت خانوادم،، یکی گفت کارم،، یکی گفت زندگیم اینطوری شد که امام حسین؏ تنها موند💔 و من واقعاجوابی نداشتم برای‌حرفش… 🥀🕊 🌾 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #حضرت‌_آقا: #فضای‌_مجازی به اندازه‌ی انقلاب‌اسلامی اهمیّت دارد... ✅ @AhmadMashlab
🔥 : شما مردم عزیز "بخصوص شما جوانها" هر چه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید این آینده را نزدیکتر خواهید کرد، اینها دست خود ماست اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد همچنان که شهدای ما با فدا کردن جان خودشان آن روز را نزدیک کردند، آن نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند هر چه ما کار خیر و اصلاح درونی خود و تلاش برای اصلاح جامعه انجام بدهیم آن عاقبت را دایما نزدیکتر می کنیم. ۱۳۷۹/۰۸/۲۲ ✅ @AhmadMashlab1995
💔 مزار آقارسول امروز زیارت اعضا به نیابت اعضای کانال 😍 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
💔 ز تو هيچ كم نگردد كه ز راهِ دلنوازى نظرى کنی به عاشق، نه هميشه... گاه گاهى🙏 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
‏قطعا دولت با کسانی که هنوز زنده هستند برخورد خواهد کرد😒 ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
[إنك هبه الله لقلبي الحزين] #تو...❤️ هدیه خدا؛ برای قلب غمگین من هستی💔🌱 #شهید_احمد_مشلب💛🌿 #هر_روز_
‌تو را می‌جویم فراتر از انتظار فراتر از خودِ خویشتنم و آنچنان دوستت دارم که نمی دانم کدامیک از ما غایب است... 💛🌿 @AHMADMASHLAB1995
😂🤣 "خواهـران غواص" وقتی شهید ملکی که یک روحانی بود خود را برای اعزام به جبهه‌های حق علیه باطل معرفی کرد، به او گفتند باید به گردان حضرت زینب(س) بروی🚶شهید ملکی با این تصور که گردان حضرت زینب(س) متعلق به خواهران است به شدت با این امر مخالفت کرد و خواستار اعزام به گردان دیگری شد😄😇 اما با اصرار فرمانده ناچار به پذیرش دستور و رفتن به گردان حضرت زینب شد...😰 هنگامی که می‌خواست به سمت گردان حضرت زینب(س) حرکت کند، فرمانده به او گفت این گردان غواص در حوالی رودخانه دز در دزفول مستقر است. شهید ملکی بعد از شنیدن اسم “غواص” به فرمانده التماس کرد که به خاطر خدا مرا از اعزام به این محل عفو کنید، من را به گردان علی‌اصغر(ع)، علی‌اکبر(ع) گردان امام حسین(ع) بفرستید، این همه گردان، چرا من باید برم گردان حضرت زینب؟ اما دستور فرمانده لازم‌ الاجرا بود. شهید ملکی در طول راه به این می‌اندیشید که “خدایا من چه چیزی را باید به این خواهران بگویم؟ اصلا این‌ها چرا غواص شده‌اند؟ یا ابوالفضل(ع) خودت کمکم کن😅 هوا تاریک بود که به محل استقرار گردان حضرت زینب رسید، شهید ملکی از ماشین پیاده شد چند قدم بیشتر جلو نرفته بود که یکدفعه چشمانش را بست و شروع به استغفار کرد🙈🏃راننده که از پشت سر شهید ملکی می‌آمد، با تعجب گفت: حاج آقا چرا چشماتونو بستین؟ شهید ملکی با صدایی لرزان گفت:والله چی بگم، استغفرالله از دست این "خواهرای غواص" 😂😂 راننده با تعجب زد زیر خنده و گفت: کدوم خواهر حاج آقا؟ اینا برادرای غواصن که تازه از آب بیرون آمدند و دارند لباساشونو عوض می‌کنند😆 اینجا بود که شهید ملکی تازه متوجه قضیه شده و فهمید ماجرای گردان حضرت زینب چیه!!😜 : سردار علی فضلی منبع: کتاب گلخند های آسمانی "ناصرکاوه" ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
|دوست‌شہید| ‌بهش گفتم : بابک من بخاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم گفت: توی کربلا هم دقیقا همی
✨همیشه به رفیقاش میگفت... از من عکس زیاد بگیرین!😄 ✨تا فرصت گیر میاورد عکس میگرفت📸😍 ✨میگفت بزارین وقتی شهید شدم... از من عکس زیاد باشه!😄😍 ✨واسه همینه انقدر زیاد عکس از شهید علی الهادی موجوده!😍😁 ✨اونموقع هم به فکر ما بود!✨ 🌸💫 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
آشنایی ما، داستانی پشتش نیست...! یهویی شدی ❤️ 🥀✨ 📲 ❌ ✅ @AhmadMashlab1995
⭕️ - حسن روحانی: با دولت جدید آمریکا به سمت فرصت می‌رویم... + امریکایی ها: حمله نظامی کردیم، به صدام کمک کردیم، ترور و خرابکاری کردیم، تحریم کردیم، سردارتون رو زدیم، از برجام خارج شدیم...دیگه چیکار کنیم از ما ناامید بشی حسن؟؟؟😕😕😕 👤 سید علی موسوی 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید وحید فرهنگی‌والا😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:15مهر سال1370🌷 🍁محل ولادت:تبریز🌷 🍁
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید محمد سخندان😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:25فروردین سال1371🌷 🍁محل ولادت:مشهد🌷 🍁شهادت:28آبان سال1394🌷 🍁محل شهادت:حلب_سوریه🌷 🍁نحوه شهادت:در درگیری با تروریست های داعشی به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔 "برگرفته از سایت حریم حرم" نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
•••🌿💛••• ڪارِ مرا به نیم نگاهش تمام ڪرد بنگر چه میڪند نگهِ ناتمامِ او... 🌸✨ ✅ @AhmadMashlab1995
💔 مرا بشارت فردوس می‌دهد زاهد؛ مگر به غیرِ سرِ کوی دوست جایی هست..؟! 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞