#رهبر_ایران_در_نگاه_دشمنان! #قسمت_دوازدهم2⃣1⃣ #خاویر_پرز_دکوئیار: تاکنون شخصیتی سیاستمدارتر و هوشمندتر از آیت‌الله‌خامنه‌ای ندیده‌ام... #رهبرانہ💚 #عکس_باز_شود #متن_در_عکس ✅ @AhmadMashlab1995

این همه سختی نکشیدن بچه بزرگ کنن صداش که میزنن بگه "ها..؟" بعضی وقت‌ها تمامِ دلخوشی یه پدر مادر شنیدنِ "جانم" از حاصلِ زندگیشونه، دریغ نکنیم رفیق..!☺️ @AhmadMashlab1995

درس زندگی از داداش احمد👌😃

. . حاج قاسم با اون همه افتخار و عملیات هیچ آرم و نشونه‌ای رو لباسش نبود.. بعد طرف بالای پیج خودش نوشته: {ترور‌شده‌توسط‌اینستاگرام} #نکشیمون‌انقلابی..😅 @AHMADMASHLAB1995

رهبر انقلاب (مد ظله العالی ): انتخاباتِ پرشور برای کشور یک افتخار و یک فرصت است👌 و انتخاب صحیح یک نیروی کارآمد و با انگیزه نور علی نور است✅ #پای_درس_ولایت ❣| @AhmadMashlab1995

اَّنا اللّه وإَّنا إليه راجعون والدة الشهيد قاسم شمخة في ذمة اللّه مادرشهید قاسم شمخه فوت کردند😭💔 شادی روح مادرشهید بزرگوار الفاتحه مع صلوات🖤 #لبنانیات 🖤| @AhmadMashlab1995

رفقا مگه چند بار عرض نکردیم خدمتتون ! خواهشا لطفا اینقد پیوی مراجعه نکنید برای شماره !

آسمانے شدن‌ نہ‌ بال‌ میخواهد و نہ‌ پَر دلے میخواهد بہ وسعت آسمان مردان آسمانے بال پرواز نداشتند تنها بہ ندای دلشان لبیڪ گفتند و پریدند . . .🕊🍁″ #شهید_احمد_مشلب💛🌿 #هر_روز_با_یک_عکس ✅ @AHMADMASHLAB1995

. . خدایا.. رجب گذشت ما از خودمون نگذشتیم .. ! تو از ما بگذر..... #مطوعینــ ✅ @AHMADMASHLAB1995

|💌| #کلام‌شهید بار الها..! امیدوارم گناهانی را که تا به حال کرده‌ام ببخشی و از سرِ تقصیرات این بنده پُر گناه بگذری خدایا..! تو را به اباعبدالله‌الحسین‌(ع) قسم می‌دهم که ما را از فیضِ شهادت محروم نفرما و از پدر و مادر و دوستان خویش می‌خواهم که فقط و فقط برایِ مظلومیتِ حضرت ثارالله(ع) گریه کنند..:) #شهیدوحیدزمانی‌نیا #هر_روز_بایک_شهید @AhmadMashlab1995

*یطل سماحة الامين العام السيد حسن نصرالله يوم الخميس الساعة 8.30 مساء بمناسبة يوم جريح حزب الله. سخنان سید حسن نصر الله رهبر حزب الله راس ساعت ۸و نیم بعد از ظهر ب مناسبت روز زخم خورده حزب الله پخش خواهد شد #لبنانیات #یوم_جریح_حزب_الله ❣| @AhmadMaslab1995

#طنز_جبهه😂🤣 #بنی_صدر🤭 پدر و مادر می‌گفتند بچه‌ای و نمی‌گذاشتند بروم جبهه🙄 یک روز که شنیدم بسیج اعزام نیرو دارد😍 لباس‌های «صغری» خواهرم را روی لباس‌هایم پوشیدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه‌ی آوردن آب از چشمه زدم بیرون😄 پدرم که گوسفندها🐑 را از صحرا می‌آورد داد زد: «صغرا کجا؟»🙊 برای اینکه نفهمد سیف‌الله هستم سطل آب را بلند کردم که یعنی می‌روم آب بیاورم🏃‍♂ خلاصه رفتم و از جبهه لباس‌ها را با یک نامه پست کردم💌 یک بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن کرد📞 از پشت تلفن به من گفت: 🎙 «بنی صدر! وای به حالت! مگه دستم بهت نرسه😂 ✅ @AhmadMashlab1995